چکیده
دارو های هایپومتیله کننده (HMA)، یعنی آزاسایتیدین و دسیتابین استاندارد درمانی سندرم میلودیسپلاستیک (MDS) می باشند. پاسخ به درمان در حدود 50% از بیماران درمان شده مشاهده می شود و طول مدت پاسخ، اگرچه متغیر استف اما موقتی است. پیش بینی پاسخ به HMA ها با پارامترهای بالینی و مولکولی امکان پذیر است، اما درمان جایگزین تایید شده ای وجود ندارد و در صورت شکست HMA فرصت درمانی استانداردی وجود ندارد. انتخاب منطقی درمان پس از شکست HMA بسیار مهم است. این تصمیم بایستی بر اساس ارزیابی نوع مقاومت (اولیه و ثانویه، پیشرفت بیماری [لوکمی حاد یا MDS با ریسک بالاتر] در مقابل عدم بهبودی هماتولوژیک) و نیز ویژگی های سایتوژنتیک و مولکولی که در زمان شکست HMA دوباره بررسی می شوند، اتخاذ شود. استراتژی های نجات می تواند شامل پیوند سلول های بنیادی، که تنها گزینه ی درمانی است، وکموتراپی، که هر دوی این روش ها تنها در تعداد اندکی از موارد امکان پذیر است، و نیز داروهای ازمایشی باشد. بیمارانی که شکست HMA را تجربه می کنند باید تا حد ممکن در آزمایش های بالینی وارد شوند. چندین داروی جدید با مکانیسم های مختلف در حال حاضر در این شرایط در حال آزمایش هستند. داروها تغیرات مولکولی ( موتاسیون های IDH2، موتاسیون های ژن اسپلیسوزوم) یا مسیرهای پیام رسانی تغییر یافته (مهارکننده های BCL2) را هدف قرار می دهند که به نظر می رسد اصلی ترین علت باشند.
1-مقدمه
برای بیشتر از یک دهه ، داروهای هایپومتیله کننده (HMAs) یعنی آزاسایتیدین و دسیتابین استانداردهای درمانی سندرم میلودیسپلاستیک (MDS) محسوب می شدند. علی رغم سمیت کم و توانایی این داروها برای ایجاد بهبودی هماتولوژیک (HI) و طولانی کردن مدت بقا، حتی در بیماران مسن، HMAها بدون پیوند سلول بنیادی هماتوپویتیک (HSCT) درمانی نیستند، و علی رغم پاسخ ها کلونی های نئوپلاستیک را ریشه کن نمی کنند....