Abstract
The selection of the most suitable supplier for a procurement process has a markedly strategic aspect for a company. Within this ambit, the literature review shows a lack of uniformity in the terms used to define the phases or components of a procurement process as well as in the election of the critical variables used to select the most suitable supplier. Furthermore, this literature shows a wide variety of individual and integrated methodologies that have been developed so far in an attempt to optimise such a selection.
This work proposes a new suppliers’ evaluation-and-selection model. The model homogenises the terminology involved in such processes and fulfils three main goals. First, it allows the joint assessment and comparison among new and historical suppliers, identifying the key evaluation factors in each case. Second, it allows the inherent knowledge about evaluation to be flexibly adapted to the type of product to be purchased – in this paper “basic products” – according to Kraljic's terminology (a major issue in procurement management and not taken into account by any of the models proposed so far). Finally, a FDSS is proposed to make the model operational. The proposed method is robust enough to improve the main shortcomings of more simplistic methods (e.g. those based on weights) and eases the comprehension of the embedded knowledge within the supplier evaluation processes. Simultaneously, this method avoids the complexity of real-life implementation that many of some more sophisticated hybrid methods proposed in recent times – not free of certain additional disadvantages. Finally, the practical usefulness of the proposed method is ascertained through an empirical test in a specific business environment
چکیده
انتخاب مناسب ترین تامین کننده برای یک فرایند تدارک از لحاظ استراتژیک برای یک شرکت بسیار مهم است. در این حیطه، مرور متون علمی مرتبط نشان می دهد که عدم توافقی در اصطلاحات به کار رفته برای تعریف مراحل یا اجزای یک فرایند تدارک و نیز در انتخاب متغیرهای اصلی به کار رفته برای انتخاب مناسب ترین تامین کننده وجود دارد. علاوه بر این، این متون روش های تکی و یکپارچه ی متعددی نشان می دهند که برای بهینه سازی چنین تصمیمی تاکنون ارائه شدند.
این پژوهش یک مدل ارزیابی و انتخاب تامین کننده ی جدید پیشنهاد می دهد. این مدل اصطلاحات دخیل در چنین فرایندهایی را همگن می کند و سه هدف اصلی را براورده می کند. اول، اجازه ی ارزیابی و مقایسه ی مشترک بین تامین کننده های قدیمی و جدید و شناسایی فاکتورهای کلیدی ارزیابی در هر مورد را می دهد. دوم، اجازه ی ارزیابی انعطاف پذیر در مورد نوع محصولی که قرار است خریداری شود (در این مقاله "محصولات پایه")، بنابر واژه شناسی kraljic (یک موضوع مهم در مدیریت تدارک کالا که تاکنون در هیچ یک از مدل های ارائه شده در نظر گرفته نشده است) می دهد. در آخر، یک FDSS برای عملیاتی کردن مدل پیشنهاد می شود. روش پیشنهادی به قدر کافی مقاوم است و می تواند نقص های اصلی فرایندهای ارزیابی تامین کننده را تا حدودی برطرف کند. هم چنین، این روش پیچیدگی پیاده سازی Real-life که در بسیاری از روش های ترکیبی پیچیده تر پیشنهاد شده وجود دارد را ندارد. در آخر، سودمندی عملی روش پیشنهادی از طریق یک تست عملی در یک محیط تجاری مشخص تایید می شود.
-1مقدمه
شرکت ها بیشتر استراتژی هایی را انتخاب می کنند که تمرکزشان تجاری اصلی شان بر روی گرداوری محصولاتی است که قبلا ساخته شده بودند. برای این کار، شرکت ها تلاش می کنند که به عنوان یک زنجیره ی تامین واقعی شناخته شوند، بنابراین مدیریت تدارک را به تعیین محصولات تبدیل می کنند. علاوه بر این، بودجه های خرید به شدت زیاد می شوند و بخش مهمی از موفقیت تجاری به مدیریت کافی این بودجه ها بستگی دارد. این کار برای تضمین در دسترس بودن تامین کننده هایی که به به دستیابی به اهداف خرید (مثلا تحویل سر موعد، موجود بودن محصول، کیفیت محصول خریداری شده ) کمک می کنند و اتباط با تامین کننده ها را تقویت می کنند، ضروری است. بنابراین، ارزیابی و انتخاب تامین کننده های خوب یک عامل کلیدی در موفقیت است [1,2]…