Abstract
This paper develops theory and tests the relationships between knowledge management and various aspects of performance in IT-enabled business projects. The proposed theory posits that knowledge management is instrumental to Project Performance when mediated by a new concept, Knowledge Alignment. The research model is tested on survey data from 212 IT-enabled business projects. Findings show that project managers who achieve Knowledge Alignment among the people and the artefacts from three parts of the project – the IT team, the business change team, and the governance team – can have a significant positive impact on the achievement of business value from the project. Achieving higher levels of Knowledge Alignment is shown to have no significant negative impact on attainment of schedule and budget targets. This is the first statistical study to demonstrate the effect of knowledge management and Knowledge Alignment on the attainment of project management targets and of business value in IT-enabled projects
چکیده
در این مقاله قصد داریم به توسعهی تئوری و تست روابط بین مدیریت دانش و جنبههای مختلف کارائی در پروژههای کسب و کار متکی به IT بپردازیم. در تئوری پیشنهادی، فرض بر آن است که در زمانی که مدیریت دانش در کنار مفهومی تحت عنوان تراز دانش به کار گرفته شود، میتوان از آن به عنوان ابزاری برای کارائی پروژه استفاده نمود. مدل پژوهشی پیشنهادی ما، بر روی یک مجموعهی دادهای از 12 پروژهی کسب و کار متکی به IT تست شده است. یافتهها نشان میدهد که مدیران پروژهای که از طریق سه بخش پروژه یعنی تیم IT، تیم تغییر کسب و کار و تیم مدیریت، به تراز دانش در بین افراد و مصنوعات پروژه دست پیدا میکنند، میتوانند تأثیر قابل ملاحظهای بر روی دستاورد ارزش کسب و کار در پروژه داشته باشند. رسیدن به یک سطوح بالاتری از تراز دانش، هیچ تأثیر منفیای بر روی اهداف زمانبندی و بودجهای ندارد. رسیدن به سطوح بالاتری از تراز دانش، فاقد تأثیر منفی بر روی زمانبندی و اهداف بودجه میباشد. این اولین مطالعهی آماری است که به اثبات تأثر مدیرت دانش و تراز دانش بر روی حصول اهداف مدیریت پروژه و ارزش کسب و کار در پروژههای متکی به IT میپردازد.
1-مقدمه
پروژهها را میتوان عوامل محرکهی مهمی برای تغییر سازمانی دانست و پروژههای تغییر زیادی وجود داشته که وابسته به فناوری اطلاعات (IT) میباشند (مارکوس 2004، مارکوس و بنجامین 1996، پاپراد و همکاران 2007). اگرچه کارائی مربوط به این پروژههای تغییر مبتنی بر IT به طور معمول، به وسیلهی اهداف بودجهای و زمانبندی (جانسون 1995، مک مأنوس و وود هارپر 2007) تعریف شده است. فعالان و محققین پیشنهاد دادهاند که توسعهی این تعریف، شامل درک ارزش کسب و کار میباشد (براتا 2009، کوهلی و گراور 2008). در این پژوهش، فرآیند درک اعمالی که باید در داخل یک پروژه صورت گیرد تا تأثیر مثبتی بر روی کارائی پروژه داشته باشد را ارائه میدهیم. از یک دانش مربوطه نیز برای پاسخ به این سؤال که " آیا مدیریت دانش، نقشی در رسیدن به مثلث آهنین و اهداف ارزش کسب و کار در پروژههای کسب و کار متکی به IT دارد...