دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای شاخص کوارتز
در رسوب شناسی ، واژه به کاررفته توسط

شاخص کوارتز
در رسوب شناسی ، واژه به کاررفته توسط داپلس و دیگران(1953) برای نشان‌دادن بلوغ کانی شناختی یک ماسه‌سنگ توسط اندازه‌گیری درصد کوارتزهای آواری این شاخص به صورت نسبت کوارتز و چرت به مجموع درصد فلدسپات سدیک و پتاسیک ، خرده سنگ و خمیره رسی بیان می شود این شاخص به عنوان پایه‌ای برای ارزیابی درجه هوازدگی سنگ منشأ و درجه حمل رسوب به کار می‌رود مقادیر این شاخص برای ماسه سنگ‌ها بین 3 و 19 است
در سنگ شناسی ، کمیت مشتق‌شده (qz) در سامانه رده بندی سنگ نیگلی ، که ممکن است مثبت یا منفی باشد ، و شاخص درجه اشباعیت سیلیس سنگ است ، شاخص کوارتز - در رسوب شناسی ، خرده سنگ و خمیره رسی بیان می شود این شاخص به عنوان پایه‌ای برای ارزیابی درجه هوازدگی سنگ منشأ و درجه حمل رسوب به کار می‌رود مقادیر این شاخص برای ماسه سنگ‌ها بین 3 و 19 است - در سنگ شناسی
quartz index
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی شاخص کوارتز
در رسوب شناسی ، واژه به کاررفته توسط داپلس و دیگران(1953) برای نشان‌دادن بلوغ کانی و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
شاخص کیفیت هوا
air quality index
شاخص قلیایی – آهک
وسیله ای برای رده بندی سنگ های آذرین که بوسیله Peacock در سال 1931 معرفی شد که بر پایه درصد وزنی سیلیس موجود که درصد های وزنی CaO و K2O+NaO برابر باشند ، استوار است
چهار گروه شیمیایی سنگ های آذرین بر طبق این شاخص عبارت اند از: آلکالیک (وقتی که در صد سیلیس کمتر از 51 است) آلکالی ـ کلسیک (وقتی درصد سیلیس بین 51 و 56 است) کالک آلکالیک (وقتی درصد سیلی بین 56 و 61 است) و کلسیک (وقتی که درصد سیلیس بیش از 61 است)
مترادف: شاخص کالک آلکالی ، شاخص قلیایی – آهک وسیله ای برای رده بندی سنگ های آذرین که بوسیله Peacock در سال 1931 معرفی شد که بر پایه درصد وزنی سیلیس موجود که درصد های وزنی CaO و K2O+NaO برابر باشند ، استوار است چهار گروه شیمیایی سنگ های آذرین بر طبق این شاخص عبارت اند از: آلکالیک (وقتی که در صد سیلیس کمتر از 51 است) آلکالی ـ کلسیک (وقتی درصد سیلیس بین 51 و 56 است) کالک آلکالیک (وقتی درصد سیلی بین 56 و 61 است) و کلسیک (وقتی که درصد سیلیس بیش از 61 است) مترادف: شاخص کالک آلکالی
alkali-lime index
نظریه سر نگونی
نظریه سر نگونی/سقوط پیشین ، مقدار رطوبت در حوضه زهکشی قبل از یک طوفان؛
مخفف:API
همچنین ببینید: Antecedent Moisture
antecedent pricipitation index
شاخص چینه بندی
ضریب/ شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی ، شاخص چینه بندی ضریب/ شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی
beddedness index
شاخص چینه بندی
ضریب لایه بندی ، ضریب یا شاخص چینه بندی ، شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی
bedding index
شاخص شکست
این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است ، شاخص شکست این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است
break index
ضریب پختگی ، مقدار آگلوتنید شدن
caking index
شاخص اقلیمی
climatic index
شاخص یا ضریب رنگ
در سنگ شناسی ، خصوصاً در رده بندی سنگهای آذرین ، عددی که بیانگر درصد بر حجم ، کانی های تیره رنگ (مافیک) در یک سنگ می باشد بر طبق این شاخص ، سنگها ممکن است به روشن رنگ یا لوکوکرات (شاخص رنگ 0 تا 30) ، میانوش یا فروکرات (شاخص رنگ 30 تا 60) و ملانوکرات یا تیره رنگ (شاخص رنگ 60 تا 100) تقسیم شوند
مترادف: نسبت رنگ ، شاخص یا ضریب رنگ در سنگ شناسی ، میانوش یا فروکرات (شاخص رنگ 30 تا 60) و ملانوکرات یا تیره رنگ (شاخص رنگ 60 تا 100) تقسیم شوند مترادف: نسبت رنگ
color index
