Abstract
Infusing creativity elements into regular classroom was an important movement in recent Asian educational reforms. A large-scale research study was conducted in Hong Kong to explore the possibilities, outcomes and difficulties of this kind of curriculum change from students’ perspectives. Based mainly on Western creativity literature, this study developed a set of methods for infusing creativity learning elements into regular science lessons. After its implementation, students perceived improvements in their attitudes, conceptions, abilities and behaviors in creative science development. Students characterized this creative learning as a kind of active and playful learning which encouraged them to think boarder and wider, to appreciate creative ideas, and to develop their curiosity, confidence and initiation in learning. Though this classroom reform originally aimed at creativity development, students considered better understanding of science knowledge and positive attitudes towards science learning as their major gains. Students’ high-order creative developments, such as novel and innovative thinking, challenging authority and risk-taking attitudes, metacognitive development and transfer of learning, were found to be weak. In further analysis, these outcomes were found to be related to some typical characteristics of Eastern culture and educational system. This study argued that creativity education, which adopted this kind of infusion approach, was likely to be restrained by the subject curriculum, local educational systems and social cultures. It provided additional support to the domain-specific, contextual-based and cultural-embedded characteristic of creative learning. Some suggestions were made for creativity reforms in Asian societies
چکیده
تزریق مولفه های خلاقیت به یک کلاس درس یک حرکت بسیار مهم در راستای اصلاحات آموزشی در آسیا بود. تحقیقات در مقیاس وسیع در زمینه کشف احتمالات، نتایج و مشکلات این نوع از تغییر برنامه درسی از دیدگاه دانش آموزان در کشور هنگ کنگ انجام شد. بر مبنای گزارشات در مورد خلاقیت در کشور های غربی، این پژوهش مجموعه ای از روش ها را برای تزریق مولفه های خلاقانه در زمینه یادگیری به صورت منظم در دروس علمی توسعه داده است. بعد از اجرای آن، دانش آموزان به صورت خلاقانه ای، پیشرفت در نگرش، توانایی ها و رفتار هایشان را به وضوح مشاهده کردند. دانش آموزان این یادگیری خلاقانه را به عنوان نوعی از یادگیری فعال و مفرح مشخص کردند که آنها را به تفکر عمیق و گسترده و همچنین ارائه ایده های خلاقانه و توسعه حس کنجکاوی، اعتماد به نفس و شروع یادگیری تهییج و تشویق می کند. لذا این اصلاحات در کلاس درس با هدف ارتقا خلاقیت، درک بهتر دانش علمی و همچنین نگرش مثبت نسبت به یادگیری علم و دستاورد های عمده آن انجام شد. ارتقا خلاقیت در دانش آموزان مانند ایجاد تفکر جدید و نوآورانه در آنها، بر عهده گرفتن مسئولیت چالش بر انگیز و داشتن نگرش ریسک پذیری، ارتقا حس فراشناختی و انتقال یادگیری، بسیار ضعیف ارزیابی شد. در تجزیه و تحلیل های آینده، این نتایج با برخی از مشخصه های معمولی فرهنگ شرقی و سیستم آموزشی در ارتباط خواهد بود. این پژوهش استدلال می کند که تزریق خلاقیت احتمالا به موضوعاتی مانند برنامه آموزشی، سیستم های آموزشی محلی و فرهنگ اجتماعی محدود شود.
این پژوهش همچنین پشتیبانی های بیشتری را در زمینه خاص، مبتنی بر محتوی و مشخصه های فرهنگی در زمینه یادگیری خلاق ارائه می دهد. پیشنهاداتی نیز در زمینه اصلاحات مربوط به خلاقیت در جوامع آسایی ارائه شده است.
1-مقدمه
اصلاحات آموزشی بر مبنای خلاقیت در کشور های شرقی
امزوه روند بین المللی به صورتی است که خلاقیت را با چارچوب های برنامه ریزی درسی تلفیق کرده است ( لی متیز 2003). اخیرا، دولت های هنگ کنگ، سرزمین اصلی چین، تایوان، سنگاپور، کره جنوبی، اسرائیل و دیگر کشور های آسیایی، اصلاحات آموزشی را اعمال کرده اند و بر ارتقا خلاقیت در مدارس ابتدایی و راهنمایی تاکید دارند. یکی از ویژگی های مشترکی که این کشور ها دارند این است که آنها اهمیت خلاقیت را در برنامه آموزشی خصوصا در علم، زبان و هنر را به خوبی درک کرده اند. برای پرورش شهروندان خلاق، کشور های آسیایی اصلاحات آموزشی وسیعی را بر مبنای یک فرآیند بالا به پایین و همچنین بر مبنای حمایت های دولتی شان ترتیب داده اند.
در هنگ کنگ، خلاقیت، یکی از سه مهارت عمومی عمده است که در میان موضوعات درسی توسعه یافته است ( شورای توسعه برنامه ریزی درسی 2002). مانند وضعیت موجود در اکثر مناطق آسیا، ساختار برنامه درسی و محتوای جدید درسی در هنگ کنگ تغییرات بنیادینی نداشته است. در این میان، خلاقیت به صورت یک موضوع مجزا شناخته نشده است اما به برنامه ریزی درسی روتینی تبدیل شده است که هنوز هم بسیار شناخته شده است. کشور های آسیایی در حال حاضر به روش های موثر در زمینه تزریق مولفه های خلاقیت در کلاس های درس نیاز دارند. ( چنگ 2004).
ارتقا خلاقیت
در رویکرد شناختی، تفکر واگرا در ابتدا به ماهیت خلاقیت تزریق شده ( گیلفورد 1950). کروپلی در سال 2001 و پلاکر و رانکو در سال 1999 تشخیص دادند که روش متداول در زمینه ارتقا خلاقیت در نیم قرن گذشته، آموزش تفکر واگرا و دنبال کردن استراتژی های تولید ایده بوده است. در سال های اخیر، دیدگاه های چندگانه و متنوعی در زمینه ارتقا خلاقیت اتخاذ شده است ( فیشر 2004، نیکرسون 1999 و استارکو 2010). در تئوری ویگوتسکی، هم نگرش شناختی و هم نگرش عاطفی در افزایش و ارتقا تفکر خلاق مهم در نظر گرفته شده است ( اکاف، آرباخ 2008، لیدکوئیست 2003). رانکو ( 1991، 1994، 2003) توانایی یافتن مشکل و تفکر ارزیاب را برجسته کرد درحالیکه مامفورد ( 2001) و دیویس ( 2004) توجه زیادی به حساسیت مسئله در فرآیند خلاقیت داشت....