Abstract
This paper addresses the role of politics in environmental policymaking in OECD countries. The public interest theory of regulation assumes that politicians pursue the public good and employ economically efficient instruments such as Pigouvian taxes to discourage polluting activities. Alternative theories of regulation, however, explain more realistically the environmental policymaking process. The theory developed in this paper argues that the goals of raising revenue and industry competitiveness overwhelm the goal of improving environmental quality when politicians set green taxes. This theory is empirically tested with a political economy model using data on OECD countries. The results suggest that policymakers do not set taxes with a specific concern for the environment, but to generate revenues. The model also demonstrates the concavity of the revenue function with respect to emissions; taxes are raised up to an optimal point beyond which raising them would discourage emissions, and thus revenues. Harmful behavior is not discouraged through the imposition of the taxes, since less healthy populations are taxed less. Emissions generated by industries that are exempted from taxation are offset by the industries that are taxed. When polluting products constitute a high share of the exported products, revenues from environmentally related taxes drop. These results help explaining the lack of environmental orientation of green taxes in the OECD countries
چکیده
این مقاله به بررسی نقش سیاست گذاری های زیست محیطی در کشورهای عضو OECD می پردازد. نظریه ی منافع عمومی قانونگذاری، سیاستمداران را به دنبال منفعت عمومی هدایت می کند و به لحاظ اقتصادی از ابزارهای کارآمدی همچون مالیات های پیگوئی برای تضعیف فعالیت های آلاینده استفاده می کنند. با این حال سایر نظریه های قانونگذاری تبیین اقع گرایانه تری را از فرایند سیاستگذاری زیست محیطی ارائه می دهند.طبق نظریه ی مطرح شده در این مقاله، افزایش درآمد و رقابت صنعتی باعث پایمال شدن بهبود کیفیت محیط زیست در حین تصویب مالیات های سبز از جانب سیاستمداران می شد. این نظریه به لحاظ تجربی به وسیله ی مدل اقتصاد سیاسی با استفاده از داده های حاصل از کشورهای عضو OECD مورد بررسی قرار گرفته است. این نتایج نشان می دهد که سیاستگذاران با نگرانی در قبال محیط زیست به تصویب مالیات ها نمی پردازند، بلکه به دنبال درآمدزایی هستند. این مدل نشان دهنده ی واگرایی تابع درآمد با توجه به انتشار گازهای گلخانه ای است، مالیات ها تا سطح بهینه ای افزایش یافته اند و افزایش بیشتر از این مقدار باعث کاهش گازهای گلخانه ای و در نتیجه کاهش درآمد می شود. رفتار آسیب رسان از طریق تحلیل مالیات ها کاهش نمی یابد. چون جمعیت دارای سلامت کمتر، مشمول مالیات کمتری هم می شود. گازهای گلخانه ای تولید شده به وسیله ی صنایعی که معاف از پرداخت مالیات هستند به وسیله ی صنایعی که مشمول مالیات هستند، جبران می شود. هنگامیکه محصولات آلاینده سهم بالایی از محصولات صادراتی را تشکیل می دهند، مالیات های مرتبط با محیط زیست کاهش می یابند. این نتایج به تبیین فقدان جهت گیری زیست محیطی مالیات های سبز در کشرهای عضو OECD کمک می کند.
1-مقدمه
کشورهای عضو OECD (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) با مجموعه چالش های زیست محیطی شامل بهبود کیفیت هوا، حفظ کیفیت مناسب آب، مدیریت مواد زائد جامد شهری، حفاظت از لایه ی ازن و حفاظت در برابر زیان های تنوع زیستی مواجه هستند. کشورهای عضو به تبیین این چالش ها با تعدادی از بازارهای نظارتی شامل احکام مبتنی بر فناوری، مقررات کنترلی، استانداردهای عملکردی، انجمن های حوزه ی رودخانه و مالیات ها و سایر مشوق های اقتصادی می پردازند...