دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
رسوب

خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است ، جریان خاکستر آتشفشانی - رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است
Volcanic ash
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بود و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
روانه خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است ، جریان خاکستر آتشفشانی - ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند - رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است
volcanic ash flow
ریزش خاکستر آتشفشانی
نهشته ای از خاکستر آتشفشانی که در جایی که توسط فوران و باد سقوط می کنند ، باقی می مانند ، ریزش خاکستر آتشفشانی - نهشته ای از خاکستر آتشفشانی که در جایی که توسط فوران و باد سقوط می کنند
volcanic ash fall
خاکستر ، خاکستر
ذرات ریز مواد سنگی خارج شده در خلال فوران آتشفشانی است خاکستر ممکن است جامد بوده مذاب باشد
زغال نیم سوز
(زغال سنگ شناسی) ، بازماند غیر آلی بعداز سوختن معمولا احتراق وزن و ترکیب مواد غیرآلی را دگرگون میکند همچنین رجوع شود به: inherent ash / extraneous ash / ash content
، خاکستر - ذرات ریز مواد سنگی خارج شده در خلال فوران آتشفشانی است خاکستر ممکن است جامد بوده مذاب باشد -
زغال نیم سوز - (زغال سنگ شناسی) ، بازماند غیر آلی بعداز سوختن معمولا احتراق وزن و ترکیب مواد غیرآلی را دگرگون میکند همچنین رجوع شود به: inherent ash / extraneous ash / ash content -
ash
پسروی آب دریا
پسروی آب دریا به پایین ساحل که متعاقب شکستن موجی صورت می گیرد ، پسروی آب دریا پسروی آب دریا به پایین ساحل که متعاقب شکستن موجی صورت می گیرد
backwash
پتاس سیاه خاکستر آبشوئی شده گیاهان را گویند
black potash
سرریز سد
by wash
شستشوی متمرکز
فرسایش کانالی ، شستشوی متمرکز فرسایش کانالی
concentrated wash
فروشستگی
مواد سطحی ریز دانه (مانند خاک) که توسط باران به سمت پائین شیب کوه یا تپه منتقل می شوند ، خصوصاً در جایی که پوشش گیاهی کمی وجود دارد
مقایسه شود با : باران شست ، شست و شوی ورقه ای ، فروشستگی مواد سطحی ریز دانه (مانند خاک) که توسط باران به سمت پائین شیب کوه یا تپه منتقل می شوند ، خصوصاً در جایی که پوشش گیاهی کمی وجود دارد مقایسه شود با : باران شست
downwash
کال
مسیلی که آب را فقط در بازه های نامکرر و برای دوره های کوتاه مثلاً بعد از یک بارش سنگین در خود حمل می کند – مقایسه شود با: arroyo(خشکرود ، کال) ، کال مسیلی که آب را فقط در بازه های نامکرر و برای دوره های کوتاه مثلاً بعد از یک بارش سنگین در خود حمل می کند – مقایسه شود با: arroyo(خشکرود
dry wash
خاکستر بیرونی
extraneous ash
فاصله انتقال انفجار
اگریک فشنگ ماده منفجره رادرهوای آزادمنفجرکنیم موج انفجارحاصله می تواندفشنگ دیگری راکه به فاصله معینی ازاولی واقع شده منفجرنماید این فاصله رافاصله انتقال انفجارمی گویندکه تابع قطرفشنگ ماده منفجره ووضعیت نسبی فشنگها نسبت به یکدیگرمی باشد
(آب):الف) افزایش ناگهانی آب در یک رود ، مثلاً در جایی که آب توسط یک سد نگهداشته می شود ب) یک استخر یا برکه آب یک مکان مرداب یا مردابی مقایسه شود با: flush شست و شو
