Abstract
Hierarchical problem solving is preferred when the problem is overwhelmingly complicated. In such a case, the problem should better be analyzed in hierarchical levels. At each level, some temporary solutions are obtained; then a suitable decision fusion technique is used to merge the temporary solutions for the next level. The hierarchical framework proposed in this study depends on reutilization or elimination of previous level local agents that together perform the decisions due to a decisionfusion technique: a performance criterion is set for local agents. The criterion checks the success of agents in their local regions. An agent satisfying this criterion is reutilized in the next level, whereas an agent not successful enough is removed from the agent pool in the next level. In place of a removed agent, a number of new local agents are developed. This framework is applied on a fault detection problem
چکیده
حل مسئله سلسله مراتبی زمانیکه مسئله بسیار پیچیده باشد ترجیح داده میشود. در چنین مواردی، بهتر است مسئله در سطوح سلسله مراتبی تحلیل شود. در هر سطح، جوابهای موقتی به دست آمده و سپس یک روش ادغام تصمیمگیری مناسب برای ادغام این جوابها برای سطح بعدی استفاده میشود. چارچوب سلسله مراتبی پیشنهاد شده در این مطالعه به استفاده مجدد یا حذف عوامل محلی سطح قبلی وابسته است که به همراه یکدیگر و در نتیجة روش ادغام تصمیمگیری عمل تصمیمگیری را انجام میدهند: یک معیار عملکرد برای عوامل محلی تعیین میشود. این معیار، موفقیت عوامل را در مناطق محلی خود بررسی میکند. در صورتیکه یک عامل موفق باشد در سطح بعدی استفاده میشود، و در غیر اینصورت از عوامل سطح بعدی حذف میشود. به جای عامل حذف شده چندین عامل محلی جدید ایجاد میشود. این چارچوب در مورد یک مسئله عیبیابی بکار برده شد.
1- مقدمه
تصمیمگیری (DM) یک فرایند شناختی برای انتخاب یک نتیجه یا عمل از لیستی از گزینههای احتمالی متعدد است. نتیجة یک فرایند DM تصمیمی در پاسخ به محرک است. از اینرو، میتواند به عنوان یک فرایند استدلالی مبتنی بر دادههای حسی و حافظه موجود از سیستم شرح داده شود (Simon et al. 1986). هدف ما در این مطالعه ایجاد یک مدل DM جدید بود. این یک فرایند طراحی است و مطابق معمول، قبل از شروع هر فرایند طراحی، خصوصیات آن باید تعیین شود. اصولاً، قابل توجهترین خاصیت مورد نظر انعطافپذیری است. اگر تغییر راهکار در ساختار مدل لازم باشد، باید بتوان به آسانی این کار را انجام داد. علاوه بر این، باید امکان توسعه مدل وجود داشته باشد. اگر ساختار مدل بر اساس معیار عملکردی تعیین شده توسط کاربر به اندازه کافی موفق نباشد، باید امکان تکمیل و یا تغییر ساختار مدل DM به آسانی وجود داشته باشد. سپس این مدل DM در مورد مسائل پیچیده که در آنها برای حل مؤثر مسئله جهتگیریهای مختلف باید در کنار یکدیگر در نظر گرفته شوند بکار برده خواهد شد...