چکیده
در این مقاله بررسی می شود که آیا مدیران شرکت های برزیلی که دارای مازاد جریان نقدی آزاد (FCF) و چشم انداز رشد اندک هستند، یعنی هنگامی که FCF مازاد، همراه با دیدگاههای محدود در خصوص رشد باشد، این انگیزه را دارند تا از طریق ارائه ی سودهای تورمی، جهت پوشش و استتار تاثیر سرمایه گذاری ها در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص (NPV) منفی اقدام نمایند. این مطالعه شامل شرکت های فهرست شده در BMF&Bovespa در فاصله بین 2008 تا 2012 است. اقلام تعهدی اختیاری (DA) با استفاده از مدل اصلاح شده ی جونز برآورد شد و سپس رابطه ی بین FCF و DA از طریق رگرسیون چند گانه به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که شرکت هایی با چشم انداز رشد اندک و FCF مازاد احتمال بیشتری دارد که درآمدها (عایدات) را در جهت افزایش سود (profits) مدیریت نمایند. تمرکز مالکیت سهام و اتخاذ IFRS ، این رابطه را (FCF × DA) تعدیل می کند، یعنی در شرایط عملی، آنها تمایل خود را برای ورود به این نوع مدیریت عایدات (earnings) محدود می نمایند. این مطالعه به واسطه ی شناسایی گرایش به مدیریت عایدات (درآمدها) کاربردی است. ناظران و سرمایه گذاران باید توجه ویژه ای به نتایج حسابداری داشته باشند که در حضور مازاد جریان نقدی آزاد و چشم انداز رشد کم افشاء می شوند.
1-مقدمه
هدف این مطالعه، بررسی صحت وجود رابطه بین جریان نقدی آزاد (FCF) و گرایش به مدیریت عایدات از طریق دست کاری اقلام تعهدی اختیاری (DA) در شرکت هایی با چشم انداز رشد اندک است، گرایش که ناشی از تضادهای نمایندگی است. بر طبق نظر Jensen (1986)، ، منافع و انگیزه های مدیران در مورد اندازه ی مطلوب شرکت و پرداخت سود سهام در تضاد هستند، به ویژه در شرکت هایی با مازاد جریان نقدی آزاد و چشم انداز رشد اندک، یعنی شرکت هایی که منابع آنها بیش از فرصت های سرمایه گذاری باشند. در این مورد، مدیران می توانند یا سود سهام را افزایش دهند، یا با سرمایه گذاری در پروژه هایی با بازدهی یا برگشت کم، این منابع را اتلاف نمایند...
میتوانید از لینک ابتدای صفحه، مقاله انگلیسی را رایگان دانلود فرموده و چکیده انگلیسی و سایر بخش های مقاله را مشاهده فرمایید.