(معدن کاری و استخراج): الف) فرونشست سطح در نتیجه معدن کاری زیرزمینی خصوصاً از عملیات سنگ نمک و پمپاژ آب نمک مقایسه شود با: inbreak افت افقی Crow in فرو رفتن ب) یک دریاچه یا گستره کم عمق آلی که یک کاواک حاصله از چنین فرونشستی را اشغال کرده است ، فاصله انتقال انفجاراگریک فشنگ ماده منفجره رادرهوای آزادمنفجرکنیم موج انفجارحاصله می تواندفشنگ دیگری راکه به فاصله معینی ازاولی واقع شده منفجرنماید این فاصله رافاصله انتقال انفجارمی گویندکه تابع قطرفشنگ ماده منفجره ووضعیت نسبی فشنگها نسبت به یکدیگرمی باشد (آب):الف) افزایش ناگهانی آب در یک رود ، مثلاً در جایی که آب توسط یک سد نگهداشته می شود ب) یک استخر یا برکه آب یک مکان مرداب یا مردابی مقایسه شود با: flush شست و شو (معدن کاری و استخراج): الف) فرونشست سطح در نتیجه معدن کاری زیرزمینی خصوصاً از عملیات سنگ نمک و پمپاژ آب نمک مقایسه شود با: inbreak افت افقی Crow in فرو رفتن ب) یک دریاچه یا گستره کم عمق آلی که یک کاواک حاصله از چنین فرونشستی را اشغال کرده است
flash
خاکسترشناور ، خاکستر بادی
fly ash
آبرفت یخچالی ، برونشست
outwash
رانه برون شُستی نهشته ای از مواد آواری شسته شده
outwash drift|outwash|outwash
پتاس
potash
سازند قره‌ داش - واحد سنگ چینــه‌ای آتشفشانی_رسوبی در بعضی از نقاط آذربایجان (مهاباد ، تکاب و غرب ارومیه) در مرز میان سازند کهر (در زیر) و سازند بایندور (در بالا ) وجود دارد بیشتر شامل گدازه‌های ریولیتی قلیایی ، توف‌های اسیدی ، شیل‌های ماسه‌ای میکادار ارغوانـی است این گدازه‌ها معـادل خروجــی فاز گرانیت‌زایی رخـداد کاتانـگایـی «گرانیت دوران» هستند و لذا به رغم جایگاه چینه‌شناسی (بین کهر و بایندور) ، شایسته است از مجموعه پرکامبرین جدا باشند - دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
qarehdash formation|qarehdash|qarehdash|qaredash
یک زغال بسیار ناخالص که آنقدر با مواد غیرزغالی (رس ، شیل یا سایر مواد آرژیلی از راس یا قاعده رگه زغال) مخلوط شده که فروختنی نمی باشد یک ماده تیره حدواسط بین زغال و شیل را گویند یک زغال کثیف یا ناخالص نباید با rashing اشتباه شود
rash
شیار شست
مترادفی برای فرسایش شیاری نیز نوشته می شود: rillwash ، شیار شست - مترادفی برای فرسایش شیاری نیز نوشته می شود: rillwash
rill wash
رودرفت
river wash
الف) مواد خاکی که توسط رودخانه ها حمل و رسوبگذاری شده‌اند
ب) یک نهشته آبرفتی در بستر یک رود یا کانال سیلابی که در معرض فرسایش و رسوبگذاری در زمان دوره های سیلابی تکراری قرار دارد ، الف) مواد خاکی که توسط رودخانه ها حمل و رسوبگذاری شده‌اند - ب) یک نهشته آبرفتی در بستر یک رود یا کانال سیلابی که در معرض فرسایش و رسوبگذاری در زمان دوره های سیلابی تکراری قرار دارد
riverwash
ماسه شست
بستر رود ماسه ای یا گراولی که فاقد هر نوع پوشش گیاهی است و فقط در زمان باران سیل آسای ناگهانی و سنگین ، آب دارد ، ماسه شست - بستر رود ماسه ای یا گراولی که فاقد هر نوع پوشش گیاهی است و فقط در زمان باران سیل آسای ناگهانی و سنگین
sandwash
خاکستر ثانویه
رجوع شود به extraneous ash ، خاکستر ثانویه - رجوع شود به extraneous ash
secondary ash
خاکستر رسوبی
رجوع شود به extraneous ash (خاکستر بیرونی) ، خاکستر رسوبی - رجوع شود به extraneous ash (خاکستر بیرونی)
sedimentary ash
سیلاب پهنه یی
sheet wash
شیب شست
slope wash
تراوش ، پاشیده شدن
splash
فرانشست کرانه یی
swash
یک نوع کارت حافظه قابل حمل که می توان در آن اطلاعاتی نظیر عکس ، فیلم ، آهنگ و برنامه ها را ذخیره کرد و از نظر اندازه یکی از کوچکترین حافظه ها می باشد ، این کارت ها شبیه بهmicro sdمی باشند
trans flash
فرسایش صفحه ای ، فرسایش ورقه ای
unconcentrated wash
آتشفشانی
volcanic
حادثه آتشفشانی - جدایش از چرخه عادی فرسایش ، به خاطر آشوب یا اغتشاش فعالیت آتشفشانی
