Introduction
The idea for this work originally goes to back a few years to a critical comment made by an acquaintance with I was conversing on the developments in the area of management from Islamic perspectives. He asked, rather raised, a pointed question: do we have an example of an organization in reality that is run according to Islamic principles? I did not have an answer to that question then; I believe that I do not have a satisfactory answer to that question even now. This research work is an outcome of the frustration of not being able to find a satisfactory answer to that well-meaning question. Over the years, that frustration has been channeled into investigating and researching into whatever little material is available in the area of management from Islamic perspectives. I define the Islamic approach to management as an emerging discipline often referred to as Islamic management- which deals with the management of organizations from the perspective of the knowledge acquired from the revealed and other Islamic sources of knowledge and results in applications compatible with the Islamic beliefs and practices (Kazmi, 2005). In contrast, conventional management is the compendium of the concepts, theory, principles, and applications of management’s studies that we find in the literature in the discipline management. Conventional management has developed mainly during the past about the century. Mainly the American and European scholars are credited with developing the conventional approach though contributions have been coming in lately from Australian and Asian sources too
مقدمه
ایده و انگیزه برای این انجام این پژوهش از مباحث موجود در مورد تحولات در حوزه مدیریت از دیدگاه اسلامی نشئت گرفته شده است. از من پرسیده شد که آیا نمونه ای از یک سازمان در واقعیت وجود دارد که با توجه به اصول اسلامی فعالیت کند؟ پاسخی برای این سوال نداشتم، در واقع من باور دارم که حتی هنوز هم پاسخ رضایت بخشی به این سوال ندارم. این پژوهش نتیجه یک سرخوردگی از نیافتن یک پاسخ رضایت بخش به سئوال مطرح شده می باشد. در طول سال ها، این نا امیدی و سرخوردگی به بررسی و تحقیقات کمی در حوزه مدیریت از دیدگاه اسلامی هدایت شده است. من، رویکرد اسلامی به مدیریت را به عنوان یک رشته در حال ظهور که اغلب به عنوان مدیریت به اسلامی اشاره شده است تعریف می کنم که به مدیریت سازمانی از منظر دانش به دست آمده از دیگر منابع اسلامی دانش می پردازد و منجر به برنامه های کاربردی سازگار با باورها و اعمال اسلامی می گردد (کاظمی، 2005). در مقابل، مدیریت متعارف خلاصه ای از مفاهیم، نظریه، اصول، و برنامه های کاربردی از مطالعات مدیریت است که ما در ادبیات رشته مدیریت آنها را مشاهده می کنیم. مدیریت متعارف عمدتا در طول قرن گذشته توسعه داده شده است. عمدتا دانشمندان آمریکایی و اروپایی در این توسعه دخیل بوده اند، اگرچه به تازگی منابعی از استرالیا و آسیا نیز به امر کمک کرده اند.
1-بررسی ادبیات پیشین
دیدگاه های اسلامی به مطالعات مدیریت یک زمینه نوظهور در دانشگاه ها می باشد. بررسی ادبیات نشان می دهد که این حیطه یک منطقه نادیده گرفته شده و نسبتا ناشناخته برای کار تحقیقاتی می باشد. لازم به ذکر است که دهه 1980 نقطه شروع کار در این منطقه از دیدگاه اسلامی برای مطالعات مدیریتی بوده است، با این آثار زیادی در این دوره گزارش نشده است. در میان آنها، مقاله شیرازی (1980) پیرامون مدیریت و رهبری در زندگی پیامبر(درود خدا بر او) و عزتی (1982) می باشد که بر روی مفهوم رهبری در اسلام کار کرده است. دهه 1980 از نقطه نظر زمانی قابل توجه است...