نقش مؤسسات عالی حسابرسی در مواجه با عواقب ناشی از بحران مالی و اقتصادی اخیر
چکیده
امروزه با توجه به نتایج حاصل از بحران اقتصادی و در نظر گرفتن نقش و جایگاه حسابرسان در گزارشگری نسبت به وجود چنین بحرانی فشار قابل توجهی را از طرف ذینفعان متعدد به گزارشات و اطلاعات مالی حسابرسی و تأیید شده توسط مؤسسات حسابرسی بر روی مؤسسات عالی حسابرسی در حوزه اتحادیه اروپا بوجود آورده است. کاهش در سطح دسترسی به منابع و محدودیت حاکم بر آنها، افزایش و حجم رو به رشد انتظارات ذینفعان در سازمانها و دولتها، شامل (شهروندان، نهادهای مدنی، گروههای سرمایهگذاران، دولت و غیره) در نتیجه بحران مالی و اقتصادی و شوکهای غیرقابل پیشبینی دیگر و ...، عملاً نتیجه عدم تعادل در اقتصاد و جامعه را در بر داشته است که بخشی از این عدم تعادل در ارتباط با مدیریت مؤثر بر نحوه خرجکرد هزینههای پولی مردم است.
بر همین اساس بمنظور برون رفت از فشار موجود در اتحادیه اروپا مؤسسه عالی حسابرسی (SAI) به عنوان حسابرسی مستقل (خارجی) و - حسابرس بودجه- دولتهای حوزه اتحادیه اروپا تعیین گردیده تا بمنظور تحصیل و دستیابی به سطح مناسبی از سطح اطمینانبخشی در تأثیرگذاری حسابرسی با استفاده از ورودیهای متعدد مأخوذه از فرآیند حسابرسی و سایر عوامل مؤثر بر آن در راستای دستیابی به سطح اعتمادبخشی و شفافیت در پاسخگویی دولتها در قبال ذینفعان – آحاد مردم- اقدامات لازم و کنترلهای مربوطه را انجام دهند. در پاسخ به تغییرات بوجود آمده و شرایط اقتصادی موجود ضرورت دارد که کشورهای اتحادیه اروپا با سیال نمودن و به جریان انداختن منابع غیرمتعارفی از جمله دانش و سرمایه اجتماعی خود که در سطح کشورها و سازمانهای آنها وجود دارد عملاً امکان انطباقپذیری بیشتر و مؤثرتری در ارتباط با توجه به نیاز ذینفعان و بمنظور دستیابی به اهداف استراتژیک تعریف شده در کشور خود را مهیا نمایند.
مقدمه
تشدید بحران اقتصادی و مالی جهانی و افزایش پسلرزههای آن هنوز هم علیرغم گذشت چند سال از زمان آغاز بحران همچنان در حال ضربه زدن به اقتصاد کشورهای اروپایی است. از نقطه نظر اقتصادانان اتحادیه اروپا در سال 2013 همچنان دارای چشمانداز تاریکی برای آینده اقتصاد خود میباشد. پس از بحرانهای اقتصادی در کشورهای فرانسه، اسپانیا و ایتالیا این بحران در حال به کشور یونان و چند صباحی است که به کشور قبرس رسیده است. بنظر میرسد این آشفتگی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم یکی از فراگیرترین و عمیقترین بحرانهای مالی و اقتصادی در سطح جهان به شمار میروند و روند بهبودی آن نیازمند سپری شدن دورهای بلندمدت، خطرناک و شکننده پیشبینی میگردد. گستره گسترش رکود (بعد سیستماتیک بحران بازپرداخت بدهیها) از نقطه نظر لیمن- برودر منتج به ورشکستگی اقتصادی در (سپتامبر 2008) و اساساً افزایش نرخ بزهکاری اجتماعی، ناشی از پرداخت وامهای بانکی بدون پشتوانه ناشی از انفجار حباب مسکن در آمریکا- عملاً به کانالهای مالی سراسر جهان نفوذ پیدا کرد و پس از آمریکا این فرآیند در مرحله اول به انگلستان و پس از آن به سایر کشورهای اتحادیه اروپا منتقل و نفوذ پیدا کرد و این نتیجه همبستگی اقتصادی در اقتصاد بینالمللی در سطح آمریکا و اروپا میباشد....