Abstract
More than 30 years after the first scholarship of its kind was produced, feminist studies of crime are more commonplace than ever before. Two recent milestone events—the 20th anniversary of the American Society of Criminology’s Division on Women and Crime and the creation of this journal, the official publication of the division—provide the perfect opportunity to reflect on what lies ahead for feminist criminology. In this article, the author argues that the future of feminist criminology lies in our willingness to embrace a theoretical framework that recognizes multiple, intersecting inequalities. Specifically, the author maintains that to advance an understanding of gender, crime, and justice that achieves universal relevance and is free from the shortcomings of past ways of thinking, feminist criminologists must examine linkages between inequality and crime using an intersectional theoretical framework that is informed by multiracial feminism
چکیده
مطالعات فمینیستی بزهکاری، سی سال پس از اولین پژوهش از این نوع، نسبت به هر زمان دیگری پیش از این عادی و پیش پا افتاده مینماید. دو رویداد مهم اخیر یعنی بیستمین سالگرد [تأسیس] بخش زنان و بزهکاریِ انجمن آمریکاییِ جرمشناسی و این مجله که مجلهی رسمی بخش مذکور است، فرصت کاملی را برای بازتاب آنچه که پیشِ روی جرمشناسی فمینیستی قرار دارد، فراهم میکند. در این جستار نویسنده استدلال میکند که آیندهی جرمشناسی فمینیستی، به اشتیاق ما به دریافتن یک چارچوب نظری بستگی دارد که نابرابریهای متقابل متعدد را تشخیص دهد. نویسنده به ویژه مدعی است که جرمشناسان فمینیست برای طرحکردنِ درکی از جنسیت، بزهکاری و عدالت که اهمیتی جهانی یابد و از عیوب شیوههای گذشتهی تفکر عاری باشد باید پیوندهایِ میانِ نابرابری و بزهکاری را با استفاده از یک چارچوب نظریِ میانبخشی بررسیکنند که متأثر از فمینیسمِ چندنژادی است.
1-مقدمه
جرمشناسی فمینیستی از مشکلات و مصائبِ ابتدایی بسط و گسترشِ خود در طول دههی هفتاد میلادی جان به در برد تا به عنوان یک نگرش نظریِ تمام و کمال ظهورکند. جرمشناسی فمینیستی اکنون در نتیجهی [تلاش] نسل پیشگامِ جرمشناسان فمینیست که اصرار میورزیدند که انحراف زنان ارزش تحقیق آکادمیک دارد و همچنین نسل معاصر جرمشناسان فمینیست که به اندازهی زیادی به درک ما از زنان به عنوان قربانیان، بزهکاران و فعالانِ نظام عدالت کیفری یاری نمودهاند، معمولاً به عنوان یک نگرشِ نظری معتبر (یا خیلی صحیحتر، مجموعهای از نگرشها) با زمینهی گستردهتری شناخته میشود...