Abstract
The system of beliefs and values that shaped the model for management and organizations during the twentieth century is just not good enough today. In order to keep a business functioning well and competing successfully in markets that are increasingly more global, complex, professionally demanding, constantly changing and oriented towards quality and customer satisfaction a new model is needed. In this paper, we will propose that both management by instructions and management by objectives today give notoriously inadequate results. By contrast, description of a new approach, labeled management by values (MBV), seem to be emerging as a strategic leadership tool. The paper outlines this approach and discusses the implementation of MBV as a tool to redesign culture in organizations and prepare them for the next millennium
چکیده
سیستم باور ها و ارزش ها که یک مدل را برای مدیریت و سازمان ها در طول قرن بیستم شکل داد امروزه به اندازه کافی خوب نیست. به منظور نگه داشتن تابع کسب و کار به صورت خوب و رقابت پذیر در بازارهایی که به طور فزاینده ای دارای رویکردی جهانی، پیچیده ، تقاضای حرفه ای ، تغییرات ثابت و گرایش به سمت کیفیت و رضایت مشتری دارند، یک مدل جدید مورد نیاز است. در این مقاله ، ما مطرح می کنیم که هم مدیریت بوسیله ابزار و هم مدیریت بوسیله اهداف متاسفانه نتایج ناکافی به همراه دارد. در مقابل، به نظر می رسد که تشریح یک رویکرد جدید ، تحت مفهوم مدیریت بر مبنای ارزش ها ( MBV) به عنوان یک ابزار رهبری استراتژیک یک رویکرد جدید و نو ظهور باشد. این مقاله این رویکرد را مطرح می کند و در مورد پیاده سازی مدیریت بر مبنای ارزش ها ( MBV) به عنوان یک ابزار برای بازطراحی فرهنگ سازمان ها و آماده کردن آنها برای هزاره بعدی بحث می کند.
1-مقدمه
سیستم باورها و ارزش ها که یک مدل را برای مدیریت و سازمان ها در طول قرن بیستم شکل داد امروزه به اندازه کافی خوب نیست. به منظور نگه داشتن تابع کسب و کار به صورت خوب و رقابت پذیر در بازارهایی که به طور فزاینده ای دارای رویکردی جهانی، پیچیده ، تقاضای حرفه ای، تغییرات ثابت و گرایش به سمت کیفیت و رضایت مشتری دارند، یک مدل جدید مورد نیاز است.
مدل قدیمی، بر مبنای کنترل سلسله مراتبی کارکنان باید بدون شک در بر گیرنده شیوه های جدید تفکر و انجام کارها با توجه به یک فرهنگ جدید باشد. این فرهنگ باید، مکانیزم های اثربخش نظارت بالا-پایین بر نتایج را حفظ کند اما رهبران ممکن است بخواهند یک انتخاب استراتژیک داشته باشند و نه کنترل، اما ارتقا دادن پتانسیل شخصی و حرفه ای هر یک از اعضای سازمان مورد انتظار است.
رشد قارچ گونه مقالات و کتاب های جدید در زمینه مدیریت نشان می دهد که تعدا کمی به صورت نظری با گزاره های ذکر شده در قسمت بالا موافق هستند. عناوینی مانند " کیفیت جامع" ، " سازمان های یادگیرنده" ، " بهبود مستمر" ،" برنامه ریزی در لحظه:،" مدیریت ناب" ، " باز مهندسی فرآیند کسب و کار" ، " و بسیاری از مفاهیم دیگر در محدوده مدیریت هستند. این به این دلیل است که آنچه که مشخص نیست این است که چگونه این مفاهیم در عرصه فروش به ذینفعان متعدد ( سهامداران ، مدیران ، اتحادیه ها ، کارکنان و غیره ) عملیاتی می شوند. به طور خاص ، سهامداران امیدوارند تا درک درستی از ارزش ها و باور های نیازمند تغییر بدست آورند، چگونه و چه زمانی فرآیند اولیه باید تغییر کند، چقدر به آن نیاز داریم و کدامیک از همه مهم تر است، چگونه این مهندسی مجدد فرهنگی را بدون ایجاد آسیب مدیریت کنیم، و یک جو خطر آفرین و ریسک های بزرگ را ایجاد کنیم. رهبران و نقش آفرینان در فرآیند تغییر چگونه می توانند اطمینان حاصل کنند که همه سهامداران فرصت های جذاب را برای احیای مجدد و بهبود موقعیت به خوبی درک کرده اند....