شاخص فشردگی
compaction index
شاخص تراکم پذیری
compressibility index
شاخص تراکم (فشردگی)
compression index
نمایه مخروط
cone index
شاخص سفتی ، شاخص تغییرشکل پذیری ، شاخص قوام
consistency index
بازده تبدیل در چرخه تلمبه ذخیره ای (شاخص تلمبه ذخیره ای) برابر است با نسبت انرژی الکتریکی بدست آمده از راه تلمبه زنی (پمپاژ)به انرژی الکتریکی مصرف شده در زمان تلمبه زنی (پمپاژ) مربوط به همان مقدار آب تلمبه شده در طی یک چرخه
conversion efficiency of a pumped storage cycle|pumped storage index|pumped storage index
شاخص سفتی ، شاخص قوام
cosistency index
شاخص های بلوری ، شاخص های هیلر
الف) محور بلور شناسی
ب) یکی از سه لبه سلول واحد انتخاب شده در یک / شبکه بلوری
ج) هر ردیف شبکه مترادف: محور (بلور شناسی) ، شاخص های هیلر الف) محور بلور شناسی ب) یکی از سه لبه سلول واحد انتخاب شده در یک / شبکه بلوری ج) هر ردیف شبکه مترادف: محور (بلور شناسی)
crystal index
شاخص تبلور
در سنگ شناسی آذرین ، به ویژه تفریق آذرین ، عددی که از سامانه فورستریت ، دیوبسید ، آنورتیت محاسبه می شود و نشان دهنده مجموع (به صورت درصد وزنی) آنورتیت ، دیوبسید منیزیمی ، فورستریت نورماتیو ، استاتیت نرماتیوی است که به فورستریت تبدیل شده اند و اسپنیل منیزیمی که از کواندوم نورماتیو در سنگهای فوق تیره (اولترامافیک) محاسبه شده اند (پولدروارت و پارکر 1964)
مخفف: CI
مقایسه شود با: سامانه ابتدایی سنگ شناسی ، شاخص تبلور در سنگ شناسی آذرین ، استاتیت نرماتیوی است که به فورستریت تبدیل شده اند و اسپنیل منیزیمی که از کواندوم نورماتیو در سنگهای فوق تیره (اولترامافیک) محاسبه شده اند (پولدروارت و پارکر 1964) مخفف: CI مقایسه شود با: سامانه ابتدایی سنگ شناسی
crystallization index
ضریب تفریق
در سنگ شناسی آذرین ، عددی که نشان دهنده مجموع درصد های وزنی کوارتز نورماتیو ، اورتوکلاز ، آلبیت ، نفلین ، لوسیت و کلسیلیت باشد( تورنتون و تاتل 1960 ) – بیان عددی دامنه تفریق یک ماگما مخفف :DI نیز ببینید : سیستم بازماندی پتروژنی ، ضریب تفریق در سنگ شناسی آذرین
differentiation index
شاخص خشکی
drought index
شاخص DST
شاخص زمین‌مغناطیسی که تغییر جریان زنجیره ای استوایی را توصیف می کند ، شاخص DST شاخص زمین‌مغناطیسی که تغییر جریان زنجیره ای استوایی را توصیف می کند
dst index
شاخص دوام
مقاومت نسبی به سایش که توسط ذرات رسوبی در مسیر حمل و نقل نمایش داده می شود و توسط نسبت شاخص تقلیل استاندارد (مانند کوارتز) به شاخص یک سنگ یا کانی مشخص تحت شرایط یکسان بیان می شود (ورنت ورث ، 1931) مخفف: DI
durability index
نمایه پرده غبار
روش کمی جهت مقایسه بزرگای انفجار أتشفشانی است که توسط h h Lamb ارایه شده است ، نمایه پرده غبار روش کمی جهت مقایسه بزرگای انفجار أتشفشانی است که توسط h h Lamb ارایه شده است
dust veil index
شاخص تورم
expansion index
شاخص انفجاری
درصد مواد آذر آواری در میان محصولات کل یک فوران آتشفشانی مترادف: شاخص انفجار ، شاخص انفجاری درصد مواد آذر آواری در میان محصولات کل یک فوران آتشفشانی مترادف: شاخص انفجار
explosive index
شاخص انفجار ، شاخص انفجاری (explosive index)
explosivity index
شاخص فلسیک ، شاخص رنگینی
یک پارامتر شیمیایی برای سنگهای آذرین ، برابر با: (Na2O+K2O)/(Na2O+(K2O+CaO) ضربدر 100

این شاخص از 25 (بازالت) تا 100 (ریولیت) متغیر است اغلب به عنوان طول بر روی دیاگرام های تغییر ترکیب ترسیم می شود که بر روی آنها ، عرض ، نشان دهنده شاخص مافیک است این شاخص بازتاب کننده تغییرات حاصله توسط تبلور تفریقی کانی های فلسیک است (لسیمپون ، 1954)
