Abstract
In this article, a motor skill disorder called developmental coordination disorder (DCD), that is usually first diagnosed during childhood, is explained and discussed. In the year 1987, DCD was formally recognized as a distinct disorder in children by the American Psychiatric Association (APA). DCD is a generalized term for the children who have some degrees of impairment in the development of motor coordination and therefore have difficulties with physical skills which significantly interfere with their academic achievements and /or performing everyday activities. As they develop, other age-related tasks are also below average. Because these impairment & conditions are often associated with emotional distress, they can seriously interfere with the person’s everyday life and social relationships. Reviews indicate that most of the training procedures have only a limited effect on the development of general coordination, and that they have no effect at all on academic progress. This includes approaches based on assumed underlying deficiencies such as sensory integration deficits and kinesthetic functioning deficits, as well as the more traditional perceptual - motor training. One new approach is Cognitive Orientation to daily Occupational Performance (CO-OP), based on problem – solving strategies and guided discovery of the child and task specific strategies. The aim of this article was to inform, promote and disseminate more information about some difficulties in applying the diagnostic criteria for DCD. Also, a brief review of the researches on the intervention methods is presented
چکیده
در این مقاله، یک اختلال مهارت حرکتی به نام اختلال هماهنگی رشد (DCD)، که معمولاً برای اولین بار در دوران کودکی تشخیص داده میشود، مورد توضیح و بحث قرار گرفته است. در سال 1987، DCD رسماً به عنوان یک اختلال متمایز در کودکان توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) تشخیص داده شد. DCD یک اصطلاح عمومی برای کودکانی است که دارای درجاتی از اختلال در توسعه هماهنگی حرکتی هستند و در نتیجه دارای مشکلاتی با مهارتهای فیزیکی هستند که به طور قابل توجهی با دستاوردهای علمی آنها و/یا اجرای فعالیتهای روزمره مرتبط است. همانطورکه آنها رشد میکنند، دیگر وظایف مرتبط با سن نیز کمتر از میانگین هست. از آنجا که این بیماری و اختلال اغلب با پریشانی احساسی همراه است، به طور جدی میتواند بر زندگی روزمره فرد و روابط اجتماعی دخالت داشته باشد. بررسیها نشان میدهد که بسیاری از روشهای آموزشی تنها یک اثر محدود در توسعه هماهنگی کلی دارند، و اینکه آنها هیچ اثری بر پیشرفت تحصیلی ندارند. این روشها شامل روشهایی بر اساس کمبودهای اساسی فرض شده مانند کمبود یکپارچهسازی حسی و کمبود عملکرد حرکتی، و همچنین آموزش ادراکی- حرکتی سنتی هست. یکی از این روشهای جدید جهتگیری شناختی به عملکرد شغلی روزانه (CO-OP) بر اساس استراتژی حل مشکل - و کشف هدایت کودک و استراتژی وظیفه خاص است. هدف از این مقاله، اطلاعرسانی، ترویج و اشاعه اطلاعات بیشتر در مورد برخی از مشکلات در کاربرد معیارهای تشخیصی برای DCD بود. همچنین، بررسی مختصری از تحقیقات در مورد روشهای مداخله ارائه شده است.
1-مقدمه
شاید شما شخصی را بشناسید که در ریاضی یا فیزیک کند است، یا ممکن است همکلاسیی داشته باشید که دارای مشکل خواندن بوده و نیاز به کمک در انجام تکالیف دوره داشته باشد، و یا شما ممکن است کودکی را بشناسید که دارای مشکل هماهنگی حرکتی است. در اشکال شدیدتر، این مشکلات ممکن است منعکسکننده یک اختلال رشدی خاص ناشی از کمبود و یا تأخیر در منطقهای از عملکرد مانند مهارتهای تحصیلی، زبان و گفتار، و یا هماهنگی حرکتی، باشد...