Abstract
The purpose of this paper is to propose a model to anticipate the success in the use of a Knowledge Management System (KMS) by doctoral researchers. Doctoral researchers who are preparing their doctoral dissertation are requested to prepare a tool to manage the knowledge they are collecting. The tool is based on data base techniques, and the researchers will use this tool to collect data about the knowledge they use. Doctoral researchers will perceive satisfaction in the use of this tool, depending on internal aspects that they could previously perceive, such as ease of use, usefulness, or quality. Also, there could be external aspects such as rewards, trust and social norms that could affect the perceived satisfaction. As a conclusion, the correct identification of internal and external aspects can improve the success in the use of a KMS
چکیده
در این مقاله قصد داریم تا مدلی را به منظور پیشبینی سطح موفقیت محققین دکترا در استفاده از سیستم مدیریت دانش را ارائه دهیم. محققین دکترا که در حال تدوین و تألیف پایاننامهی دکتری خود هستند، نیاز داشته تا ابزاری را به منظور مدیریت دانشی که در حال جمعآوری آن میباشند تدارک بینند. این ابزار باید بر مبنای تکنیکهای پایگاه داده بوده و محققین نیز باید از این ابزار به منظور جمعآوری دانش در خصوص دانشی که از آن استفاده میکنند، بهرهی لازم را ببرند. سطح رضایت این محققین در استفاده از این ابزار، بسته به جنبههای داخلیای که قبلاً آنها را درک نمودهاند دارد، مانند آسانی استفاده از ابزار، مفید بودن آن و یا کیفیت. همچنین جنبههایی خارجی مانند پاداش، اعتماد، هنجارهای اجتماعی نیز وجود دارد که میتواند بر روی رضایتمندی آنها در استفاده از این ابزارها تأثیر داشته باشد. به طور خلاصه، تشخیص صحیح جنبههای داخلی و یا خارجی میتواند موفقیت آنها در استفاده از سیستم مدیریت دانش (KMS) را بهبود دهد.
1-مقدمه
دانشجویان دورهی دکترا که به جمعآوری دانش برای انجام پژوهشهای خود میپردازند، نیاز به مدیریت این دانش دارند. ابزارهایی به منظور مدیریت دانش وجود داشته که یا در قالب محصولات نرمافزاری (مانند نرمافزار Moodle) و یا بر مبنای مدلهای پایگاه دادهای منطبق با نیازمندیهای دانشجویان تهیه شده است. آقایان اوریب تیاردو، مالگار استرادا و بورناسلی کاسترو (2007 میلادی) در پژوهشهای خود از نرمافزار Moodle به عنوان ابزاری برای مدیریت اطلاعات، اسناد و دانش در دو گروه پژوهشیِ مستقر در کتابخانهی علوم دانشکدهی دانشگاه آنتیکویا در کولومبیا استفاده نمودهاند. نتایجی که آنها به دست آوردهاند این بوده که فرآیند استفاده از این نرمافزار، بسیار با ارزشتر از نتایج به دست آمده از خود نرمافزار بوده است؛ گروههای پژوهشی باید به دنبال استراتژیهایی برای تکمیل نتایج و فرآیندهای قابل پشتیبانی از سوی متخصصین فناوری اطلاعات باشند. به همین منظور، ابزارهایی مشارکتی مانند Moodle از اهمیت شایانی برخوردار میباشند...