مقایسه شود با: شاخص مافیک مخفف: FI ، شاخص رنگینی یک پارامتر شیمیایی برای سنگهای آذرین ، برابر با: (Na2O+K2O)/(Na2O+(K2O+CaO) ضربدر 100 این شاخص از 25 (بازالت) تا 100 (ریولیت) متغیر است اغلب به عنوان طول بر روی دیاگرام های تغییر ترکیب ترسیم می شود که بر روی آنها ، 1954) مقایسه شود با: شاخص مافیک مخفف: FI
felsic index
نمایه شوری کود
fertilizer salt index
نمایه سیل
flood index
ضریب جریان ، شاخص جریان
flow index
شاخص سیالیت
نسبت آوار ماسه به خمیره واریزه ای میان ذره ای یک ماسه سنگ را گویند (پتی جان 1954) این ضریب ، مقیاسی از سیالیت (چگالی و گرانروی) محیط ته نشینی است و تقریباً تعیین کننده جورشدگی رسوب منقتل شده است مثلاً نسبت زیاد نشان دهنده یک رسوب با جورشدگی ضعیف است که از محیطی با چگالی و گران روی بالا ته نشین شده است مترادف: عامل سیالیت ، شاخص سیالیت نسبت آوار ماسه به خمیره واریزه ای میان ذره ای یک ماسه سنگ را گویند (پتی جان 1954) این ضریب
fluidity index
شاخص سطح برگ سبز
green leaf area index
شمارشگر هلیوم
عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن ، شمارشگر هلیوم عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن
helium index
شاخص شکل افقی
عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید ، شاخص شکل افقی عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید
horizontal form index
نمودار نوترون در چاه پیمایی نمودارهای نوترون با اندازه گیری مقدار تسخیر نوترون های تولید شده از یک منبع نوترون ، تمرکز یونی هیدروژن را در سازند اندازه می گیرند
hydrogen-index log|hydrogen-index|hydrogen-index
شاخص ، راهنما ، نمایه ، نما
index
شاخص نفوذ ، ایندکس تراوش -نمایه تراوش
infiltration index
شاخص ناهمواری بین المللی (IRI)
international roughness index
شاخص مساحت برگ(lai)
leaf area index
شاخص مافیک
یکی از پارامترهای شیمیایی سنگهای آذرین که برابر است با حاصل عبارت: 100+(FeO2Fe2O3)1MgO+Feo+Fe2o3 این پارامتر معمولاً بر روی محور قائم نمودار تغییرات رسم می شود در حالیکه محور افقی چنین نموداری مربوط به شاخص فلسیکی است پارامتر مزبور ، نشان دهنده تغییرات ناشی از تبلور جزئی کانیهای مافیک ، در هر سنگ یا ساختار است
علامت اختصاری: MI ، شاخص مافیک یکی از پارامترهای شیمیایی سنگهای آذرین که برابر است با حاصل عبارت: 100+(FeO2Fe2O3)1MgO+Feo+Fe2o3 این پارامتر معمولاً بر روی محور قائم نمودار تغییرات رسم می شود در حالیکه محور افقی چنین نموداری مربوط به شاخص فلسیکی است پارامتر مزبور ، در هر سنگ یا ساختار است علامت اختصاری: MI
mafic index
شاخص کنترل نگهداری (MCI)
maintenance control index
فهرست شاخص نقشه ها ، اندکس نقشه
فهرست یا راهنمایی است که در نقشه ها و یا در قسمت آخر اطلس های جغرافیایی به چاب می رسد ، اندکس نقشه فهرست یا راهنمایی است که در نقشه ها و یا در قسمت آخر اطلس های جغرافیایی به چاب می رسد
map index
نمار بلوغ
مقیاسی از میزان نزدیک شدن خواص شیمیایی یا کانی شناسی یک رسوب آواری به شرایط پایداری که در واحدهای مختلفی چون نسبت آلومین به کربنات سدیم ، کوارتز به فلدسپات یا کوارتز + چرت به فلدسپات + خرده سنگهای موجود ، تعیین شده و بیان می شود بالا بودن مقدار این شاخصها ، در یک رسوب نشان دهنده بلوغ آن است ، نمار بلوغ مقیاسی از میزان نزدیک شدن خواص شیمیایی یا کانی شناسی یک رسوب آواری به شرایط پایداری که در واحدهای مختلفی چون نسبت آلومین به کربنات سدیم
maturity index
ضریب انکسار متوسط ، ضریب شکست میانگین
شاخص میانگین انکساری برای هر ماده بلورین که به خاطر منطقه بندی اجزا و مواد ماده مزبور ، در قسمتهای مختلف آن با هم متفاوت است؛ شاخص میانگین انکساری در هر ماده ریزبلوری که مقادیر شاخص ویژه مرتبط با جهات بلورین آن ، تعیین نشده اند (c) در یک بلور دو محوری ، این عنوان برای شاخص انکساری بتا ، Ny یا Nm بکار می رود (که در آن y یا m میانگین) شاخص مزبور در حقیقت یک شاخص میانگین نیست ، ضریب شکست میانگین شاخص میانگین انکساری برای هر ماده بلورین که به خاطر منطقه بندی اجزا و مواد ماده مزبور
