Abstract
The construct of prosocial organizational behavior is defined and 13 specific forms are described. They vary according to whether they are functional or dysfunctional for organizational effectiveness, prescribed or not prescribed as part of one's organizational role, and directed toward an individual or organizational target. Potential predictors and determinants drawn from the social psychological literature suggest an agenda for research in organizational settings
چکیده
ساختار رفتار سازمانی با نفع اجتماعی تعریفشده است و 13 شکل مشخص، توصیفشده اند. آنها بر اساس اینکه آیا برای اثربخشی سازمانی کاربردی هستند یا غیرکاربردی، بهعنوان بخشی از یک نقش سازمانی تشخیص دادهشده آن یا نه و اینکه بهصورت یک هدف شخصی یا سازمانی هدایت شدهاند از یکدیگر متمایز میشوند. شاخصهای پیش بینی کننده بالقوه و عوامل تعیینکننده برگرفته از ادبیات موضوع روانشناسی اجتماعی، لیستی از موضوعات برای تحقیق در فضای سازمانی را پیشنهاد می نمایند.
1-مقدمه
رفتارهایی مثل کمک کردن، تسهیم کردن، بخشش، همکاری و داوطلب شدن شکلهایی از رفتار با نفع اجتماعی است. آنها اعمال مثبت اجتماعی هستند که برای ایجاد و نگهداری از رفاه و آسایش دیگران انجام میشوند. در طی دهه 60 میلادی و اوایل دهه 70، تعدادی از دانشمندان اجتماعی و رفتاری از جمله برکوویتز و دانیلز،1963؛ کمپبل،1965؛ گولدنر،1960؛لاتان و دارلی،1970؛ توجه زیادی به این رفتارها مبذول داشتند. به هر حال، علیرغم تعداد کمی استثناء، دانشمندان حوزهی سازمان تنها اخیرا ایدههای مرتبط با رفتار با نفع اجتماعی را در مطالعات رفتار در سازمانهای کاری دخالت دادهاند.
رفتار با نفع اجتماعی مفاهیم مهمی برای سازمانها دارد. این موضوع توسط توصیف کاتز(1964) از الگوهای رفتاری که طبق تصور وی برای کارایی اثربخش سازمانی لازم بود، تشریح شده است. یک الگو نمایندهی ملحق شدن و ماندن در سازمان است. الگوی دوم نشاندهندهی رسیدن و یا عبور از استانداردهای مشخص در مورد کارایی است. سومین الگو، منظور ما از رفتار با نفع جمعی را منعکس میکند، رفتارهای فراتر از الزامات نقش را نشان میدهد، رفتارهایی مثل همکاری با زیردستان، وارد عمل شدن در زمانی که لازم است از سازمان در مقابل یک خطر پیشبینینشده محافظت شود، این الگو روشهایی را برای تقویت سازمان، توسعهی آگاهانه و آمادگی برای سطوح بالاتر مسئولیتهای سازمانی، و خوب صحبت کردن در مورد سازمان با دیگران پیشنهاد میکند. سومین الگو خصوصاً چون بهوضوح برای بقای سازمان حیاتی است جذاب است، بااینوجود تشخیص آن بهعنوان بخشی از یک کار رسمی فرد و الزامات نقشی سخت و یا غیرممکن است. درنتیجه، این الگو شکلی از رفتار با نفع اجتماعی را نشان میدهد، روشهایی که دران یک شخص میتواند بهطور خود به خودی و داوطلبانه عمل کند تا منابع سازمان را افزایش دهد را نشان میدهد...