Abstract
Background/purpose: It is common that intellectually gifted children (IQ ≥ 130) are referred to paediatric or child neuropsychiatry clinics for socio-emotional problems and/or school underachievement or maladjustment. Among them, those displaying developmental asynchrony – a heterogeneous developmental pattern reflected in a significant verbal-performance discrepancy (SVPD) on Wechsler's intelligence profile – are thought to be more emotionally and behaviourally impaired than others. Our purpose was to investigate this clinical dichotomy using a cognitive psychopathological approach. Methods: Trait-anxiety and emotional dysregulation were investigated in two groups of referred gifted children (n = 107 and 136, respectively), a pilot-study of reasoning processes on extensive Piaget-like tasks was also performed in an additional small group (n = 12). Results : Compared to those with a homogenous Wechsler profile, children with a SVPD exhibited: 1) a decreased prevalence of social preoccupation-anxiety (11.1% versus 27.4%; p < 0.05); 2) an increased prevalence of emotional dysregulation (58.7% versus 41.3%; p < 0.05); and 3) an increased prevalence of pathological cognitive disharmony on Piaget-like tasks (87.5% versus 0.0%; p < 0.05). Conclusion : The results support a clinical dichotomy of behaviourally-impaired children with intellectual giftedness, with developmentally asynchronous ones exhibiting more severe psychopathological features. This suggests that developmental asynchrony matters when examining emotional and behavioural problems in gifted children and call for further investigation of this profile
چکیده
زمینه/هدف: اغلب کودکان سرآمد (IQ≥130) به سبب مشکلات اجتماعی-هیجانی و/یا ناسازگاری در مدرسه و عملکرد تحصیلی ضعیف به کلینیک اطفال و یا کلینیک های عصب روانپزشکی کودکان مراجعه می کنند. در میان آنان، به نظر می رسد افرادی که دارای الگوی ناهمزمانی رشدی هستند- الگوی رشد غیرهمگن که در ناهمخوانی در عملکرد کلامی (SVPD) نیمرخ هوش وکسلر نمود می یابد- از نظر هیجانی و رفتاری اختلالات بیشتری دارند. هدف مطالعه حاضر بررسی این دو مقولگی بالینی با استفاده از رویکرد آسیب شناسی روانی شناختی می باشد. روش ها: صفت اضطراب و بدتنظیمی هیجان در دو گروه از کودکان سرآمد که به کلینیک مراجعه کرده بودند (n=107 و n=136) مورد بررسی قرار گرفت؛ در بررسی مقدماتی نیز استدلال ادراکی در تکالیف گسترده پیاژه در یک گروه کم جمعیت دیگر مورد سنجش قرار گرفت (n=12). نتایج: در کودکان SVPD در مقایسه با کودکانی که دارای نیمرخ وکسلر همگن هستند، موارد زیر مشاهده شد: 1- کاهش شیوع اشتغال ذهنی اجتماعی- اضطراب، (11 درصد در برابر 27.4 درصد؛ p<0.05). 2- افزایش شیوع بدتنظیمی هیجانی (58.7 درصد در برابر 41.3 درصد، p<0.05). 3- افزایش شیوع ناهماهنگی شناختی پاتولوژیک در تکالیف پیاژه (87.5 درصد در برابر 0.00 درصد؛ 0.05). نتیجه گیری: نتایج وجود ناهماهنگی بالینی در اختلالات رفتاری کودکان سرآمد را تایید می کنند؛ بدین صورت که کودکانی که از نظر رشدی ناهماهنگ تر هستند، ویژگی های آسیب شناسی روانی شدید تری دارند. بنابراین می توان گفت ناهماهنگی رشدی در ارزیابی مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان سرآمد از اهمیت بالایی برخوردار بوده و مستلزم بررسی بیشتر نیمرخ می باشد.
1-مقدمه
با استناد به تعاریف موثق (2-1)، اگرچه در جمعیت کل کودکان سرآمد، یعنی کودکان دارای بهره هوشی بالاتر از 130، شواهدی مبنی بر افزایش اختلالات روانپزشکی وجود ندارد (5-3)، اکثر آنها به سبب مشکلات اجتماعی هیجانی و یا عملکرد تحصیلی ضعیف و یا ناسازگاری به کلینیک ها عصب روانپزشکی کودکان مراجعه می کنند (10-6). در این کودکان اختلالات رفتاری و هیجانی درونسازی شده (مشکلات خودمحور که نشان دهنده کنترل بیش از حد هیجان و رفتار هستند: اضطراب (11)، انزوای اجتماعی (12،13)، عزت نفس پایین (15،14) و یا کمال گرایی افراطی(11)) و همچنین طیف وسیعی از اختلالات برونسازی شده (اختلال کنشی که نشان دهنده عدم کنترل بر هیجان و رفتار هستند: بی ثباتی روانی حرکتی، پرخاشگری (10)) شیوع بالایی دارد...