volcanic accident
هوامیز آتشفشانی
ذرات یا قطرات بسیار ریز (به قطر کمتر از یک میکرون) که عمدتا مرکب از اسید سولفوریک و آب است ، هوامیز آتشفشانی - ذرات یا قطرات بسیار ریز (به قطر کمتر از یک میکرون) که عمدتا مرکب از اسید سولفوریک و آب است
volcanic aerosol
قوس آتشفشانی
قوسی زنجیره ای از آتشفشانهایی که بالای ورقهفرورانده تشکیل شده اند
volcanic arc
قوس آتشفشانی - قوسی زنجیره ای از آتشفشانهایی که بالای ورقهفرورانده تشکیل شده اند
volcanic arc|volcanic arcs|volcanic arcs
ولکانیک آرنایت
نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها از نوع ولکانیکی آن می باشد ، ولکانیک آرنایت - نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها از نوع ولکانیکی آن می باشد
volcanic arenite
مجموعه آتشفشانی ، تجمع آتشفشانی
volcanic association
بلوک آتشفشانی ، قطعه آتشفشانی
قطعه سنگ آذرآواری است با ابعادی بین اندازه یک مشت تا یک ماشین ، قطعه آتشفشانی - قطعه سنگ آذرآواری است با ابعادی بین اندازه یک مشت تا یک ماشین
volcanic block
فوتکی آتشفشانی ، گداختن یا فشار گاز
volcanic blowpiping
بمب آتشفشانی ، بمب آتشفشانی
قطعه سنگ آذرآواری است که اثرات سردشدگی در هوا بر روی سطح قشر نانی یا خط جریان آن دیده می شود ، بمب آتشفشانی - قطعه سنگ آذرآواری است که اثرات سردشدگی در هوا بر روی سطح قشر نانی یا خط جریان آن دیده می شود
volcanic bomb
برش آتشفشانی ، برش ولکانیکی
سنگی که از قطعات زاویه دار و بزرگ سنگهای آتشفشانی (خاکستر ، بلوک و بمب) تشکیل شده است
volcanic breccia
برش ولکانیکی - سنگی که از قطعات زاویه دار و بزرگ سنگهای آتشفشانی (خاکستر ، بلوک و بمب) تشکیل شده است
volcanic breccia|breccia|breccia
مرکز آتشفشانی
محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است ، مرکز آتشفشانی - محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است
volcanic center
زنجیره آتشفشانی
آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل ، مرتبط اند ، زنجیره آتشفشانی - آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل
volcanic chain
رس آتشفشانی ، بنتونیت
volcanic clay
ابر آتشفشانی
volcanic cloud
مجرای آتشفشانی
کانال عبور که مواد آتشفشانی را از اعماق به بالا می آورد مقایسه شود با: مجرا یا دودکش ، مجرای آتشفشانی - کانال عبور که مواد آتشفشانی را از اعماق به بالا می آورد مقایسه شود با: مجرا یا دودکش
volcanic conduit
مخروط آتشفشانی ، مخروط آتشفشانی
توده ای شامل مواد گدازه ای و آذرآواری که نزدیک مجرای مرکزی آتشفشان قرار دارند
یک تپه مخروطی از جنس گدازه و یا مواد آذر آواری که در اطراف یک دودکش آتشفشانی جمع می شود ، مخروط آتشفشانی - توده ای شامل مواد گدازه ای و آذرآواری که نزدیک مجرای مرکزی آتشفشان قرار دارند - یک تپه مخروطی از جنس گدازه و یا مواد آذر آواری که در اطراف یک دودکش آتشفشانی جمع می شود
volcanic cone
کنگلومرای آتشفشانی
کنگلومرای ته نشین شده توسط آب را گویند که بیش از 50% مواد آتشفشانی ، خصوصاً آذر آواری های درشت دانه می‌باشد ، کنگلومرای آتشفشانی - کنگلومرای ته نشین شده توسط آب را گویند که بیش از 50% مواد آتشفشانی
volcanic conglomerate
گنبد آتشفشانی ، گنبد آتشفشانی
توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد
توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای ، گرد شده است ، گنبد آتشفشانی - توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد - توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای
volcanic dome
غبار آتشفشانی ، غبار آتشفشانی
گدازه سخت‌شده‌ای متشکل از ذرات بسیار ریز که طی یک فوران از آتشفشانها به بیرون می روند
volcanic dust
غبار آتشفشانی - گدازه سخت‌شده‌ای متشکل از ذرات بسیار ریز که طی یک فوران از آتشفشانها به بیرون می روند
volcanic dust|volcanic dusts|volcanic dusts
زمین لرزه آتشفشانی
زمین لرزه ای که بیشتر همراه تاثیر نیروهای آتشفشانی دیده می شود تا در زمان فعالیتهای نیروهای زمین ساختی ، زمین لرزه آتشفشانی - زمین لرزه ای که بیشتر همراه تاثیر نیروهای آتشفشانی دیده می شود تا در زمان فعالیتهای نیروهای زمین ساختی
volcanic earthquake
پوشه آذر آواری ، پوشش فرافکند آتشفشانی
اصطلاحی فراگیر برای تمامی سنگهای آذرآواری نهشته شده در کنار آتشفشان بویژه از طریق یک انفجار آتشفشانی ، پوشش فرافکند آتشفشانی - اصطلاحی فراگیر برای تمامی سنگهای آذرآواری نهشته شده در کنار آتشفشان بویژه از طریق یک انفجار آتشفشانی
volcanic ejecta blanket
گازهای آتشفشانی ، بخارهای آتشفشانی
گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند ، بخارهای آتشفشانی - گازها
volcanic emanation
بخارهای آتشفشانی
گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند
volcanic emanations
بخارهای آتشفشانی - گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند
volcanic emanations|volcanic emanation|volcanic emanation
زهکشی جریان آتشفشانی
تونل گدازه ای ، زهکشی جریان آتشفشانی - تونل گدازه ای
volcanic flow drain
کف آتشفشانی ، پومیس
volcanic foam
کف آتشفشانی ، پومیس
volcanic foam|pumice|pumice
کانون آتشفشانی
محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان ، کانون آتشفشانی - محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان
volcanic focus
زون طویل شده با بیشترین فعالیت آتشفشانی که قوس ماگمایی اصلی را تشکیل می دهد (arc)
volcanic front
گازهای آتشفشانی ، گازهای آتشفشانی
مواد فراری که در حین فوران آزاد می شوند که قبلاً در ماگما حل شده بودند بخار آب 90% این گازها را تشکیل می دهد سایر سازنده‌ها شامل گازهای کربنی ، خصوصاً دی اکسید کربن ، گازهای سولفوری بویژه دی اکسید سولفور در دماهای بالا و سولفید هیدروژن در دماهای پایین می باشد کلرید هیدروژن ، نیتروژن به عنوان یک خبر یا عنصر آزاد و بقیه (کروسکوف ، 1967)
نیز ببینید: فاز گازی ، گازهای آتشفشانی - مواد فراری که در حین فوران آزاد می شوند که قبلاً در ماگما حل شده بودند بخار آب 90% این گازها را تشکیل می دهد سایر سازنده‌ها شامل گازهای کربنی ، 1967) - نیز ببینید: فاز گازی
volcanic gases
شیشه آتشفشانی
یک شیشه طبیعی ، حاصل از سرد شدن گدازه مذاب ، یا یک بخش مایع از آن ، که آنقدر سریع سرد می شود که متبلور شدن انجام نمی گیرد مثال هایی از این دست ، ابسیدین ، قیرسنگ ، تاکیلیت و فروستاسیس شیشه ای بسیاری از سنگهای خروجی ، شیشه آتشفشانی - یک شیشه طبیعی
volcanic glass
گرابن آتشفشانی
یک ساختار ریزشی با دیواره های صاف بر روی چکاد یال های یک مخروط آتشفشانی نیز ببینید: گرابن چکادی گرابن بخشی ، گرابن آتشفشانی - یک ساختار ریزشی با دیواره های صاف بر روی چکاد یال های یک مخروط آتشفشانی نیز ببینید: گرابن چکادی گرابن بخشی
volcanic graben
گراول آتشفشانی
یک نهشته آذرآواری که آوارهای منفرد آن دارای دامنه اندازه ای 5/0 سانتی متر یا کمتر است ، اما همچنان توسط چشم غیرمسلح قابل تشخیص هستند بخش ها یا کسرهای ریزتر همچنین ماسه آتشفشانی خوانده می شود
