مقدمه
روابط اجتماعی بخشی ضروری در زندگی انسانی است. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند که بدلایل بسیاری به یکدیگر وابسته اند (برای مثال به مایرز 1999 مراجعه کنید). آنها به شیوه های گوناگونی در شبکه ای از افراد مرتبط و غیرمرتبط با یکدیگر قرار دارند، آنها بخشی از اجتماعهای بزرگی هستند که در آن دارای هویت می باشند. داشتن چنین ارتباطهای اجتماعی متنوعی زندگی اجتماعی افراد را شکل میدهد.
شیوه ای موثر برای مطالعه ارتباط اجتماعی تحلیل شبکه ای است. در این شیوه، تمایزی میان شبکه های کلی (گروههای انسانی کاملاً تعریف شده مانند بخشی در یک شرکت) و شبکه های انفرادی (یا خودمحور) مردم است (نظامی از روابط که فرد مشخصی بعنوان فیگور اصلی در آن قرار میگیرد). (واندرپول 1993 آ). این کتاب راجع به شبکه های انفرادی است، گروههایی که فرد بطور مستقیم با آنها درگیر است. این درگیری را میتوان به سه شیوه مختلف نگریست. نخست، بطور رسمی. این به معنای درگیری نقشهای شناخته شده اجتماعی با حقوق و الزامات مشترک دو جانبه است، برای مثال رابطه پدر-فرزند، و رابطه کارفرما-کارمند. دوم، رابطه یای که در آن افراد برای یکدیگر اهمیت داشته و احساس نزدیکی نسبت به هم میکنند. و سوم، ارتباط یا مبادله ای که در آن افراد با کسانی درگیر میشوند که فعالیتهایی برای مبادلات مادی و یا خدمات احساسی با آنها دارند. اگرچه هر سه شکل درگیری به میزان زیادی با یکدیگر همپوشانی دارند، بیشتر تحقیق شبکه بر روی نوع سوم متمرکز میشود که به روابطی میپردازد که در آن ارتباط و مبادله کالا اتفاق میفتد....