Abstract
Research on industrial clusters mostly focuses on the effects of the competitive advantage they generate. This study takes a different approach, conducting empirical research on three types of Taiwanese parks (export processing zones, industrial zones, and science parks), in which economic development is particularly prominent, and which have industry cluster characteristics. The study explores the effects of special resources and relationships among cluster firms on innovation performance, and focuses on knowledge management as the mediator for investigation. A survey, regression analysis, and correlation analysis probe into the effects of the special resources and relationships among industrial clusters on corporate knowledge management and innovation performance. Knowledge management emerges as the mediator of industry clusters in terms of corporate innovation performance, thus providing support for the research hypotheses. The findings of this study are valuable for further research and strategic thinking on the sustainability of corporate operations
چکیده
امروزه پژوهشهایی که در حوزهی خوشههای صنعتی صورت گرفته است بیشتر بر روی تأثیرات مزایای رقابتیای که این خوشهها ایجاد میکنند متمرکز بودهاند. در این مطالعه، روشی متفاوت را بکار خواهیم کرد و پژوهشهایی تجربی را بر روی سه نوع پارک تایوانی (بخشهای مربوط به پردازش صادرات، بخشهای صنعتی و پارکهای علم و فناوری) انجام خواهیم داد. در این مطالعه به کاوش تأثیرات منابع خاص و روابط بین شرکتهای خوشهای میپردازیم و از مدیریت دانش نیز به عنوان میانجی برای بررسیها استفاده میکنیم. یک مطالعه، یک تحلیل رگرسیونی و تحلیل همبستگی، به اثبات تأثیرات منابع خاص و روابط بین خوشههای صنعتی و آنهم در خصوص مدیریت دانش و کارائی نوآور پرداختهاند. مدیریت دانش را میتوان به عنوان واسطی از خوشههای صنعتی بر حسب کارائی نوآوری سازمانی دانست و بنابراین میتواند از فرضیههای پژوهشی پشتیبانی نماید. یافتههای این مطالعه میتواند برای پژوهشهای بیشتر و تفکر استراتژیک در خصوص پایداری عملیات سازمانی بکار گرفته شود.
1-مقدمه
در طی چند دههی اخیر، محققین به افزایش فعالیتهای پژوهشی خود در خصوص رابطهی بین مدیریت دانش خوشه صنعتی و نوآوری پرداختهاند (آرکین 2009، بل 2005، کاساندرا و کاسترو 2013، کونل و ولا 2013). اگرچه دانش مورد نیاز برای فعالیتهای نوآور سازمانی کمی پیچیده بوده و حتی شرکتهای بزرگ مقیاس نیز به کسری دانش روبرو میباشند. با توجه به منابع نادری که در این شرکتها وجود دارد، آنها تلاش کردهاند تا با همکاری سایر شرکتها، به کسب دانش و منابع پردازند و در فعالیتهای یادگیری بین سازمانی شرکت کرده تا کارائی نوآور خود را بهبود دهند (کاسانوا و همکاران 2013، یلی و رنکو و آتویو 2001). خوشهی صنعتی را میتوان یک شکل سازمانی جدیدی دانست که هدف آن، بهبود توسعهی منطقهای میباشد. شرکتها با ایجاد یک خوشهی صنعتی میتوانند هزینههای سرمایه گذاری خود را کاهش داده و به شکلی آسان به دانش، نیروی کار حرفهای و تکنیکهای مورد نیاز برای دسترسی به تأمینکنندگان دسترسی پیدا کرده و تأثیرات گستردهی تکنیکها و دانش را ایجاد نموده و رقابت را بهبود دهد...