مقایسه شود با: بلوک در آتشفشان شناسی خاکستر لاپیلی ، گراول آتشفشانی - یک نهشته آذرآواری که آوارهای منفرد آن دارای دامنه اندازه ای 5/0 سانتی متر یا کمتر است ، اما همچنان توسط چشم غیرمسلح قابل تشخیص هستند بخش ها یا کسرهای ریزتر همچنین ماسه آتشفشانی خوانده می شود - مقایسه شود با: بلوک در آتشفشان شناسی خاکستر لاپیلی
volcanic gravel
گری واک آتشفشانی ، واک آتشفشانی
volcanic graywacke
گری واک آتشفشانی ، واک آتشفشانی
volcanic graywacke|greywacke|greywacke
کناره آتشفشانی
یک لنگرگاه طبیعی ساخته شده بوسیله شکستن در یا درون یک شکاف در حاشیه یک دهانه آتشفشانی مثلاً سنگهای نسبت پول در جنوب اقیانوس اطلس ، کناره آتشفشانی - یک لنگرگاه طبیعی ساخته شده بوسیله شکستن در یا درون یک شکاف در حاشیه یک دهانه آتشفشانی مثلاً سنگهای نسبت پول در جنوب اقیانوس اطلس
volcanic harbor
جزیره آتشفشانی
جزیره ای که نزدیک ساحل یک قاره بوده و از نظر ساختمان شباهت تامی با قاره مزبور داشته باشد مانند جزیره قشم که به سرزمین اصلی خود یعنی ایران شباهت دارد و در واقع به آن پیوسته است ، جزیره آتشفشانی - جزیره ای که نزدیک ساحل یک قاره بوده و از نظر ساختمان شباهت تامی با قاره مزبور داشته باشد مانند جزیره قشم که به سرزمین اصلی خود یعنی ایران شباهت دارد و در واقع به آن پیوسته است
volcanic island
گل آتشفشانی
مخلوطی از آب و خاکستر آتشفشانی که یا به تازگی فوران کرده و داغ است یا قبلاً سرد شده است این مخلوط ممکن است در پایین شیب آتشفشان تشکیل جریان گل بدهد ، گل آتشفشانی - مخلوطی از آب و خاکستر آتشفشانی که یا به تازگی فوران کرده و داغ است یا قبلاً سرد شده است این مخلوط ممکن است در پایین شیب آتشفشان تشکیل جریان گل بدهد
volcanic mud
گردن آتشفشانی
گدازه منجمد شده ای است که مجرای آتشفشان را پر می کند(plug) ، گردن آتشفشانی - گدازه منجمد شده ای است که مجرای آتشفشان را پر می کند(plug)
volcanic neck
تنوره ، آتشفشانی ، دودکش آتشفشانی ، تنوره آتشفشانی
حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند
همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد ، تنوره آتشفشانی - حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند - همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد
volcanic pipe
شکاف آتشفشانی
یک فرورفتگی آتشفشانی بزرگ که توسط شیارهایی که معمولاً در پلان هم مرکز هستند و حاصل از فشار نفوذ یا تزریق ماگمایی یا بار بیش از حد مواد مخروطی بر روی یک پی ضعیف می باشند ، احاطه شده است ، شکاف آتشفشانی - یک فرورفتگی آتشفشانی بزرگ که توسط شیارهایی که معمولاً در پلان هم مرکز هستند و حاصل از فشار نفوذ یا تزریق ماگمایی یا بار بیش از حد مواد مخروطی بر روی یک پی ضعیف می باشند
volcanic rent
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone|rift zone|rift zone
سنگ آتشفشانی
volcanic rock
سنگ آتشفشانی
volcanic rock|volcanic rocks|volcanic rocks
سنگ های آتشفشانی
volcanic rocks
ماسه آتشفشانی
یک نهشته آذر آواری ، که آوارهای منفرد آن در اندازه ای بین 2-5 میلی متر هستند
بخش های ریزتر گراول آتشفشانی را گویند ، ماسه آتشفشانی - یک نهشته آذر آواری ، که آوارهای منفرد آن در اندازه ای بین 2-5 میلی متر هستند - بخش های ریزتر گراول آتشفشانی را گویند
volcanic sand
ماسه سنگ آتشفشانی