mean refractive index
شاخص رطوبت
رابطه ای برای طبقه بندی آب و هوایی که توسط ترون وایت ، بدین صورت ارائه شده است: مازاد فصل مرطوب منهای 6/0 کمبود فصل خشک ، تقسیم بر نیاز کلی ، تمامی پارامتر می بایست به صورت هم واحد (برای مثال در واحد اینچ) بیان شوند ، شاخص رطوبت رابطه ای برای طبقه بندی آب و هوایی که توسط ترون وایت
miosture index
نمایه تری
moisture index
شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی(ndvi)
روش پردازش تصویری که در تعیین وجود یا عدم وجود پوشش گیاهی کمک می کند این شاخص از طریق تقسیم تفاوت مقادیر بین باندهای مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز بر مجموع دو باند محاسبه می شود
normalized difference vegetation index
شاخص دوسرتخت-کشیده
یک شاخص عددی که توسط رابکیز و فولک (1970) برای تشریح شکل یک ذره ارائه شده است شاخص مزبور بر پایه مقدار پارامتر یا عبارت (L-I/L-S) که نشان می دهد آیا طول محور متوسط (I) به محور کوتاه (S) نزدیکتر است یا به محور بلند (L) ، شاخص دوسرتخت-کشیده یک شاخص عددی که توسط رابکیز و فولک (1970) برای تشریح شکل یک ذره ارائه شده است شاخص مزبور بر پایه مقدار پارامتر یا عبارت (L-I/L-S) که نشان می دهد آیا طول محور متوسط (I) به محور کوتاه (S) نزدیکتر است یا به محور بلند (L)
oblate-prolate index
شاخص شرایط روسازی (PCI)
pavement condition index
شاخص گیاهی متعامد
perpendicular vegetation index
نمارعکس ، شاخص عکس
موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد ، شاخص عکس موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد
photo index
شاخص خمیرایی ، شاخص خمیری ، شاخص موم سانی
میزان رطوبت خاک که در آن خاک به صورت پلاستیک در می آید و به صورت عددی بدین شکل تعریف می شود: حد مایع منهای حد پلاستیک ، شاخص موم سانی - میزان رطوبت خاک که در آن خاک به صورت پلاستیک در می آید و به صورت عددی بدین شکل تعریف می شود: حد مایع منهای حد پلاستیک
plasticity index
نمایه بارانی
pluvial index
شاخص بارگذاری نقطه ای
point load index
شاخص ناحیه قطبی
نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن ، شاخص ناحیه قطبی - نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن
polar-area index
شاخص آلودگی
pollution index
نشانه خدمت حاضر روسازی (PSI)
present serviceability index
کوارتز
کانی سیلیکاته سنگ ساز مهمی که از تتراهدرونهای اکسیژن –سیکلیون تشکیل شده که در یک شبکه سه بعدی به هم متصلند کوارتز مهمترین جز ماسه سنگهاست ودر سنگهای آذرین ، دگرگونی ورسوبی به فراوانی یافت می شود
فرمول شیمیایی :SiO2
گروه کانی شناسی (شیمیایی): اکسید
گروه کانی (ساختاری): تکتوسیلیکات
رنگ:بسیار متنوع از بیرنگ ، سفید ، صورتی ، قرمز ، سیاه و بنفش
جلا:شیشه ای
سیستم تبلور:هگزاگونال
کلیواژ: بسیار ضعیف در سه جهت
شکستگی :صدفی
سختی: 7
وزن مخصوص : 2 65
کانیهای همراه: این کانی با اغلب کانیهای موجود در سنگها میتواند همراه باشد
شرایط تشکیل: کوارتز یکی از عمومیترین کانیهای سطح کره زمین است و در بسیاری از محیطهای زمینشناسی یافت میشود این کانی در رنگهای مختلف و اشکال متفاوت در طبیعت یافت میشود کوارتز بر اساس رنگهایی که دارد به نامهای مختلف نیز معروف است که عبارتند از:
آمتیست: بنفش ، سیترین: زرد ، کوارتز شیری: سفید ابری ، کوارتز دودی و کوارتز صورتی (رز کوارتز)
کوارتزیت: سنگ دگرگونی سفید یا قهوه ای که عمدتا دارای کوارتزاست و در اثر دگرگونی ماسه سنگ غنی ازکوارتز تشکیل می شود
