Abstract
This paper considers how marketing can be made more appropriate in entrepreneurial contexts by proposing a conceptual model of the processes of marketing as undertaken by entrepreneurs. Although marketing is a key factor in the survival and development of business ventures, a number of entrepreneurial characteristics seem to be at variance with marketing according to the textbook. These include over‐reliance on a restricted customer base, limited marketing expertise, and variable, unplanned effort. However, entrepreneurs and small business owners interpret marketing in ways that do not conform to standard textbook theory and practise. An examination of four key marketing concepts indicates ways in which entrepreneurial marketing differs from traditional marketing theory. Entrepreneurs tend to be “innovation‐oriented”, driven by new ideas and intuitive market feel, rather than customer oriented, or driven by rigorous assessment of market needs. They target markets through “bottom‐up” self‐selection and recommendations of customers and other influence groups, rather than relying on “top‐down” segmentation, targeting and positioning processes. They prefer interactive marketing methods to the traditional mix of the four or seven “P’s”. They gather information through informal networking rather than formalised intelligence systems. These processes play to entrepreneurial strengths and represent marketing that is more appropriate in entrepreneurial contexts, rather than marketing which is second best due to resource limitations
چکیده
این مقاله این موضوع را مورد بررسی قرار می دهد که چگونه بازاریابی در زمینه های کارآفرینی می تواند از طریق پیشنهاد مدلی مفهومی از فرآیند های بازاریابی به کارگرفته شده توسط کارآفرینان، بهبود یابد. اگرچه بازاریابی یک عامل اصلی در بقا و گسترش سرمایه گذاری های تجاری است،اما مطابق با متون مرجع، به نظر می رسد چندین ویژگی کارآفرینی مغایر با بازاریابی باشد. در میان این ویژگیها میتوان اعتماد بیش از حد به پایگاه مشتریان محدود، تجربه بازاریابی محدود و تلاشهای بی برنامه و متغیر اشاره کرد. با این وجود کارآفرینان و صاحبان سرمایه های کوچک، بازاریابی را به شیوه هایی که با متون استاندارد مرجع تئوری و عملی مطابقت ندارند تفسیر می کنند. تحقیقی بر روی چهار مفهوم اصلی بازاریابی، شیوه هایی که در آن بازاریابی کارآفرینی از تئوری بازاریابی سنتی متفاوت است را نشان می دهد. کارآفرینان معمولا نوآور هستند، انگیزه آنها ایده های نوین و حس بازاری شان است تا اینکه بر مشتری ها اتکا کنند و یا بر ارزیابی مستحکم از نیازهای بازار پیش بروند. آنها بازارها را بر اساس شیوه از پایین به بالای انتخابی خودشان و توصیه های مشتریان و سایر گروههای تاثیرگذار مورد هدف قرار میدهند تا اینکه بر طبقه بندی های بالا به پایین، هدف گیری و فرآیندهای موضع گیری تکیه کنند. آنها شیوه های بازاریابی تعاملی را به ترکیب سنتی از چهار یا هفت عامل اصلی ترجیح می دهند. آنها اطلاعات را از طریق شبکه های غیر رسمی کسب می کنند تا اینکه از طریق سیستمهای هوشمند رسمی. این فرآیندها تحت تاثیر قدرت کارآفرینی هستند و نمایانگر گونه ای از بازاریابی که بیشتر با زمینه های کارآفرینی تطابق دارد تا با شیوه بازاریابی که به علت محدودیت منابع همیشه دومین انتخاب بوده است.
1-مقدمه
یکی از جنبه های تعاملی میان بازاریابی و کارآفرینی شامل مطالعه شیوه هایی است که در آن مفاهیم و اصول بازاریابی را میتوان با زمینه های کارآفرینی بیشتر تطابق داد. ایده هایی که در این مقاله آورده شده اند از موضوع "ادغام کارآفرینی در بازاریابی" پیروی می کنند (دی، 1998:5): جوانب کلیدی بازاریابی در زمینه سرمایه گذاری کارآفرینی متون مرجع بررسی شده اند تا ببینیم تا چد حد تئوری بازاریابی با عملکرد کارآفرینی موفق همخوانی دارد. درست است که بازاریابی آنگونه که در میان کارآفرینان اعمال می شود تا حدی متفاوت با مفاهیم ارائه شده در متون بازاریابی سنتی است (برای مثال کوتلر، 1997). با در نظر گرفتن فرضیات رفتاری متفاوتی که مفاهیم نظری بازاریابی و کارآفرینی را تشکیل می دهند، شاید این مسئله تعجب برانگیز نباشد....