Abstract
The fast changing economic conditions such as global competition, declining profit margin customer demand for high quality product, product variety and reduced lead–time etc. had a major impact on manufacturing industries. To respond to these needs various industrial engineering and quality management strategies such as ISO 9000, Total Quality Management, Kaizen, Just–in–time manufacturing, Enterprise Resource Planning, Business Process Reengineering, Lean management etc. have been developed. A new paradigm in this area of manufacturing strategies is Six Sigma. The Six Sigma approach has been increasingly adopted world wide in the manufacturing sector in order to enhance productivity and quality performance and to make the process robust to quality variations
This paper discusses the quality and productivity improvement in a manufacturing enterprise through a case study. The paper deals with an application of Six Sigma DMAIC(Define–Measure-Analyze-Improve-Control) methodo -logy in an industry which provides a framework to identify, quantify and eliminate sources of variation in an operational process in question, to optimize the operation variables, improve and sustain performance viz. process yield with well-executed control plans. Six Sigma improves the process performance (process yield) of the critical operational process, leading to better utilization of resources, decreases variations & maintains consistent quality of the process output
چکیده
تغییر سریع شرایط اقتصادی همانند رقابت جهانی، کاهش حاشیه سود، تقاضای مشتری برای مجصول با کیفیت، تنوع محصول و کاهش زمان انجام سفارش و غیره، یک تاثیر اساسی بر روی صنایع تولید گذاشته است. برای پاسخ به این نیازها، استراتژیهای مختلف مهندسی صنایع و مدیریت کیفیت مانند ISO9000، مجموع مدیریت کیفیت، Kaizen، تولید به موقع، طراحی منابع تجاری، مهندسی مجدد رویه تجاری، مدیریت کمسود، و غیره ایجاد شدند. یک الگوی جدید در این عرصه از استراتژیهای تولید، شش سیگما میباشد. روش شش سیگما به طور فزایندهای مورد مقبول جهانی در بخش تولید به منظور افزایش بهرهوری و عملکرد کیفی و ایجاد رویه قوی برای تغییرات کیفی، قرار گرفته است.
این مقاله، ارتقای کیفیت و بهرهوری در یک شرکت تولیدی را از طریق یک مورد مطالعاتی به بحث خواهد پرداخت. این مقاله به روش شش سیگما DMAIC (تعریف-اندازهگیری-تحلیل-ارتقا-کنترل) در صنعت میپردازد که یک چارچوب را برای شناسایی، تعیین کیفیت و کاهش منابع تغییرات در یک رویه عملیاتی مورد بحث، برای بهینه کردن متغیرهای کاری، بهبود و حفظ عملکرد مختصر، مهیا میکند. رویه با طرحهای کنترلی که به خوبی اجرا میشوند، انجام میشود. شش سیگما عملکرد فرآیند (حصول فرآیند) مربوط به رویههای کاری اساسی را بهبود میدهد، که به بهرهبرداری بهتر از منابع، کاهش تغییرات و حفظ ثبات کیفیت خروجی رویه منجر میشود.
1-مقدمه
الف) مجموع مدیریت کیفیت
در دو دهه اخیر، مجموع مدیریت کیفیت (TQM) با یک دیدگاه استراتژیک در بیشتر تولیدیهای و سازمانهای خدماتی برای پاسخ به تغییرات اعمال شده توسط جهان تجارت رقابتی، توسعه یافته است. امروزه، TQM یک استراتژی مدیریت جامع شده است که در یک بنیاد دارای توسعه مداوم و شامل شدن وسیع سازمانها، با تمرکز هسته بر روی کیفیت ایجاد میشود. TQM یک رویه با آگاهی کیفیتی قرار گرفته در هر مرحله از تولید یا خدمات است، در حالی که مشتری نهایی هدف قرار داده میشود. یا دنبال کردن رویهی توسعه مداوم و ارتقای بیپایان، شرکتها میتوانند با جذب مشتریها به وسیله کیفیت بالای محصولات در قیمت پایین از دیگر رقیبان پیشی بگیرند. TQM با شش سیگما به اوج میرسد، که تولید بدون نقص 99.99927% را هدف قرار میدهد...