چكیده
شناسایی و تمیز راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی مدیریت خشم، یكی از مؤلفه های مهم در برنامه ها و كلاس های پیشگیری از خشونت است. بااینحال، به موضوع بررسی تأثیر این راهبردها در به حداقل رساندن پرخاشگری فیزیکی، کلامی و پرخاشگری در روابط عاشقانه، به اندازۀ كافی توجه نشده است. این مطالعه ارتباط بین خشم، راهبردهای مدیریت خشم و اشکال مختلف پرخاشگری را بررسی میكند؛ به ویژه بررسی كلی پرخاشگری فیزیکی و کلامی نسبت به دیگران و همچنین بررسی پرخاشگری در روابط عاشقانه به شكلی جامعتر. با استفاده از خود اظهاری های شركت كنندگان، (237 نفر كه 39.3% آنها مرد بودند) در محدودۀ سنی 19 تا 78 سال (M = 33.74, SD = 12.92)، آنها را مورد بررسی قرار دادیم. نتایج به دست آمده حاكی از آن بود که سطوح بالای خشم، یک عامل خطرآفرین در بروز پرخاشگری فیزیکی، کلامی و رابطه ای (عاشقانه) است، اما راهبردهای مدیریت خشم تنها بر پرخاشگری در روابط عاشقانه اثرگذار بودند و تأثیری در پرخاشگری فیزیکی یا کلامی نداشتند. برنامه های پیشگیری و مداخلات ابتدا باید نوع پرخاشگری بروزداده شده را شناسایی کرده و سپس از مداخلات و درمان های مبتنی بر راهبردهای مؤثر مدیریت خشم (راهبردهایی مخصوص به همان نوع از پرخاشگری بروز داده شده) استفاده نمایند. برای پرخاشگری در روابط عاشقانه، باید استراتژیهای خاص مدیریت خشم (راهبردهای تشدیدكننده و اسناد منفی) مورد بررسی قرار گیرند.
1-مقدمه
باتوجه به نظریۀ شناختی-تداعی گرای نوین برکوویتز (برکوویتز، 1990)، شکل ابتدایی خشم به طور ناخودآگاه براثر تحریک تركیبی از عوامل تداعی گرایانه شامل: احساسات، افکار، خاطرات و مخصوصاً واکنشهای صریح جسمانی و حركتی ایجاد میشود...