Abstract
This study has done to evaluated the role of Fashion orientated Involvement individual mood positive motion, hedonic consumption tendency on Impulse buying at clothing store passages in TABRIZ city. Data has collected from 300 Customers of clothing store passages by a questionnaire with 22 items. All the reliability and validity of measures has examined. In order to analyze data resulted from collected questionnaires deductive and descriptive statistical methods are used, and to display some statistical data we used column diagram and in deductive level to test the hypotheses of the research we use t test. Findings show that Fashion orientated Involvement of Customer have a direct positive impact with impulse buying and well as indirectly through positive motion and Hedonic Consumption Tendency have indirect positive impact with impulse buying. Also, Individual Mood and Positive motion have a positive impact on Impulse buying
چکیده
این پژوهش به این منظور انجام شده است تا نقش مشارکت مدگرا، خلق و خوی فردی، حرکت مثبت، تمایل مصرف لذتی را بر تمایل به خرید در پاساژها در شهر تبریز بررسی کند. داده ها از 300 مشتری در پاساژهای لباس جمع آوری شده است این داده ها توسط پرسشنامه ی 22 سوالی گردآوری شده است. اعتبار و پایایی سنجه ها مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحلیل داده های ناشی از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است و ما برای نمایش برخی از داده های آماری از دیاگرام ستونی استفاده کرده و در سطح استنباطی برای آزمون فرضیات پژوهش از تی تست استفاده کردیم. یافته ها نشان می دهند که مشارکت مدگرای مشتری، تاثیر مثبت مستقیمی بر تمایل به خرید دارد و حرکت مثبت و تمایل به مصرف لذتی، تاثیر مثبت غیرمستقیم بر تمایل به خرید دارد. هم چنین، خلق و خوی فردی و حرکت مثبت نیز تاثیر مثبتی بر تمایل به خرید دارند.
کلمات کلیدی: مشارکت مدگرا، خلق و خوی فردی، تمایل به خرید
1-مقدمه
پژوهشگران حوزه ی مصرف، دهه ها است که تلاش کرده اند تا تعریف بهتری را برای خرید احساسی ارائه کنند. پژوهش های قبلی که درباره ی خرید احساسی و از دیدگاههای کاربستی و مدیریتی انجام شده اند، برتصمیم خرید مصرف کنندگان بعد از این که وارد مغازه شده اند، تمرکز دارند. بنابراین پژوهش ها در این زمینه، بر طبقه بندی محصولات مورد نظر مشتریان به آیتم های غیراحساسی و احساسی تاکید کرده اند تا راهبردهای بازاریابی همانند تبلیغ نقطه خرید و تبلیغات در فروشگاه را تسهیل نمایند. نقص اصلی این نوع پژوهش ها، به هم آمیختن خرید بدون برنامه ریزی و خرید احساسی می باشد...