Abstract
This paper investigates consumer cynicism in the contest of Fairtrade. It explores the factors that give rise to this cynicism and its impact on the buying behaviour of consumers of Fairtrade products. A qualitative methodology employs four focus groups and eight semi-structured interviews in a grounded theory approach. A conceptual model of cynicism towards Fairtrade is proposed including two main antecedents, i.e., goal disconnect and value disconnect. Findings reveal that on the one hand, consumers are cynical towards Fairtrade due to consumers’ value disconnect, which stems from the fact that it leans too closely to charities, is yet another marketing strategy/ploy by the big companies, or, indeed, consumers’ perception that Fairtrade is not going to work in this capitalist world. On the other hand, goal disconnect is reflected upon in terms of consumers’ expectations and the functionality of Fairtrade products. Findings from this study will inform Fairtrade practitioners as to which cynicism antecedent to focus on in order to increase customer trust and thus accelerate the adoption of Fair Trade products by reducing or removing one of the major obstacles to its development, namely, cynicism
چکیده
این مقاله، بدبینی مصرف کننده را در تجارت منصفانه مورد بررسی قرار می دهد. این مقاله همچنین عواملی که این بدبینی را افزایش می دهد و تاثیر آن بر خرید محصولات توسط مشتریان در تجارت منصفانه را مورد بررسی قرار می دهد. یک روش کیفی با تمرکز بر 4 گروه و 8 مصاحبه نیمه ساختار یافته در یک رویکرد نظری اصولی به کار گیری شده است. یک مدل مفهومی از بدبینی نسبت به تجارت منصفانه شامل: دو مرجع اصلی به عنوان مثال، در نظر نگرفتن اهداف و در نظر نگرفتن ارزش، ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد که از یک سو، مصرف کنندگان نسبت به تجارت عادلانه ناشی از در نظر نگرفتن ارزش مشتریان، بدبین هستند ;که این هم ناشی از این واقعیت است که این موضوع ارتباط نزدیکی با سازمان های خیریه دارد; بنابراین استراتژی های بازاریابی دیگری توسط شرکت های بزرگ اتخاذ می شود. در واقع، مشتریان دریافته اند که تجارت منصفانه در جهان سرمایه داری امروزی عملی نیست. به عبارت دیگر، در نظر نگرفتن هدف بر مبنای انتظارات مشتریان و کاربرد محصولات در تجارت منصفانه منعکس می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مشارکت کنندگان در تجارت منصفانه بر بدبینی های قبلی تمرکز می کنند تا در نهایت اعتماد مشتریان را افزایش دهند و در نتیجه استفاده از محصولات را بوسیله کاهش و یا از بین بردن موانع توسعه، یعنی بدبینی، تسریع بخشند.
1-مقدمه
در طول دهه گذشته، تجارت منصفانه به عنوان یک جایگزین برای سیستم تجارت بر مبنای سرمایه داری پدیدار شد. این مفهوم تقریبا به صورت تصاعدی رشد کرده است و در پایان سال 2008، فروش محصولات در تجارت منصفانه، به دو هزار میلیون پوند در سراسر جهان رسید. با این حال، نفوذ این پدیده به بازار بدون مشکل هم نیست. ماهیت مشکوک عجین شده با بشر باعث شده است که سوالات بسیاری در مورد اعتبار و واقعیت این شیوه ها بوجود بیاید...