Abstract
Employing the literature on IT governance and the structuration theory of technology assimilation, this research develops a conceptual model to examine decision execution mechanisms of IT governance in post-adoption stages of CRM diffusion, i.e. CRM use, impacts on business processes, and impacts on firm performance. While the literature mainly addresses the forms and contingencies of IT governance structures for decision making, we focus on IT governance mechanisms for decision execution, that is, the role of top management, business managers and IT managers in post-adoption stages of technology diffusion and how these groups are held accountable for their role. We conceptualize decision execution mechanisms of IT governance as including two dimensions: vertical advocacy from top management and horizontal coordination between business and IT managers. Decision execution mechanisms are assumed to facilitate CRM use and value creation. We analyze a dataset of 82 Chinese firms to examine the model and associated hypotheses. Our results show that: (1) decision execution mechanisms, including both vertical advocacy and horizontal coordination, significantly contribute to the three stages of CRM diffusion; (2) vertical advocacy has a notably greater effect on CRM use and firm performance gains than horizontal coordination, which has a greater effect on process gains. (3) CRM use creates operational and strategic benefits in customer-oriented business processes, which further improves firm performance. These findings have important implications for understanding how IT governance shapes the diffusion of CRM technology
چکیده
این تحقیق با بکارگیری نوشتجات مربوط به حاکمیت IT و نظریهی ساختاری همانندسازی تکنولوژی اقدام به توسعهی یک مدل مفهومی برای بررسی مکانیسمهای اجرای تصمیمِ حاکمیت IT در مراحل بعد از پذیرش انتشار CRM کرده است، برای مثال، کاربرد CRM، اثرات آن بر فرآیندهای تجارت، و اثرات آن بر عملکرد شرکت. در حالی که نوشتجات اساساً اشکال و احتمالات ساختارهای حاکمیت IT را برای تصمیمگیری مورد خطاب قرار میدهند، ما بر مکانیسمهای حاکمیت IT برای اجرای تصمیم تمرکز داریم، به عبارتی، بر نقش مدیریت رده بالا، مدیران تجاری و مدیران IT در مراحل بعد از پذیرش انتشار تکنولوژی و اینکه چگونه این گروهها برای نقششان مسئول به شمار میآیند، تمرکز داریم. ما مکانیسمهای اجرای تصمیمِ حاکمیت IT را از دو بعد تصور نمودیم: حمایت عمودی از مدیریت رده بالا و هماهنگی افقی بین مدیران تجاری و مدیران IT. فرض بر این است که مکانیسمهای اجرای تصمیم کاربرد CRM و خلق ارزش را تسهیل میکند. ما مجموعه دادههای 82 شرکت چینی را برای بررسی این مدل و فرضیههای مربوطه مورد تحلیل قرار دادیم. نتایج ما نشان میدهند که: (1) مکانیسمهای اجرای تصمیم، عبارتند از هر دو بعد حمایت عمودی و هماهنگی افقی، به ویژه همکاری با سه مرحلهی انتشار CRM؛ (2) حمایت عمودی دارای یک تأثیر بسیار قابل توجه بر کاربرد CRM و منافع عملکرد شرکت نسبت به هماهنگی افقی است که دارای تأثیر بیشتری بر منافع فرآیند است. (3) کاربرد CRM منافع عملیاتی و استراتژیکی را در فرآیندهای تجاری مشتریمدار ایجاد میکند، که بیشتر عملکرد شرکت را بهبود میبخشد. این یافتهها دارای مفاهیم مهمی برای درک چگونگی شکلگیری انتشار تکنولوژی CRM توسط حاکمیت IT است.
1-مقدمه
از زمانی که شرکتها به سختی در حال سرمایهگذاری در پایگاههای دیجیتالی سازمانی مانند برنامهریزی منابع سازمانی (ERP)، مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، و مدیریت زنجیرهی تأمین (SCM) هستند، حاکمیت IT به عنوان یک موضوع مهم برای تحقق گسترش مؤثر IT مورد توجه قرار گرفته است (آگاروال و سامبامورسی، 2002). به ویژه، سیستمهای CRM توسط شرکتها مورد توجه بیشتری قرار گرفتهاند (راگبی، ریچارد، و چفتر، 2002). سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) مفاهیم سازمانی هستند که تمام جوانب تعاملات مشتری را با سازمان به منظور توسعهی کارآمدی و اثر بخشیِ فرآیندهای تجاری مشتریمدار شامل بازاریابی، خدمات فروش و مشتری تکمیل و مدیریت میکنند (جیفن و رایدینگز، 2002؛ کریمی، سومرز، و گوپتا، 2001). چون سیستمهای CRM فرآیندهای تجاری مشتریمدار را طی واحدهای تجاری چندگانه تسهیل میبخشند، بنابراین حاکمیت مؤثر IT برای چنین مفاهیمی شامل تلاشهای سازمانی گسترده در استراتژی همتراز شرکت، فرآیندهای تجاری، حمایت مدیریتی، و توسعهی مهارت است (بال، 2010؛ گودهو، ویکسام، و واتسون، 2002؛ ریکا و ویسبرگ، 2009) که مسائل مهم جدید را با توجه به ساختارها و مکانیسمهای حاکمیت شرکتی ارتقا میبخشد، چون دیدگاه سنتیِ حاکمیت IT ممکن است به حد کفایت پیچیدگی استراتژیک، مدیریتی، و تکنولوژیکی را در کنترل ابتکارات تجاری جدید مورد توجه قرار ندهد...