چکیده
مدل ضریب راهبردی (ECM) قادر به ایجاد برآوردهایی منطقی از بارگذاری سالانه فسفر به شکلی ساده از داده های پوشش زمین یک حوضه آبخیز و مقادیر ضریب راهبردی (ECVs) می باشد. ECM در شکل کنونی خود فرض می کند که ECVs در هر نوع پوشش زمین، همگن می باشند، با این وجود، نظریه رواناب عناصر مغذی پایه و هیدرولوژیکی بیان می دارد که نرخ های رواناب دارای الگوهای مکانی می باشند که تحت تأثیر بارگذاری و فیلترسازی در امتداد مسیرهای جریان از مساحت حوضه بالادست و مساحت پراکنش پایین دست حوضه قرار دارند. این پارامترهای مساحت حوضه بالادست و مساحت پایین دست حوضه (CADA) با استفاده از یک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با فرمت مدلسازی رستری یا پیکسل از بُعد هر پیکسل جداگانه ی حوضه آبخیز برای وزن دهی ECVهای همگن از لحاظ فسفر، بدست آمدند. هرچند CADA-ECM متغیر مکانی ضریب راهبردی را برای هر نوع کاربری خاص بطور جداگانه پیش بینی می نماید، بار انباشته شده حوضه تحت تأثیر وزن دهی نمی باشد. پس از وزن دهی CADA، نقشه ای از ECVهای جدید بدست می آید که سه معیار اساسی برای هدف قرار دادن مناطق بارگذاری آلاینده بحرانی را نشان می دهند: (1) درصد آلاینده، (2) احتمال حمل آلاینده ها به بیرون از منطقه توسط رواناب، و (3) احتمال اینکه بافرها، عناصر مغذی را پیش از رواناب شدنشان به درون منبع آبی پذیرنده، جذب نمایند. این نقشه های مربوط به توزیع مکانیِ مهم ترین مناطق تحت مدیریت آلاینده در حوضه رودخانه دلاوار شاخه غربی نیویورک برای نشان دادن چگونگی کاربرد CADA-ECM در بررسی مناطق بارگذاری بحرانی فسفر، مورد استفاده قرار گرفتند.
1-مقدمه
اولین مراحل در یک رویکرد آبخیز محور برای مدیریت کیفیت آب منابع غیرنقطه ای (NPS)، شناسایی و کنترل رواناب از مناطق بارگذاری بحرانی حوضه آبخیز می باشند (ماس و همکاران، 1987؛ گیل و همکاران، 1993). مناطق بحرانی عناصرمغذی حوضه آبخیز عبارتند از زون هایی که مسئول یک تسهیم بی تناسب بارگذاری کل آلودگی می باشند و فرض می شود که بارگذاری NPS را می توان برای تصفیه شناسایی و اولویت بندی نمود (ماس و همکاران، 1988، 1987، 1985؛ لاین و اسپونر، 1995؛ اندرنی و وود، 1999)…
میتوانید از لینک ابتدای صفحه، مقاله انگلیسی را رایگان دانلود فرموده و چکیده انگلیسی و سایر بخش های مقاله را مشاهده فرمایید