Abstract
The study undertaken explored the factors of quality of working-life experiences in organizations. The study focused on 100 employees holding middle managerial positions in various organizations. The Cronbach's alpha of the questionnaire was found to be 0.862 & Pearson correlation was 0.924 (p<0.001). The factor analysis of the component 'quality of working-life experiences' led to the extraction of 3 factors from various organizations. The three emerging factors were "relationship-sustenance orientation", "futuristic and professional orientation" and "self-deterministic and systemic orientation". The results indicate that these factors have substantial roles to play in satiating the needs of the employees and how at middle managerial level different aspects are valued and employed for developing a unique and inimitable quality of working life within their socio-technical systems for eliciting favorable job-related responses
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعه ی عوامل مؤثر برکیفیت تجارب زندگی کاری در سازمان ها می پردازد. این مطالعه روی 100 نفر از کارمندان پست های مدیریتی میانی در سازمانهای مختلف اجرا شد. آلفای کرونباخ پرسشنامه 0.862 و ضریت همبستگی پیرسون P<0.001) 0.924) به دست آمد. تحلیل عامل مؤلفه ی کیفیت تجارب زندگی کاری به استخراج 3 عامل از سازمان های مختلف رسید. این سه عامل استخراجی عبارت بودند از: گرایش رابطه- معاش، گرایش حرفه ای و به سمت آینده و گرایش سیستمیک و خودمختاری. نتایج نشان داد که این عوامل نقش قابل توجهی در تأمین نیازهای کارکنان دارند و نحوه ی ارزش گذاری و به کار گیری جنبه های مختلف سطح مدیریتی میانی در تولید کیفیت کاری منحصر به فرد و بی نظیر درون نظام های اجتماعی-فنی، تحت تأثیر قرار داده و واکنش های مطلوبی را در ارتباط با شغل مورد نظر فراخوانی می نمایند.
1-مقدمه
سازمان ها به طور مداوم به دنبال روش های جدیدی برای غلبه بر چالش های محیط پویای کار امروزی هستند. با توجه به مدت زمانی که افراد در محیط کاری صرف می کنند، رضایت از محیط کاری اهمیت بالایی دارد. یکی از مشکلات جدی نیروی کاری امروزی، فشار زمانی است. با افزایش روز افزون کارکنانی که مسئولیت های اصلی را در خانه بر عهده میگیرند، انتظارت شغلی بالاتر و نیازهای بیشتری از کارشان دارند (گلاش و فاینلی، 2002؛ ون در لیپ، 2007). عدم هماهنگی بین خانواده و نقش های کاری، مضراتی را برای کارکنان و کارفرمایان دارد. در واقع پژوهشگران از اوایل دهه ی 1960 به مطالعه و برقراری ارتباط میان کار و خانواده پرداختند...