نام های دیگر این کانی : Amethyst - purple
quartz
کوارتز آندزیت ، داسیت
quartz andesite
ماسه سنگ کوارتزی ، آرنیت کوارتزی ، کوارتز آرنایت
در این نوع سنگ باید مقدار Q بیش از 95درصدذرات اصلی سنگ باشد
ماسه‌سنگی که اساساًاز کوارتز تشکیل شده به ویژه ماسه سنگ دارای بیش از 95 درصد دانه‌های چارچوب ساز کوارتز (باستثنای دانه‌های آواری چرت) و دارای خمیره رسی و هر یک از خصوصیات جورشدگی ، گردشدگی ، بافت ، یا سختی(فولک ، 1968) مک براید (1963) ، که چرت و کوارتزیت را در کنار مقدار 95درصد کوارتز در نظر گرفت ، این واژه را به صورت مخفف "کوارتز آرنیت" ابداع نموده است ، واژه‌ای که توسط ویلیامز و دیگران(1954 ، ص 294و 316) برای ماسه‌سنگ بالغ دارای بیش از 80 درصد کوارتز ، چرت و کوارتزیت و کمتر از 10 درصد از هر یک از خمیره رسی ، فلدسپات‌ها ، و خرده سنگ ریزدانه ناپایدار به کار رفته است این واژه اساساً معادل ارتوکوارتزیت است
quartz arenite
کوارتز آرنایت - در این نوع سنگ باید مقدار Q بیش از 95درصدذرات اصلی سنگ باشد - ماسه‌سنگی که اساساًاز کوارتز تشکیل شده به ویژه ماسه سنگ دارای بیش از 95 درصد دانه‌های چارچوب ساز کوارتز (باستثنای دانه‌های آواری چرت) و دارای خمیره رسی و هر یک از خصوصیات جورشدگی ، گردشدگی ، بافت ، یا سختی(فولک ، 1968) مک براید (1963) ، که چرت و کوارتزیت را در کنار مقدار 95درصد کوارتز در نظر گرفت ، این واژه را به صورت مخفف "کوارتز آرنیت" ابداع نموده است ، واژه‌ای که توسط ویلیامز و دیگران(1954 ، ص 294و 316) برای ماسه‌سنگ بالغ دارای بیش از 80 درصد کوارتز ، چرت و کوارتزیت و کمتر از 10 درصد از هر یک از خمیره رسی ، فلدسپات‌ها ، و خرده سنگ ریزدانه ناپایدار به کار رفته است این واژه اساساً معادل ارتوکوارتزیت است -
quartz arenite|quartzarenite|quartzarenite
دیوریت کوارتزی
الف- در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بیشتر از 90 ، و پلاژیوکلاز سدیک‌تر از An50 ب- گروهی از سنگ‌های نفوذی دارای ترکیب دیوریت اما با مقدار قابل ملاحظه‌ای کوارتز ، که بین 5 و 20 درصد اجزای روشن است ، براساس نظر اشتریکایزن(1967)؛ همچنین هر سنگی که در این گروه است؛ این سنگ معادل نفوذی تقریبی داسیت است دیوریت کوارتزی با افزایش مقدار فلدسپات آلکالن به گرانودیوریت تبدیل می شود ، دیوریت کوارتزی - الف- در رده‌‌‌بندی IUGS
quartz diorite
کوارتز فلسیت ، کوارتز پورفیری
quartz felsite
سنگ آهک پر کوارتز
سنگ آهک مشخص‌شده با ذرات کوارتز فراوان که به ناگاه از یک منبع نزدیک توسط جریان‌های باد یا آب وارد شده ، اما بتدریج به سمت بالا کم‌شده و در چند سانتیمتری آن ناپدید می شوند(شروک ، 1948)
quartz flooded limestone
سنگ آهک پر کوارتز - سنگ آهک مشخص‌شده با ذرات کوارتز فراوان که به ناگاه از یک منبع نزدیک توسط جریان‌های باد یا آب وارد شده ، اما بتدریج به سمت بالا کم‌شده و در چند سانتیمتری آن ناپدید می شوند(شروک ، 1948)
quartz flooded limestone|limestone|limestone
وک عاری از کوارتز
وک با بیش از 90 درصد مواد ناپایدار (فیشر ، 1934)
quartz free wacke
وک عاری از کوارتز - وک با بیش از 90 درصد مواد ناپایدار (فیشر ، 1934)
quartz free wacke|quartz free|quartz free|wacke
گابروی کوارتزی
در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بیشتر از 90 ، و پلاژیوکلاز کلسیک‌‌تر از An50 ، گابروی کوارتزی - در رده‌‌‌بندی IUGS
quartz gabbro
گریوک کوارتزی
واژه به کاررفته توسط ویلیامز و دیگران(1954) برای گریوک دارای دانه‌های فراوان کوارتز و چرت و کمتر از 10 درصد از هر یک از فلدسپات‌ها و قطعات سنگی
quartz graywacke
گریوک کوارتزی - واژه به کاررفته توسط ویلیامز و دیگران(1954) برای گریوک دارای دانه‌های فراوان کوارتز و چرت و کمتر از 10 درصد از هر یک از فلدسپات‌ها و قطعات سنگی
