Abstract
In this article, the authors discuss critically the use of “anthropomorphic” metaphors in organization studies (e.g., organizational knowledge, learning, and memory). They argue that, although these metaphors are potentially powerful, because of frequent usage they are at risk of becoming taken for granted and contextually disconnected from their source domain, the human mind. To unleash the heuristic potential of such metaphors, it is necessary to take into account the inherent dynamics and bidirectionality of metaphorical language use. Therefore, the authors propose a methodology for the context-sensitive use of metaphors in organization studies. They illustrate this approach by developing the new metaphor of organizational insomnia, which is informed by recent neuroscientific research on human sleep and its disruptions. The insomnia metaphor provides an alternative way of explaining deficits in organizational knowledge, learning, and memory, which originate in a state of permanent restlessness
چکیده
در این مقاله، نویسندگان به شکل انتقادی در مرود استفاده از استعارات "انسانی" در مطالعات سازمان (به عنوان مثال، دانش، یادگیری و حافظه سازمانی) بحث میکنند. آنها استدلال میکنند که، اگر چه این استعارات به شکل بالقوه قدرتمند هستند، به دلیل استفاده مکرر، در معرض خطر تبدیل شدن به مفاهیم مسلم هستند و ممکن است از نظر محتوایی از دامنه منبع خود، ذهن انسان قطع شوند. برای آزاد کردن پتانسیل اکتشافی این استعاره ها، در نظر گرفتن پویایی ذاتی و دو جهته بودن استفاده از زبان استعاری لازم است. بنابراین، نویسندگان روشی را برای استفاده ی حساس به متن از استعاره در مطالعات سازمان پیشنهاد میکنند. آنها این روش را با توسعه استعاره جدید بی خوابی سازمانی به تصویر میکشند، که توسط تحقیقات اخیر علوم اعصاب در خواب انسان و اختلالات آن اطلاع رسانی شده است. استعاره بی خوابی یک راه جایگزین برای توضیح کسری در دانش سازمانی، یادگیری، و حافظه ارائه میدهد، که در حالت بی قراری دائمی ایجاد میشود.
1-مقدمه
استفاده از استعاره برای درک سازمان دارای یک سنت دیرینه در مطالعات سازمان است (به عنوان مثال، مورگان، 1980، 1986، تسوکاس، 1991، 1993؛ ویک، 1989). تعدادی از آثار (به عنوان مثال، کورنلیسن، 2005؛ کورنلیسن و کافوروس، 2008؛ اسپندر، 1996) شواهد غنی را برای فراگیری استعاره در این زمینه تحقیقات فراهم میکنند. یکی از نمونهه ای تجربی تحلیل استنادی اندرسون و سان (2010) است که انتشار گسترده ای از استعاره حافظه سازمانی نشان میدهد، که در اصل توسط والش و انگسون (1991) معرفی شده است. به طور کلی، از طریق استعاره میتوان به توصیف ویژگیها و عملکردهای سازمانی از طریق اصطلاح حوزه مفهومی دیگر پرداخت. با این حال، تحقیقات اخیر اشاره میکند که ارزش اکتشافی استعاره شکننده است و باید به طور مداوم حفظ شود...