Abstract
This article examines the prevalence of five psychological attributes in a sample of established entrepreneurs. These attributes are need for achievement, locus of control, risk-taking propensity, tolerance of ambiguity, and Type A behavior. These characteristics are widely regarded as hallmarks of the entrepreneurial personality
The focus of the study is twofold: 1) Do these attributes distinguish entrepreneurs (founders) from small business managers (nonfounders)? 2) Does the presence of these “entrepreneurial” attributes relate to the financial performance of the firm
Survey questionnaires were completed by 239 members of the Smaller Business Association of New England. Founders in this sample score significantly higher than nonfounders for three of the five dimensions: need for achievement, risk-taking propensity, and tolerance of ambiguity. Both groups manifest an internal locus of control: that is, they share a perception that they can influence events in their lives and are thereby free from external forces such as destiny or luck. In terms of Type A behavior, founders and nonfounders alike score 60% above the midpoint on the Type A scale. Such Type A persons tend to be competitive, restless strivers who constantly struggle against the limitations of time
The relationships between psychological attributes and financial performance are few, but suggestive. Among founders, internal locus of control relates to a low liquidity ratio. Among non- founders, high tolerance of ambiguity associates with high return on assets (ROA), and high need for achievement associates with a high liquidity ratio. A test for curvilinearity reveals a “threshold effect” : in three instances, a psychological attribute associates with corporate performance only to a certain point. Beyond this optimal level, the psychological pattern appears to become dysfunctional and financial returns falter. In the founders, for example, moderate risk-taking is associated with increased ROA. However, the ROA of these firms decreases when risk-taking becomes excessive. In similar fashion, founders may see their firms' ROA flourish if this attribute is present to a moderate extent. When too pronounced, the profitability of the firm may decline. The same pattern exists between tolerance of ambiguity and growth rate in the nonfounder group. Excessive ambiguity tolerance may lead to a lack of response mechanisms for dealing with environmental change. In assessing the leadership of established ventures, it might be prudent for bankers, investors, and entrepreneurs themselves to pay heed to the mix of these characteristics
چکیده
اين مقاله رواج مشخصههاي روانشناختي در نمونهاي از كارآفرينان محرز شده را مورد بررسي قرار ميدهد. اين مشخصهها، نياز به پيشرفت، كانون كنترل، تمايل به ريسكپذيري، تحمل ابهام و نوع رفتار A هستند. اين مشخصات به طور گسترده به عنوان نشانههاي شخصيت كارآفريني، درنظر گرفته شدهاند.
تمركز اين مطالعه بر دو چيز است: 1) آيا اين مشخصهها، كارآفرينان (مؤسسان) را از مديران كسب و كار كوچك (غيرمؤسسان) تفكيك ميكند؟ 2) آيا وجود چنين مشخصههاي «كارآفريني»، عملكرد مالي بنگاه [اقتصادي] را نشان ميدهند؟
پرسشنامههاي تحقيق توسط 20 عضو انجمن كسب وكار كوچك نيواينگلند، پر شدهاند. در اين نمونه براي سه تا از اين پنج بُعد؛ نياز به پيشرفت، تمايل به ريسكپذيري و تحمل ابهام، موسسان نسبت به غيرموسسان، امتياز معنيدار بالاتري بدست آوردند. هر دو گروه كانون كنترل داخلي را آشكار كردند؛ يعني، آنها فكر ميكردند كه ميتواند بر روي رويدادهاي زندگيشان تأثير بگذارند و بنابراين از نيروهاي خارجي همچون سرنوشت و شانس، مبرا هستند. در خصوص نوع رفتار A، موسسان و غيرموسسان به طور مشابه 60% بالاتر از نقطه مياني مقياس نوع A، امتياز كسب كردند. اشخاصي از نوع A، تمايل به رقابت دارند و تلاشگران بيقراري هستند كه به طور مداوم در مقابل محدوديتهاي زماني تقلا ميكنند.
روابط مابين مشخصههاي روانشناختي و عملكرد مالي، كم هستند، اما قابل توجهاند. در ميان موسسان، كانون كنترل داخلي، نسبت نقدينگي كم را نشان ميدهد. در ميان غيرموسسان، تحمل بالاي ابهام، با بازگشت بالاي داراييها (ROA) بستگي دارد، و نياز زياد به پيشرفت با نسبت بالاي نقدينگي همبستگي دارد. آزمايشي در رابطه با منحني خطي، «اثر مرزي» را آشكار ميكند: در سه تا از نمونهها، ويژگي روانشناختي با عملكرد شركتي تنها در نقطه مشخصي همبستگي دارد. فراتر از اين نقطه بهينه، الگوي روانشناختي به نظر بكار نميآيد و بازگشت مالي اختلال پيدا ميكند. براي مثال، در ميان موسسان، تعديل ريسكپذيري با ROA افزايش يافته، همبستگي دارد. اما، اما هنگامي كه ريسكپذيري زياد شود، ROA اين بنگاهها كاهش مييابد. به شيوه مشابه، موسسان ممكن است پيشرفت ROA بنگاه خود را مشاهده كنند، اگر كه اين مشخصه در زمينه مناسبي باشد. هنگامي كه خيلي بيان شده باشد، ممكن است سودبخشي بنگاه كاهش يابد. الگوي مشابهي مابين تحمل ابهام و نرخ رشد در گروه غيرموسس وجود دارد. تحمل ابهام بيش از اندازه، ممكن است منجر به نبود مكانيسمهاي پاسخي براي برخورد با تغيير محيطي شوند. در ارزيابي رهبري سرمايهگذاريهاي محرز شده، ممكن است بانكدارن، سرمايهگذاران و كارآفريان درخصوص پرداخت براي تركيبي از اين مشخصهها، محتاط باشند.