quartz graywacke|graywacke|graywacke
لاتیت کوارتزی
واژه منسوخ ، مترادف ریوداسیت ، لاتیت کوارتزی - واژه منسوخ
quartz latite
وک دارای 10-33 درصد مواد ناپایدار (فیشر ، 1934)
quartz mengwacke
وک دارای 10-33 درصد مواد ناپایدار (فیشر ، 1934)
quartz mengwacke|wacke|wacke
معدن کوارتز
واژه معدنکاری برای معدنی که در آن سازنده‌ای باارزش ، نظیر طلا ، در رگه‌های سیلیسی بیشتر از پلاسرها یافت می شود این واژه بدین دلیل به این نام خوانده می شود که در آن کوارتز مهمترین کانی فرعی را تشکیل می دهد ، معدن کوارتز - واژه معدنکاری برای معدنی که در آن سازنده‌ای باارزش
quartz mine
در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ پلوتونیک با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بین 65 و 90 ، و پلاژیوکلاز سدیک‌‌تر از An50
quartz monzodiorite
در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بین 65 و 90 ، و پلاژیوکلاز کلسیک‌‌تر از An50
quartz monzogabbro
مونزونیت کوارتزی
الف- در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بین 35 و 65 ب- در کاربرد قبلی ایالات متحده ، سنگ گرانیتی که در آن کوارتز 50-10درصد اجزای فلسیک را تشکیل می دهد و نسبت فلدسپات آلکالن به فلدسپات کلّ بین 35 و 65 درصد است با افزایش پلاژیوکلاز و کانی‌های مافیک ، این کانی به گرانودیوریت تبدیل و با فلدسپات آلکالن بیشتر به گرانیت تبدیل می‌شود همانگونه که بروگر در 1895 نشان داده این واژه به مونزونیت دارای تنها مقادیر کمی کوارتز نسبت داده می‌شود و هنوز توسط زمین‌شناسان شوروی به کار می رود بر طبق نظر تروگر(1935 ، ص 47) ، لیندگرن در 1900 این تعریف را به استفاده برای گرانیت‌های آندزیت‌دار تغییر داده است امروزه این واژه توسط بیشتر سنگ‌شناسان انگلیسی برای گرانیت‌های دارای 60-20 درصد کوارتز از سازنده‌های روشن و با نسبت پلاژیوکلاز به فلدسپات کلّ معادل 35/65 به کار می‌رود ، مونزونیت کوارتزی - الف- در رده‌‌‌بندی IUGS
quartz monzonite
نوریت کوارتزی
در رده‌بندی توبی از مجموعه شارنوکیت(1971) ، عضوی که دارای پلاژیوکلاز و فاقد فلدسپات پتاسیم است ، نوریت کوارتزی - در رده‌بندی توبی از مجموعه شارنوکیت(1971)
quartz norite
صفحه کوارتزی ، گوه کوارتزی
quartz plate
ماسه‌سنگ کوارتزی ، ماسه سنگ کوارتزی
quartz sandstone
شیست کوارتزی
شیستی که برگوارگی آن اساساً بعلت رگه‌ها و عدسی های غیردانه‌ای کوارتز است میکا وجود دارد ولی با مقادیر کمتر از میکاشیست مترادف "شیستوز کوارتزیت" برخی سنگ‌شناسان ، شیست کوارتزی - شیستی که برگوارگی آن اساساً بعلت رگه‌ها و عدسی های غیردانه‌ای کوارتز است میکا وجود دارد ولی با مقادیر کمتر از میکاشیست مترادف "شیستوز کوارتزیت" برخی سنگ‌شناسان
quartz schist
سینیت کوارتزی
در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ، ( P/(A+P بین 10 و 35 ، سینیت کوارتزی - در رده‌‌‌بندی IUGS
quartz syenite
وک کوارتزی
ماسه‌سنگ معمولاً ریزدانه خاکستری تا میشی ، تقریباً خوب جورشده دارای بیش از 90 درصد کوارتز و چرت و بیش از 10 درصد خمیره رسی (به میزان زیاد سریسیت و کلریت) ، کمتر از 10 درصد فلدسپات و کمتر از 10درصد خرده سنگ (مقداری زغال‌سنگ ، شیل و غیره) (ویلیامز و دیگران ، 1954 ، ص 293-292) کرومبین و اسلاس (1963 ، ص 173-172) حد پایین‌تری از خمیره 20-15درصد را تعیین نمودند و سنگ را به عنوان یک گریوک"شسته‌شده" نظیر آنچه که در شرایط فرونشست متوسط در یک ناحیه رسوبی ناپایدار انجام می‌شود ، محسوب نمودند این سنگ معادل ساب ‌گریوگ بوده و اولین بار توسط پتی جان ( 1949 ، ص 227 ، 256) تعریف شده است این واژه توسط فیشر (1934) برای وکی با کمتر از 10درصد مواد ناپایدار معرفی شده است نمونه‌ها شامل بسیاری از ماسه‌سنگ‌های با لایه‌های زغال‌سنگ‌دار پنسیلوانیا (نظیر آنچه در مجموعه آتوکان است) می‌باشد
