With product life-cycles shortening and technologies becoming increasingly imitable, organization knowledge emerges as a major source of competitive advantage. Although Knowledge Management (KM) has promised to provide superb benefits, studies have showed that many are failing to exploit it. One of the main reasons is that people have no clear understanding of KM and knowledge. Accordingly, we have explored different KM perspectives – the object view and the process view, the tacit view and the explicit view – to clarify it. The object and process views explain how knowledge is generated through the cyclic interaction between knowledge stock and knowledge process flow. The tacit and the explicit views explain that there is no objective explicit knowledge independent of an individual’s tacit knowledgeThis points out the crucial role of human in KM. Moreover, we also propose that the full benefits of KM come from the third generation, which focuses on innovation. The first and second generation can only bring partial benefits that focus on gains from efficiencies and synergies. Based on Kanji’s business excellence model, we compare the similarities and differences between KM and TQM. The similarities include: results orientation, people-based management, teamwork, leadership and delighting the customer. The differences consist of continuous improvement and management by fact, because KM focuses more on building a culture to support knowledge generation and sharing. We argue that both can complement one another if properly planned

چکیده

با کوتاه شدن  چرخه ی عمر محصول وهمچنین تقلیدی شدن فزاینده ی فن آوری ها ، دانش سازمانی  به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی، پدیدار میگردد. هرچند مدیریت دانش (KM) برای تامین منافع عالی وعده داده است ، اما مطالعات نشان داده اند که بسیاری از افراد  دچارعدم بهره برداری از آن شده اند. یکی از دلایل اصلی این است که مردم هیچ درک روشن و واضحی  از مدیریت دانش وخود دانش ندارند. بر همین اساس، ما دیدگاه های مختلف مدیریت دانش – را از نظر شئ ، از نظر فرآیند، از دیدگاه ضمنی وتصریحی بودن– که سبب شفاف سازی آن میگردند را مورد کشف و بررسی قرار داده ایم. مشاهدات شئ و فرآیند ،توضیح می دهند که چگونه دانش از طریق اثر متقابل چرخه ای بین تسهیم دانش و تولید جریان فرایند دانش پدیدار می گردد. دیدگاه ضمنی و صریح توضیح می دهند که هیچ  دانش صریح عینی مستقل از دانش ضمنی افراد وجود ندارد. این مقاله به نقش بسیار مهم انسان در مدیریت دانش اشاره می کند. ما همچنین مزایای کامل مدیریت دانش که از نسل سوم آن  نشآت میگیرد و بر نوآوری تمرکز دارد را مطرح می نماییم. نسل اول و دوم می تواند تنها درجزئی از مزایای حاصل از کارایی و تشریک مساعی تمرکز داشته باشد. بر اساس مدل تعالی کسب و کار کانجی ، ما شباهت ها و تفاوت های بین مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع  را مقایسه می نماییم. شباهت ها  عبارتند از: جهت گیری نتایج ،افراد مبتنی بر  مدیریت ، کار گروهی، رهبری و شوق و لذت  مشتری می باشد. تفاوت ها از بهبود مستمر و مدیریت بر اساس  حقیقت تشکیل شده است، به دلیل  این که مدیریت دانش بیشتر در ساخت یک فرهنگ برای حمایت ازنسل دانش و به اشتراک گذاری آن  متمرکز می باشد. ما استدلال می کنیم که هر دوی آنها (تفاوت ها و شباهت ها) می توانند مکمل یکدیگر باشند در صورتی که آنها به درستی برنامه ریزی شده باشند.

مقدمه

چنین ادعا شده است که با کوتاه شدن چرخه عمر محصول وهمچنین تقلیدی شدن فن آوری  ها ، رقبا، مقررات و حتی جوامع به سرعت در حال تغییر می باشند، دانش سازمانی به عنوان یک منبع اصلی مزیت رقابتی به موجب ضمنی  بودن ، بی همتایی و عدم تحرک  خود پدیدار می گردد. (آل ازمی و زائری، 2003). دانش اغلب مبنایی برای بهره برداری موثر از منابع بسیار مهم  می باشد.(بلود گود و سالیسبری، 2001). دیدگاه مبتنی بر دانش فرض بر این می نماید که خدمات ارائه شده توسط منابع مشهود  بستگی به چگونگی ترکیب شدن و اعمال شدن آنها دارد، که آن به نوبه خود تابعی از دانش شرکت است.(علوی و لیدنر2001). به عنوان نتیجه، طرح ابتکاری مدیریت دانش به عنوان یک تسریع  دهنده کلیدی برای تحقق بخشی اشتراک مساعی میان واحدهای گوناگون  دیده می شود ، دستیابی به ارزش افزوده بالاتر برای مشتریان، سرعت بخشی به نوآوری و رونق بخشیدن درآمد برای توسعه بازار، مزیت رقابتی را به ارمغان می آورد...