Abstract
This article develops and tests a model of how organizational structure influences organizational performance. Organizational structure, conceptualized as the decision-making structure among a group of individuals, is shown to affect the number of initiatives pursued by organizations and the omission and commission errors (Type I and II errors, respectively) made by organizations. The empirical setting is more than 150,000 stock-picking decisions made by 609 mutual funds. Mutual funds offer an ideal and rare setting to test the theory, since there are detailed records on the projects they face, the decisions they make, and the outcomes of these decisions. The study's independent variable, organizational structure, is coded based on fund management descriptions made by Morningstar, and estimates of the omission and commission errors are computed by a novel technique that uses bootstrapping to create measures that are comparable across funds. The findings suggest that organizational structure has relevant and predictable effects on a wide range of organizations. In particular, the article shows empirically that increasing the consensus threshold required by a committee in charge of selecting projects leads to more omission errors, fewer commission errors, and fewer approved projects. Applications include designing organizations that achieve a given mix of exploration and exploitation, as well as predicting the consequences of centralization and decentralization. This work constitutes the first large-sample empirical test of the model by Sah and Stiglitz
چکیده
این مقاله مدلی را از چگونگی تاثیر ساختار سازمانی بر عملکرد سازمانی، توسعه و آزمون می کند. ساختار سازمانی، که بعنوان ساختار تصمیم گیری در بین گروهی از افراد مفهوم سازی شده، ثابت شده که بر تعداد نوآوری های سازمان و خطاهای حذف و پذیرش ( خطاهای نوع 1 و نوع 2 بترتیب) انجام شده توسط سازمان ها اثر می گذارد. زمینه تجربی، بیش از 150000 تصمیم برداشت سرمایه اخذ شده توسط 609 صندوق سرمایه گذاری مشترک است. صندوق های سرمایه گذاری مشترک زمینه کمیاب و ایده آلی برای آزمون این تئوری است، زیرا سوابق تفصیلی از پروژه های پیش روی آنها، تصمیماتی که اتخاذ می کنند، و بروندادهای این تصمیمات، وجود دارد. متغیر مستقل پژوهش، یعنب ساختار سازمانی، بر اساس توصیف ارائه شده توسط مورنینگ استار از مدیریت صندوق ، کدگذاری شده و تخمین خطاهای خذف و انجام بوسیله تکنیک های جدید که از خودراه اندازی برای ایجاد معیارهای قابل مقایسه بین شرکت ها استفاده می کند، محاسبه شده است. یافته ها نشان می دهد که ساختار سازمانی تاثیرات مرتبط و قابل پیش بینی بر دامنه وسیعی از سازمان ها دارد. بطور خاص، این مقاله بطور تجربی نشان می دهد که آستانه اجماع نیاز به کمیته ای مختص انتخاب تصمیم دارد که منجر به خطاهای حذف بیشتر، خطاهای پذیرش کمتر، و پروژه های تصویب شده کمتر می شود. نرم افزارها، شامل طراحی سازمان هایی است که آمیخته ای معین از اکتشاف و بهره برداری و پیش بینی پیامدهای تمرکز و عدم تمرکز را بدست می دهد. این کار بمنزله اولین آزمون تجربی نمونه بزرگ از مدل ساه و استیگلیتز (1986) را می باشد.
1-مقدمه
نگرانی بلندمدتی در ادبیات استراتژی از نیاز به درک بهتری از روابط بین ساختار سازمانی و عملکرد وجود دارد. این توجه حداقل به سیرت و مارچ (1963،21) بر میگردد که سوالات زیر را هنگام ایجاد سازمان تئوریک شان مطرح کردند: چه اتفاقی برای اطلاعات می افتد هنگامی که در درون سازمان پردازش می شوند؟ چه انجرافات نظارتی قابل پیش بینی در سازمان وجود دارد؟ با این حال، با چندمورد استثناء، پرسش های از این نوع بطور گسترده در ادبیات استراتژی بطور گسترده ناشناخته باقی مانده است (روملت، اسکندل و تیس، 1994،42). فقدان دانش درباره اینکه چگونه ساختار تصمیم گیری بر عملکرد سازمانی اثر می گذارد، بارها و بارها در حوزه های مختلف مدیریت نمایان شده است...