quartz wacke
وک کوارتزی - ماسه‌سنگ معمولاً ریزدانه خاکستری تا میشی ، تقریباً خوب جورشده دارای بیش از 90 درصد کوارتز و چرت و بیش از 10 درصد خمیره رسی (به میزان زیاد سریسیت و کلریت) ، کمتر از 10 درصد فلدسپات و کمتر از 10درصد خرده سنگ (مقداری زغال‌سنگ ، شیل و غیره) (ویلیامز و دیگران ، 1954 ، ص 293-292) کرومبین و اسلاس (1963 ، ص 173-172) حد پایین‌تری از خمیره 20-15درصد را تعیین نمودند و سنگ را به عنوان یک گریوک"شسته‌شده" نظیر آنچه که در شرایط فرونشست متوسط در یک ناحیه رسوبی ناپایدار انجام می‌شود ، محسوب نمودند این سنگ معادل ساب ‌گریوگ بوده و اولین بار توسط پتی جان ( 1949 ، ص 227 ، 256) تعریف شده است این واژه توسط فیشر (1934) برای وکی با کمتر از 10درصد مواد ناپایدار معرفی شده است نمونه‌ها شامل بسیاری از ماسه‌سنگ‌های با لایه‌های زغال‌سنگ‌دار پنسیلوانیا (نظیر آنچه در مجموعه آتوکان است) می‌باشد
quartz wacke|wacke|wacke
گوه کوارتزی
در یک سیستم نوری نظیر یک میکروسکوپ پلاریزان ، گوه کشیده‌ای از کوارتز روشن که در تحلیل اثرات ارتعاش سطحی سریع و آرام کانی ، علامت نوری و رنگ‌های تداخلی به کار می‌رود ، گوه کوارتزی - در یک سیستم نوری نظیر یک میکروسکوپ پلاریزان
quartz wedge
کوارتز - کانی سیلیکاته سنگ ساز مهمی که از تتراهدرونهای اکسیژن –سیکلیون تشکیل شده که در یک شبکه سه بعدی به هم متصلند کوارتز مهمترین جز ماسه سنگهاست ودر سنگهای آذرین ، دگرگونی ورسوبی به فراوانی یافت می شود - فرمول شیمیایی :SiO2 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): اکسید - گروه کانی (ساختاری): تکتوسیلیکات - رنگ:بسیار متنوع از بیرنگ ، سفید ، صورتی ، قرمز ، سیاه و بنفش - جلا:شیشه ای - سیستم تبلور:هگزاگونال - کلیواژ: بسیار ضعیف در سه جهت - شکستگی :صدفی - سختی: 7 - وزن مخصوص : 2 65 - کانیهای همراه: این کانی با اغلب کانیهای موجود در سنگها میتواند همراه باشد - شرایط تشکیل: کوارتز یکی از عمومیترین کانیهای سطح کره زمین است و در بسیاری از محیطهای زمینشناسی یافت میشود این کانی در رنگهای مختلف و اشکال متفاوت در طبیعت یافت میشود کوارتز بر اساس رنگهایی که دارد به نامهای مختلف نیز معروف است که عبارتند از: - آمتیست: بنفش ، سیترین: زرد ، کوارتز شیری: سفید ابری ، کوارتز دودی و کوارتز صورتی (رز کوارتز) - کوارتزیت: سنگ دگرگونی سفید یا قهوه ای که عمدتا دارای کوارتزاست و در اثر دگرگونی ماسه سنگ غنی ازکوارتز تشکیل می شود - نام های دیگر این کانی : Amethyst - purple
quartz|amethyst - purple|amethyst - purple
کانسنگ نواری کوارتز
واژه مورد استفاده در اسکاندیناوی برای سازند آهن دگرگون‌شده ، کانسنگ نواری کوارتز - واژه مورد استفاده در اسکاندیناوی برای سازند آهن دگرگون‌شده
quartz-banded ore
دیوریت کوارتزدار
مترادف دیوریت کوارتزی ، اگر چه اشتریکایزن(1967) پیشنهاد نموده این واژه به دیوریتی که در آن ، کوارتز 5 تا 20 درصد اجزای روشن سنگ را تشکیل می‌دهد ، محدود شود
quartz-bearing diorite
دیوریت کوارتزدار - مترادف دیوریت کوارتزی ، اگر چه اشتریکایزن(1967) پیشنهاد نموده این واژه به دیوریتی که در آن ، کوارتز 5 تا 20 درصد اجزای روشن سنگ را تشکیل می‌دهد ، محدود شود
quartz-bearing diorite|quartz-bearing|quartz-bearing|diorite
مونزونیت کوارتزدار
پیشنهادشده توسط اشتریکایزن( 1967 ، ص 157) برای هر مونزونیتی که در آن کوارتز از 5 تا 20 درصداجزای روشن را تشکیل دهد در جدیدترین رده‌بندی شوروی ، این کانی مترادف مونزونیت کوارتزی است ، مونزونیت کوارتزدار - پیشنهادشده توسط اشتریکایزن( 1967
quartz-bearing monzonite
