Abstract
Prominent among older theories of inflation is the view that a rising price level stems from a divergence between two rates of interest. Qne, the market rate, is the loan rate charged by banks. The other is the natural rate of interest defined as the rate that would equate the demand for real capital, as determined by the productivity of capital, and the supply of real capital, determined, by the volume of current saving. First enunciated by Henry Thornton in 1802, and developed more fully by Knut Wicksell at the end of the century, the two-rate doctrine was endorsed by such leading 20th century monetary theorists as Keynes, Robertson, Ohlin, Myrdal, Hayek, and von Mises. It was a key element in many widely held theories of the business cycle in the 1920's and early 1930's. Moreover, it became the basis of the celebrated p&icy rule that the central bank could make its greatest contribution to price stability by striving to keep the market rate in line with the natural rate.
چکیده
نظریه ی برجسته در میان نظریه های قدیمی تر در مورد نرخ تورم این دیدگاه است که سطح قیمت افزایشی ناشی از اختلاف بین دو نرخ بهره است. یکی، نرخ بازار، نرخ وام واریز شده توسط بانک ها است. دیگری نرخ طبیعی بهره است که طبق تعریف عبارت است از نرخی که برابر است با تقاضای سرمایه ی واقعی، که توسط بهره وری سرمایه تعیین می شود، و عرضه ی سرمایه واقعی، که توسط حجم صرفه جویی فعلی تعیین می شود. نظریه دو نرخی که برای اولین بار توسط هنری تورنتون در سال 1802 اعلام شد، و در پایان قرن به طور کامل تر توسط کنوت ویکسل توسعه داده شد، توسط نظریه پردازان پولی برجسته ی قرن 20 مانند کینز، رابرتسون، اهلین، میردال، هایک، و فون میزس تایید شد. در دهه ی 1920 و اوایل دهه ی 1930 این یک عنصر کلیدی در بسیاری از تئوری های چرخه کسب و کار که به طور گسترده ای مورد قبول بودند، به شمار می آمد. علاوه بر این، اساس این حکومت سیاسی مشهور شد که بانک مرکزی می تواند با هدف تلاش برای نگه داشتن نرخ بازار در سطح نرخ طبیعی، بزرگترین سهم خود را به ثبات قیمت اختصاص دهد.
1-مقدمه
با این حال، نظریه دو نرخی در سال های اخیر توسط نظریه های رقیب تحت الشعاع قرار گرفته است. توضیحات کنونی در مورد تورم بر سایر عوامل استرس وارد می کند، از جمله رشد سهام پول بیش از حد، فشارهای عرضه ی هزینه دستمزد، سیاست های قیمت گذاری انحصار، بی تحرکی های کار سرمایه، و عوامل (تصادفی) خاص مختص به هر قسمت از تورم...