Introduction
Since our last report, on the excavations of 1937,1 the Iranian expedition, consisting as usual of Joseph M. Upton and the authors, has spent two seasons working in Nishapir, the first from July until December 1938 and the second from July 1939 until August 1940. In our second campaign the excava-tions had got well under way and were yielding such a rich haul of objects and in-formation that, when the war started in Europe, we decided to remain at work as long as our funds could be made to last, provided that the Far East route home re-mained open and there seemed a reasonably good chance of shipping back our share of the finds and of bringing away our notes, drawings, and photographs
As we saw little possibility of returning to Iran for further work as long as the war lasted, we attempted to arrange our pro-gram in such a way that, when we did leave, there would be few loose ends to the work: all the material in our storerooms noted and photographed as far as possible, and all our excavations carefully planned and photo-graphed as far as they went. The latter was particularly important if we were to be kept away from the site for a long time. The frost and snows of the winters and the heavy spring rains play havoc with mud walls, and besides that the local peasants, who are even more inquisitive and acquisi-tive than we ourselves are, often destroy in a few hours important evidence that has been laboriously uncovered. A little earth is so easily taken away from a mound to lighten the soil of an adjoining field, anda few old baked bricks from a Samanid facade cost nothing but the labor of pulling them loose and offer a tempting opportunity for repairing a wall or enlarging a house
مقدمه
از اخرین گزارش ما در مورد حفاری های 1937، اولین حفاری ایرانی ها، که مانند همیشه ژوزف ام. آپتون و نویسندگان در آن مشارکت داشتند، دو سال از کار کردن در نیشابور میگذرد، اولین حفاری از جولای تا دسامبر 1938 و دومی از جولای 1939 تا آگوست 1940 به طول انجامید. در دومین حفاری، چنان اشیای غنی بدست امد که با آنکه جنگ اروپا به تازگی اغاز شده بود ما تصمیم گرفتیم در آنجا بمانیم و تا جایی که بودجه داشتیم روی حفاری کار کنیم. خوشبختانه خانه rout "خاور دور" باز مانده بود و ما توانستیم ذخایر و یادداشت ها، نقاشی ها، و عکس های خود را دریافت کنیم.
از انجا که متوجه شدیم تا زمانی که جنگ تمام نشود نمی توانیم به ایران باز گردیم، برنامه را طوری تنظیم کردیم که وقتی میخواهیم برویم کارهای ناتمام کمی باقی مانده باشد: تمام چیزهایی که در انبار بود یاداشت شده و از آنها عکس گرفتیم، و تمامی حفاری ها به دقت برنامه ریزی شده و تا جایی که پیش رفتیم از آنها عکس گرفتیم. این مورد دوم در صورتی که قرار بود مدت زمان طولانی از سایت دور بمانیم خیلی اهمیت داشت. برف و بوران های زمستان و باران های سنگین بهاری، و کنجکاوی مردم ان منطقه که از خود ما کنجکاو تر بودند، اغلب سبب میشد شواهدی که با زحمت فراوان بدست امده بودند از بین برود. تکه کوچی از خاک تپه برداشته میشد تا خاک منطقه مجاورشناسایی شود، و تعدادی آجر مربوط به دوره سامانی که بدست امد به هیچ کاری نیامد مگراینکه برای تعمیر کردن دیوراها یا بزرگ کردن خانه های مردم آن منطقه بکار رود….