Abstract
Background: With increasing evidence for the effectiveness of e-mental health interventions for enhancing mental health and well-being, a growing challenge is how to translate promising research findings into service delivery contexts. A 2012 e-mental health initiative by the Australian Federal Government (eMHPrac) has sought to address the issue through several strategies, one of which has been to train different health professional workforces in e-mental health (e-MH
Objective:The aim of the study was to report on the barriers and enablers of e-MH uptake in a cohort of predominantly Aboriginal and Torres Strait Islander health professionals (21 Indigenous, 5 non-Indigenous) who occupied mainly support or case management roles within their organizations
Methods:A 3- or 2-day e-MH training program was followed by up to 5 consultation sessions (mean 2.4 sessions) provided by the 2 trainers. The trainer-consultants provided written reports on each of the 30 consultation sessions for 7 consultation groups. They were also interviewed as part of the study. The written reports and interview data were thematically analyzed by 2 members of the research team
Results:Uptake of e-MH among the consultation group was moderate (22%-30% of participants). There were significant organizational barriers to uptake resulting from procedural and administrative problems, demanding workloads, prohibitive policies, and a lack of fit between the organizational culture and the introduction of new technologies. Personal barriers included participant beliefs about the applicability of e-MH to certain populations, and workers’ lack of confidence and skills. However, enthusiastic managers and tech-savvy champions could provide a counter-balance as organizational enablers of e-MH; and the consultation sessions themselves appear to have enhanced skills and confidence, shifted attitudes to new technologies, and seeded a perception that e-MH could be a valuable health education resource
Conclusions:A conclusion from the program was that it was important to match e-MH training and resources to work roles. In the latter stages of the consultation sessions, the Aboriginal and Torres Strait Islander health professionals responded very positively to YouTube video clips and apps with a health education dimension. Therapy-oriented apps and programs may fit less well within the scope of practice of some workforces, including this one. We suggest that researchers broaden their focus and definitions of e-MH and give rather more weight to e-MH’s health education possibilities. Developing criteria for evaluating apps and YouTube videos may empower a rather greater section of health workforce to use e-MH with their clients
چکیده
پیشزمینه: حالا باوجود شواهد فراوان در مورد اثربخشی مداخلههای سلامت روان الکترونیکی در تقویت سلامت روان و بهزیستی، چالش روبه رشدی در مورد اجرایی شدن یافتههای پژوهش در بافت ارائهی خدمات مطرحشده است. تصویب طرح سلامت روان الکترونیک در سال 2012 از جانب دولت فدرال استرالیا (eMHPrac) به دنبال تبیین این مسئله از طریق چند راهبرد بود که یکی از آنها، آموزش نیروهای کار متخصص حوزههای مختلف سلامت در مورد سلامت روان الکترونیک (e-MH) بود.
هدف: هدف از این مطالعه، گزارش موانع و تسهیل گرهای یادگیری سلامت روان الکترونیک در میان کارکنان سلامت بومی ساکن در تنگهی تورس بود (21 نفر بومی و 5 نفر غیربومی) که بهطور عمده در سازمانهایشان مشغول مددکاری حمایتی یا مدیریت موردی بودند.
روشها: دو مربی، برنامهی آموزش 2 تا 3 روزه و بعد 5 جلسهی مشاوره (بهطور میانگین 4/2 جلسه) را اجرا کردند. مشاوران مربی، گزارشهای کتبی را برای 30 جلسهی مشاوره برای 7 گروه مشاوره تهیه کردند.
یادگیری سلامت روان الکترونیک در میان اعضای گروه مشاوره در حد متوسط (22 تا 30 درصد از شرکتکنندگان) قرار داشت. موانع سازمانی مهمی بر سر راه یادگیری قرار داشت که به خاطر مشکلات فرایندی و اداری، حجم کاری بالا، سیاستهای بازدارنده و فقدان تناسب میان فرهنگسازمانی و معرفی فناوریهای جدید بود. موانع شخصی شامل باورهای شرکتکنندگان در مورد قابلیت اجرای سلامت روان الکترونیک در برخی جمعیتهای خاص و فقدان اعتماد و مهارتهای کارکنان بود بااینحال مدیران مشتاق و پشتیبانان کاربرد فناوری بهعنوان تسهیل گرهای سلامت روان الکترونیک، تعادل متقابلی را فراهم کردند. جلسات مشاوره هم باعث تقویت مهارتها ، اعتماد به برنامه و تغییر نگرش نسبت به فناوریهای جدید شده و سلامت روان الکترونیک را منبع ارزشمندی برای آموزش در حوزه سلامت معرفی کردند.
نتیجهگیریها: نتیجهی این برنامهها نشان میدهد که هماهنگی میان آموزش و منابع سلامت روان الکترونیک با نقشهای شغلی اهمیت دارد. شاغلان سلامت بومی و ساکن در تنگهی تورس در مراحل بعدی جلسات مشاوره به ویدئو کلیپهای یوتیوب و برنامههای دارای مفهوم سلامت روان، واکنش بسیار مثبتی نشان دادند. نرمافزارها و برنامههای درمان محور هم با چشمانداز کاری برخی از نیروهای شاغل، تناسب کمتری داشت که بازهم شاهد واکنش مثبت آنها بودیم. پیشنهاد میکنیم تا پژوهشگران، چشمانداز و تعاریفشان از سلامت روان الکترونیک را بسط دهند و اهمیت بیشتری برای امکانات آموزشی سلامت روان الکترونیک قائل شوند. معیار درحالتوسعه برای ارزیابی برنامهها و ویدئوهای یوتیوب میتواند نیروی کار سلامت را برای استفاده از سلامت روان الکترونیک در کار با مراجعان تقویت کند.