یک نهشته سخت شده از ذرات و قطعات گرد شده آب ساییده آذر آواری و یک مقدار ثانویه یا فرعی آوار یا واریزه های غیرآتشفشانی را گویند ، ماسه سنگ آتشفشانی - یک نهشته سخت شده از ذرات و قطعات گرد شده آب ساییده آذر آواری و یک مقدار ثانویه یا فرعی آوار یا واریزه های غیرآتشفشانی را گویند
volcanic sandstone
سپر آتشفشانی
آتشفشان سپری ، سپر آتشفشانی - آتشفشان سپری
volcanic shield
واک آتشفشانی
اصطلاحی که توسط ویلیامز ، ترنر و گیلبرت (ص303 ، 1954) برای یک واک سنگی استفاده شد که عمدتاً از واریزه حاصله از سنگهای آذرین حد واسط (آندزیتی) و بازی (بازالتی) تشکیل شده است و دارای محتوای کوارتز کمی است این یک سنگ رایج در میان رسوبات ترشیاری و مزوزوئیک ته نشین شده در کمربندهای کوهزایی که اقیانوس آرام را دربر می گیرند ، می باشد
مترادف: گری واک آتشفشانی
volcanic wacke
واک آتشفشانی - اصطلاحی که توسط ویلیامز ، ترنر و گیلبرت (ص303 ، 1954) برای یک واک سنگی استفاده شد که عمدتاً از واریزه حاصله از سنگهای آذرین حد واسط (آندزیتی) و بازی (بازالتی) تشکیل شده است و دارای محتوای کوارتز کمی است این یک سنگ رایج در میان رسوبات ترشیاری و مزوزوئیک ته نشین شده در کمربندهای کوهزایی که اقیانوس آرام را دربر می گیرند ، می باشد - مترادف: گری واک آتشفشانی
volcanic wacke|wacke|wacke
زمین خاکسترآتشفشان
volcanic-ash land
آوارآتشفشان
volcaniclastic
سنگهای آتشفشانی
آن سنگهای آذرین که به سطح کره زمین یا در نزدیکی آن قبل از سخت شدن ، رسیده اند از استفاده رایج اصطلاح سنگ آتشفشانی باید اجتناب شود (USGS ، 1958)
volcanics
سنگهای آتشفشانی - آن سنگهای آذرین که به سطح کره زمین یا در نزدیکی آن قبل از سخت شدن ، رسیده اند از استفاده رایج اصطلاح سنگ آتشفشانی باید اجتناب شود (USGS ، 1958)
volcanics|volcanic|volcanic
لوم های شسته شده آبی ، فروشست ، شستگی
در غارشناسی: پرشدگی
در زمین ریخت شناسی: الف) فرسایش متأثر از عمل امواج ب) سایش خاک بوسیله رواناب ، مثلاً در فرسایش سیلابی یا ورقه ای: باران شست <br> (رسوب شناسی): الف) مواد سطحی سست یا فرسوده شده (مانند گراول ، ماسه ، سیلت) که بوسیله آب جاری جمع آوری ، منتقل و نهشته شده است ، مثلاً بر روی شیبهای کوتاهتر یک رشته کوه ، خصوصاً آبرفت درشت دانه
ب) یک نهشته بادبزن شکل مثلاً در مخروط افکنه یا مخروط آبرفتی یا پشته مواد آواری در زیر یک حفره صخره ای
ج) پاکسازی ، شست و شو شستن زمین

در زمین شناسی اقتصادی: یک پلاسر آبرفتی
، شستگی - در غارشناسی: پرشدگی - در زمین ریخت شناسی: الف) فرسایش متأثر از عمل امواج ب) سایش خاک بوسیله رواناب ، خصوصاً آبرفت درشت دانه - ب) یک نهشته بادبزن شکل مثلاً در مخروط افکنه یا مخروط آبرفتی یا پشته مواد آواری در زیر یک حفره صخره ای - ج) پاکسازی ، شست و شو شستن زمین - - در زمین شناسی اقتصادی: یک پلاسر آبرفتی -
wash
گدار ، پایاب
یک گدارکم عمق در یک رودخانه ، پایاب - یک گدارکم عمق در یک رودخانه
watersplash
موج شست
فرسایش کرانه ها یا کناره ها توسط شکستن یا ضربه زدن امواج خصوصاً فرسایش خاکریزها در زمان سیلابها ، موج شست - فرسایش کرانه ها یا کناره ها توسط شکستن یا ضربه زدن امواج خصوصاً فرسایش خاکریزها در زمان سیلابها
wave wash
شبیه شلاق
یک مژک یا تاژک با سطح صاف (بدون mastigonemes) بعضی از جلبکها و پروتوزوآن ها که دارای بخش قاعده ای طویل مستحکم و یک ناحیه انتهایی نازک تر است ، شبیه شلاق - یک مژک یا تاژک با سطح صاف (بدون mastigonemes) بعضی از جلبکها و پروتوزوآن ها که دارای بخش قاعده ای طویل مستحکم و یک ناحیه انتهایی نازک تر است
whiplash

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه