یافته های گزارش ما از 2 مطالعه که به بررسی هوش عاطفی و ظهور رهبری در گروههای کوچک می پردازد است. در هر 2 مطالعه اعضای گروهها اندازه گیری کاملی از هوش عاطفی و سایر تفاوتهای فردی قبل از کار کردن بر روی یک پروژه گروهی دارند. نرخ همسانی به ظهور رهبری در نتیجه این پروژه وجود دارد. روی هم رفته هوش عاطفی و تعدادی از ابعادی که بارهبری اضطراری بالاتر از هوش شناختی، صفات شخصیتی و جنسیت متناظر است. این یافته ها زمانی که هوش عاطفی با آزمون توانایی انجام شد مشاهده شد نه زمانی که با مقیاس خود گزارش دهی اندازه گیری شده بود. از جمله ابعاد هوش عاطفی، توانایی درک احساساتی است که به طور مداوم با ظهور رهبری متناظر است.

هوش عاطفی مجموعه ای ازتوانایی های مرتبط با پردازش احساسات و اطلاعات عاطفی(احساسی) است. این مفهوم ایجاد شده منافع مهمی دارد، اما برخی از محققان اعتبار آن را مورد سوال قرار داده اند. هوش عاطفی هنوز در بخش هایی به صورت جدلی باقی مانده است. زیرا تنها تعداد کمی از مطالعاتی که تست شده اند با معیار های 2 پیش بینی کننده موجود ؛هوش شناختی و ویژگی های شخصیتی ارتباط دارند. تعداد اندکی از مطالعات از ارزیابی افزایش اعتبار از احتمال این که سایر تفاوتهای فردی باعث ایجاد ارتباط جعلی بین هوش عاطفی و معیارهای آن می شود، ممانعت به عمل آورده است. ارزیابی بسیار کاملی از اعتبار هوش عاطفی در این تحقیق به کار برده شده است. مطالعاتی که ارتباط با معیارهای جدید بالا و پایین سایر تفاوتهای فردی مورد نیاز است، تست شده اند. تحقیقات گذشته نشان می دهد که هوش عاطفی مرتبط با عملکرد کاری است…