Abstract
The risk thematic is not new in management, but it is a recent and growing subject in supply chain management. Supply Chain Risk Management (SCRM) plays a major role in successfully managing business processes in a proactive manner. Supply chain risk has multiple sources including process, control, demand, supply and environment. Supply chain management, faced with these risks, requires specific and adequate responses such as techniques, attitude and strategies for management of risk. This paper is based on an empirical study of 142 general managers and logistics and supply chain managers in 50 different French companies. It demonstrates that for organizations to be effective, SCRM must be a management function that is interorganizational in nature and closely related to strategic and operational realities of the activity in question. Moreover, the findings of our empirical study suggest that effective SCRM is based on collaboration (collaborative meetings, timely and relevant information exchanges) and the establishment of joint and common transverse processes with industrial partners
چکیده
موضوع ریسک در مدیریت، موضوع جدیدی نیست، ولی موضوعی جدید و در حال رشد در مدیریت زنجیره ی تامین می باشد. مدیریت ریسک در زنجیره ی تامین (SCRM) نقش مهمی در مدیریت موفق فرایندهای تجاری به شیوه ای فعال دارد. ریسک زنجیره تامین، منابع چندگانه ای دارد که عبارتند از فرایند، کنترل، تقاضا، تامین و محیط. مدیریت زنجیره تامین که با این خطرات مواجه شده است، مستلزم پاسخهایی کافی و خاص همانند فنون، نگرشها و راهبردهایی برای مدیریت ریسک می باشد. این مقاله بر مبنای پژوهش تجربی از 142 مدیر عمومی و مدیران زنجیره تامین و امکانات در 50 شرکت گوناگون فرانسوی می باشد. این مقاله نشان می دهد که برای این که سازمانها کارآمد باشند، SCRM باید کارکرد مدیریتی باشد که بین سازمانی است و ارتباط نزدیکی با واقعیتهای عملیاتی و راهبردی فعالیت مورد بحث دارد. علاوه براین، یافته های پژوهش تجربی مان نشان دهنده ی این است که SCRM کارآمد بر مبنای همکاری (ملاقات های همکارانه، تبادلات اطلاعاتی مرتبط و منظم) و ایجاد فرایندهای متقاطع و مشترک با همکاران صنعتی می باشد.
مقدمه
در سال 2002، کریستوفر و تویل نشان دادند که مدیریت زنجیره ی تامین تا حد زیادی در معرض ریسک قرار داشت. بلافاصله بعد، بلکهرست و همکاران تایید کردند که شرکتها با مخاطرات فزاینده ی در زنجیره تامین مواجه شده و زیدیسین و همکاران نیز بر پیامدهای چشمگیر رویدادهای منفی بر شرکتها، تاکید کردند. جهانی شدن بازار، چرخه های تولید کاهش یافته، شبکه های بین المللی پیچیده ی همکاران صنعتی، تقاضای غیرقابل پیش بینی، تامین غیرقطعی، فشارهای هزینه، لزوم سریع بودن، افزایش استفاده از برون سپاری و بازرگانی برون مرزی و وابسته با تامین کنندگان، باعث شده برخی عناصر به این دشواری ها و شرایط کنونی کمک کنند...