Abstract
This paper builds on previous theory and research on strategy and human resource management to identify important linkages between the firm's strategy, its human resources, and performance outcomes. First, we review the relevant literature focusing in particular on the role of human resources in creating competitive advantage. We then present a multi-level model illustrating how human resource management practices can effectively align organizational, group and individual factors with the organization's strategy. We redefine line of sight as the alignment of organizational capabilities and culture, group competencies and norms, and individual KSAs, motivation and opportunity with one another and with the organization's strategy. Further, we propose that such alignment contributes to the creation of human capital and social capital, both of which are necessary to achieve and sustain superior performance. We conclude the paper with some implications for future research and practice
چکیده
در این مقاله قصد داریم با توجه به نظریه و پژوهشهایی که قبلاً در خصوص استراتژی و مدیریت منابع انسانی صورت گرفته است، به تشخیص پیوند و ارتباط مهمی که بین استراتژی سازمانی، منابع انسانی آن و نتایج کارائی وجود دارد بپردازیم. ازاینرو در ابتدا به بازبینی ادبیات مربوطه میپردازیم و بهطور خاص بر روی نقش منابع انسانی در ایجاد مزیت رقابتی متمرکز میشویم. در ادامه، مدلی چند سطحی را بهمنظور تشریح اینکه فعالیتهای مدیریت منابع انسانی چطور میتواند بر روی فاکتورهای سازمانی، فردی و گروهی تأثیر بگذارد ارائه میدهیم. رویکردی را در خصوص تعدیل و تنظیم قابلیتهای سازمانی و فرهنگ، صلاحیتهای گروهی و هنجارها و ksa های فردی، گرایش و فرصت باهمدیگر و با استراتژی سازمانی تعریف میکنیم. علاوه بر این، پیشنهاد میکنیم که چنین تعدیلی میتواند در ایجاد سرمایهی انسانی و سرمایهی اجتماعی تأثیرگذار بوده که هردوی اینها برای رسیدن به یک کارائی برتر ضرورت پیدا میکنند. درنهایت، استلزامهایی را به همراه فعالیتها و پژوهشهای آینده ارائه میدهیم.
1-مقدمه
نظریههای مربوط به مدیریت استراتژیک، دال بر اهمیت فعالیتهای داخلی، قابلیتها و منابع بودهاند و آنها را بهعنوان منابع مهمی برای مزیت رقابتی در نظر گرفتهاند. پورتر (1985) که به بررسی مزیت رقابتی پرداخته است خاطرنشان کرده است که نیاز است تا یک پیکربندی ادغام یافته از فعالیتهای زنجیرهی ارزش داخلی را به استراتژی سازمانی مدنظر پیوند داد. فعالیتهایی که بعداً در خصوص مدیریت استراتژیک صورت گرفته است، بر روی دیدگاههای دانشبنیان و مبتنی بر منبع در شرکت متمرکز بودهاند و خاطرنشان کردهاند که منابع داخلی را میتوان منابعی ضروری برای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی دانست (بارنی 1991، گرانت 1996). مسئلهی محوری در استراتژی، نقش منابع انسانی شرکت در ایجاد و نگهداری کارائی برتر از طریق سرمایهی انسانی و اجتماعی میباشد (ورایت، دانفورد و اسنیل 2001). در اصل، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فعالیتهای مدیریت منبع انسانی میتواند تأثیر مثبتی بر روی کارائی سازمانی داشته باشد..