Abstract
Knowledge management is a business model that embraces knowledge as an organizational asset to drive sustainable business advantage. Nowadays the leaders know that they are moving towards knowledge era very fast and they should align all activities in a way that knowledge management facilitates the competition in a better way. Developed countries also try to apply knowledge policies all over their governance to deploy knowledge management in a national level. Existing studies have derived their findings from single perspective, organizational level, or country level, or in a better way, micro or macro level and have not considered a mutual perspective to cover all requirements in a systematic way and compare the micro and macro level for knowledge management establishment. This paper is aimed to bridge this gap through a framework resulted from the analysis of the research data
چکیده
مدیریت مبتنی بر دانش یک مدل کسب و کار است که دانش را به عنوان دارایی سازمان برای اجرای مزیت کسب و کار پایدار پذیرا میشود. امروزه رهبران می دانند که نسبت به عصر دانش در حال حرکت بسیار سریع بوده و باید تمام فعالیت ها را در راه مدیریت مبتنی بر دانش با رقابت در راه بهبود چین تسهیل نماید. کشورهای توسعه یافته نیز سعی در به کارگیری سیاست مبتنی بر دانش داشتهاند تا در سراسر حکومت خود برای استقرار مدیریت مبتنی بردانش در سطح ملی به کار گرفته شوند. مطالعات موجود یافته های خود را از چشم انداز واحد، سطح سازمانی، و یا در سطح کشور به دست آورده، یا در این مسیر، سطح خرد بهتر یا سطح کلان و چشم انداز متقابل به پوشش تمام نیازها در یک روش سیستماتیک و مقایسه خرد و سطح کلان برای مدیریت دانش در نظر گرفته شده استقرار نیافته است. این مقاله با هدف ایجاد مسیری برای پر کردن این فاصله از طریق چارچوبی تجزیه و تحلیل داده های پژوهش را به انجام میرساند.
کلید واژه ها : مدیریت مبتنی بر دانش، جامعه مبتنی بر دانش، توسعه مبتنی بر دانش، تحقیق کیفی، سیاست های ملی.
1-مقدمه
امروزه سازمانها اهمیت دانش و مدیریت مبتنی بر دانش را درک کرده اند . سازمان ها می دانند که ماشین آلات ، تجهیزات ، و ساخت و ساز را نمی توان به عنوان ویژگی های مهم این سازمان به حساب بیاورند. روشن است که مهمترین خاصیت هر سازمان دانش سازمانی و مدیریت صحیح آن در جهت رسیدن به صلاحیتهای اصلی بوده برای سازمان و همچنین پیروزی در برابر رقبای آن میباشد ( اخوان، جعفری ، و فتحیان ، 2005).
در جهانی از تغییرات پویا و ناپیوسته، سازمان ها دائما در جستجوی راه خود برای انطباق با شرایط جدید میباشند به طوری که آماده بقا و رشد در یک بازار رقابتی ( آلبرت، 1997) شوند. گسترش اقتصاد مبتنی بر دانش ( کاستلز ، 1996)، با تاکید بر ارزش اطلاعات به عنوان یک توانمندساز مزیت رقابتی دارد، به طور طبیعی اجرای آن در بسیاری از شرکت ها را دوباره بررسی نموده و راه آن دارایی های دانش خود در گذشته را مورد بررسی قرار داده و به شناسایی راه هایی میپردازند که در آن می توانند به طور موثر تر در آینده بهره برداری نمایند....