Abstract
This paper examines the risk externalities stemming from the size of institutions. The problem of excessive risk taking and their potential external consequences are taken as a case example. A summing (conservatively) that a firm risk exposure is limited to its capital while its external (and random) losses are unbounded we establish a condition for a firm to be too big to fail. In particular, expected risk externalities’ losses conditions for positive first and second derivatives with respect to the firm capital are derived. Examples and analytical results are obtained based on firms’ random effects on their external losses (their risk externalities) and policy implications are drawn that assess both the effects of “too big to fail firms” and their regulation
چکیده
اين مقاله پيآمدهاي خارجي ريسك ناشي از اندازه موسسات را مورد بررسي قرار ميدهد. مسئله ريسك بيش از اندازه و پيامدهاي خارجي بالقوهها آنها به عنوان يك نمونه موردي درنظر گرفته شدهاند. با فرض اينكه (بهطور محافظهكارانه) درمعرض ريسك قرار گرفتن يك شركت محدود به سرمايه آن است، درحالي كه خسارات خارجي (و تصادفي) آن بياندازه هستند، ما شرايطي را براي شركتي كه براي شكست خوردن بايد خيلي بزرگ باشد، ايجاد ميكنيم. به طور ويژه، پيشبيني شرايط خسارات پيامدهاي خارجي ريسك ابتدا به صورت مثبت و سپس براي مشتقات مربوط به سرمايه شركت، استنتاج شدهاند. نمونهها و نتايج تحليل بر اساس تأثيرات تصادفي شركت بر روي خسارات خارجي (پيآمدهاي ريسك آنها) بدست آمدهاند و مفاهيم خطمشي طوري ترسيم شدهاند كه هم تأثيرات «خيلي بزرگ براي شكست خوردن شركتها» و مقررات آنها را شناسايي ميكند.
مقدمه
«خيلي بزرگ براي شكست خوردن» مسئلهاي است كه اقتصادانان، تعيين كنندگان خط مشي و عموم را تا حد زيادي درگير خود ساخته است. طعمه «اندازه» تعبيه شده در «صرفهجوييهاي مقياس» و فاكتورهاي آدام اسميت داراي پيامدهاي ريسك مهمي هستند كه هميشه شناسايي يا به طور مناسب تعريف نشدهاند. صرفهجوييهاي اقتصادي زيمنهساز رشد صنعتي و مالي شركتها ([6]) براي اندازههايشان هستند كه ممكن است هم خيلي بزرگ براي مديريت كردن و خسارات و هم خيلي بزرگ براي تحمل كردن باشند. اين در مورد صنايع بزرگ همچون GM است كه در موسسات جهاني گوناگون و پيچده با پيامدهاي خارجي ريسك شكست خيلي بزرگ، رشد كرده است. همچنين در مورد بانكهاي بزرگ كه ريسكها با پيامدهاي سيستمي را تحمل ميكنند كه اغلب ناديده گرفته شده و براي تحمل كردن خيلي بزرگ هستند. بانكها، برخلاف شركتهاي صنعتي، حقوق قانونيشان را از امانت (وديعه) مشترك بيرون ميكشند، تا موجودي را مديريت كرده و مديريت پول براي خود و صلاح همگاني را انجام دهند…