چکیده
در مطالعه حاضر، مشکلات رفتاری دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای (D/HH) در زمینه کارکردهای اجرایی و شایستگی در برقراری ارتباط مورد بحث قرار گرفته است. معلمان با استفاده از نسخه آلمانی پرسش نامه نمره گذایر رفتاری کارکردهای اجرایی (BRIEF-D )به ارزیابی کارکردهای اجرایی نمونه ای متشکل از 214 دانش آموز D/HH مدارس عادی و مدارس مختص کودکان ناشنوا پرداختند. همچنین به عنوان روش تکمیلی، از پرسشنامه هایی که به سنجش شایستگی ارتباطی و مشکلات رفتاری می پردازند، استفاده شد (نسخه آلمانی پرسشنامه نقاط ضعف و مشکلات، SDQ-D). تقریبا در تمامی مقیاس ها، در ارتباط با کارکردهای اجرایی دانش آموزان گروه D/HH در مقایسه با کودکان عادی شنوا، نمرات مشکلات بالا و معنی دار بودند. در گروه D/HH دانش آموزان مدارس عادی در مقایسه با دانش آموزان مدارس ناشنوایان، در تمامی مقیاس ها نمرات بالاتری کسب کردند. نتایج تحلیل رگرسیون از اهمیت کارکردهای اجرایی و شایستگی ارتباطی در مشکلات رفتاری حکایت دارد. در مورد ارتباط یافته های به دست امده در مورد امور تعلیم و تربیت نیز مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر گسترش قابلیت های زبانی، توجهی ویژه بر قابلیت هایی نظیر خودکارآمدی یا خود کنترلی در مفاهیم آموزشی دانش آموزان D/HH مبذول شده است. مطالعات متعددی حاکی از آن هستند که دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا (D/HH) با چالش های ویژه ای روبرو هستند. یافته های حاصل از علوم شناختی (مارشارک و ووترز، 2011)، سوادآموزی (ترزک، ونگ و پول، 2011) و رشد هیجانی اجتماعی (کالدرون و گرینبرگ، 2011) حاکی از آن است که کاهش ادراک شنوایی و/یا هم بسته های ان دارای تاثیر بسزایی بر اکثر فرآیندهایی است که برای شناخت موثر و تعاملی جهان ضروری هستند، و در ارتباط با تربیت و آموزش این کودکان، باید توجهی ویژه به اینامر مبذول شود. کالدرون و گرینبرگ، 2011 معتقدند در طول تمام دوره های رشدی، شایستگی در کارکردها با توانایی در هماهنگی عاطفه، شناخت، ارتباط و رفتار دارای همبستگی است. با این حال، همانطور که می دانیم اکثر دانش اموزان D/HH در طی دوران رشد با تجاربی روبرو می شوند که بر یکپارچگی زبان، شناخت و عاطفه تاثیرگذار است (گرینبرگ و کوشی، 1998). مطالعه حاضر به مسائل مربوط به نقش کارکردهای اجرایی در رشد دانش آموزان D/HH در مدارس عادی و در مدارس ناشنوایان در این زمینه می پردازد. همچنین این نکته نیز مرود بررسی قرار گرفته است که بین کارکردهای اجرایی، شایستگی ارتباطی و مشکلات رفتاری چه هم بستگی هایی وجود دارد. در سال های اخیر کارکردهای اجرایی در زمینه هایی نظیر علوم اعصاب، روانشناسی شناختی و آموزش و اهمیت ویژه ای یافته و تاثیر به سزای آن در نظریه و فعالیت های آموزشی جهت بررسی دقیق نقش کارکردهای اجرایی در رشد دانش آموزان D/HH به خوبی محرز شده است (هوسر، لوکمسکی و هیلمن ، 2008).
1-مقدمه
این اصطلاح، یک اصطلاح کلی برای مکانیسم های تنظیمی و کنترلی است که برای انجام فعالیت های هدف محور و موقعیت محور ضروری هستند (اسلینگر، بیدل و گراتن، 1997؛ کونارد، 2007). این فرآیند ها، فرآیندهای ذهنی عالی هستند که برای برنامه ریزی اعمال و اهداف و مقاصدی که دنبال می شوند ودر مراحل مختلف از نظر میزان موفقیت مورد نظارت قرار می گیرند، از اهمیت مضاعفی برخوردار هستند. همچنین وقتی افراد با موقعیت های جدید و پیش بینی نشده روبرو می شوند، نقش این مهارت ها پر رنگ تر شده و بنابراین برای استفاده از الگوهای واکنش جدید مورد نیاز هستند. بسیاری از مطالعات امروزی پیشنهاد می کنند کارکردهای اجرایی یک سری فرآیند های مستقل متنوع هستند که ممکن است به صورت گزینشی دچار بدکارکردی شوند (درشلر ، 2007؛ کلنبرگ، کورکمن و لاتی-نوتیلا، 2001)...
میتوانید از لینک ابتدای صفحه، مقاله انگلیسی را رایگان دانلود فرموده و چکیده انگلیسی و سایر بخش های مقاله را مشاهده فرمایید.