Abstract
This article is a contribution to the development of the epistemological foundations of Futures Studies. The article starts by presenting the conventional “covering-law” model asserting the symmetry between prediction and explanation, a model that continues to undermine the authority of Futures Studies as a discipline despite the fact that Logical Positivism, the epistemological paradigm that inspired it, is no longer dominant. Then the article outlines the fatal weaknesses of that model showing how out of its criticism emerges the prospect of a coherent and robust epistemology of prediction. Two major points are made: First that predictive argumentation is not demonstrative but merely evidential. Therefore formal logic argumentative structures of the “covering law” type are inadequate in giving a complete and accurate account of predictive argumentation and practice. If the nature of predictive arguments is evidential then the epistemology of prediction should be based not on mere formal logic but on a larger theory of argumentation. Second, the criticism illuminates the complex problem of the types of knowledge and information used in predictive arguments to build up evidence. Explicit and formalized knowledge and statistical evidence are not enough for a successful predictive procedure. Background information and personal, local and tacit knowledge play a surprisingly major role in predictive arguments and procedures and that has very important epistemological consequences
چکیده
این مقاله نقش موثری در رشد شالوده های شناخت شناسی مطالعات آینده دارد. این مطالعه با ارائه یک مدل قانونمند قرار دادی شروع می شود که تقارن بین پیش بینی و تفسیر را اثبات می کند. این مدل میزان اقتدار مطالعات آینده به عنوان یک رشته را کم اهمیت جلوه می دهد، آن هم علیرغم این که پارادایم شناخت شناسی الهام شده از آن با نام اثبات گرایی منطقی دیگر چندان رایج نیست. این مقاله نقاط ضعف تحلیل برنده ی این مدل را بیان کرده و نشان می دهد که چگونه به یک رویکرد منتقدانه در مورد شناخت شناسی منسجم و قوی پیش بینی آینده نگری می کند. در اینجا به دو نکته مهم اشاره می شود: ابتدا این که استدلال پیش بینانه نه اثباتی بلکه صرفا مبتنی بر شواهد است. بنابراین ساختارهای استدلال گرانه منطقی و رسمی این نوع حقوق برای محاسبه ی دقیق و کامل استدلال و شیوه ی پیش بینانه کافی نیست. دوم انتقاد گرایی تفسیر کننده ی یکی از مسائل پیچیده ی اشکال مختلف دانش و اطلاعات مور استفاده در استدلال های پیش بینانه در جهت ارائه ی شواهد می باشد. دانش آشکار و رسمی و شواهد آماری برای موفقیت آمیز بودن این روش کافی نیست. اطلاعات پس زمینه ای و دانش فردی، ضمنی و محلی نقش بسیار چشمگیری را در این استدلال ها و رویکرد ها ایفا کرده و پیامد های شناخت شناسی بسیار مهمی دارند.