کوارتز دودی
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد:MgO23 41% FeO41 71% SiO234 88% ( خالص 1/1 Mg / Fe) (سری ایزومورف فورستریت تافایالیت)
سیستم تبلور: هگزاگونال تا دمای 573 درجه
رده بندی:اکسید
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی ، تراشه ای(خشن)
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، سوئیس ، ایتالیا ، اطریش ، لهستان ، روسیه ، امریکا ، هند ، اسپانیا و استرالیا
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 و مقدار Mg تحت تاثیر اسیدها کم می شود
رنگ کانی : قهوه ای تیره ، قهوه ای سیاه
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، رخ پذیری ، انحلال در اسیدها ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، پولوسیت ، بریل ، توپاز ، فناکیت
پاراژنز : آپاتیت ، اورتوز ، آلبیت ، آکسینیت ، تورمالین ، میکا
منشا تشکیل :پگماتیت ، هیدروترمال
شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، پسودوکوبیک
محل پیدایش: آمریکا
بلورهای آن قدری رادیواکتیویته نشان می دهند
نام آن از واژه نفوم اخذ شده است
سختی : 7
چگالی : 2 65
quartz-enfume
کوارتز دودی - ترکیب شیمیایی :SiO2 - درصد مواد:MgO23 41% FeO41 71% SiO234 88% ( خالص 1/1 Mg / Fe) (سری ایزومورف فورستریت تافایالیت) - سیستم تبلور: هگزاگونال تا دمای 573 درجه - رده بندی:اکسید - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی ، تراشه ای(خشن) - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، سوئیس ، ایتالیا ، اطریش ، لهستان ، روسیه ، امریکا ، هند ، اسپانیا و استرالیا - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 و مقدار Mg تحت تاثیر اسیدها کم می شود - رنگ کانی : قهوه ای تیره ، قهوه ای سیاه - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، رخ پذیری ، انحلال در اسیدها ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، پولوسیت ، بریل ، توپاز ، فناکیت - پاراژنز : آپاتیت ، اورتوز ، آلبیت ، آکسینیت ، تورمالین ، میکا - منشا تشکیل :پگماتیت ، هیدروترمال - شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، پسودوکوبیک - محل پیدایش: آمریکا - بلورهای آن قدری رادیواکتیویته نشان می دهند - نام آن از واژه نفوم اخذ شده است - سختی : 7 - چگالی : 2 65
quartz-enfume|quartz|quartz
کوارتز‌فلس ، سیلکسیت(آذرین)
quartzfels
کوارتزی ، کوارتزدار
quartzic
کوارتزدار
کوارتزدار واژه به کاررفته برای سنگی (نظیر سنگ آهک یا سی‌نیت) که دارای مقدار کمی کوارتز است ، جهت تشخیص آن از نوع (معمولآً‌رایج‌تر) همان سنگ که فاقد کوارتز است ، کوارتزدار - کوارتزدار واژه به کاررفته برای سنگی (نظیر سنگ آهک یا سی‌نیت) که دارای مقدار کمی کوارتز است
quartziferous
کوارتزین
کلسدونی مشخص‌شده توسط رشته‌های دارای کشیدگی بلورشناختی مثبت(موازی با محور c) ، کوارتزین - کلسدونی مشخص‌شده توسط رشته‌های دارای کشیدگی بلورشناختی مثبت(موازی با محور c)
quartzine
کوارتزیت ، کوارتزیت
در سنگ شناسی رسوبی ، ماسه سنگ بسیار سخت ولی دگرگون‌نشده ، اساساً ‌مرکب از دانه‌های کوارتز که به صورت کامل و به شکل جامد سیمانی شده است همراه با سیلیس ثانویه‌ای که سنگ را از میان دانه‌ها بیشتر از اطراف آنها قطع می‌کند؛ یک ارتوکوارتزیت سیمان در تداوم نوری و بلورشناختی اطراف هر دانه کوارتز رشد می کند ، و از این طریق با دانه‌ها قفل شده به نحوی که فضاهای منفذی اولیه پر می شود ( Skolnick(1965 معتقد است که بیشتر کوارتزیت‌های رسوبی ، ماسه سنگ‌های ایجادشده توسط انحلال فشاری دانه‌های کوارتزدار هستند
در دگرگونی ، سنگ دگرگونی گرانوبلاستیک (دانه‌‌شکفتی) اساساً مرکب از کوارتز و تشکیل ‌شده توسط تجدید تبلور ماسه‌سنگ یا چرت با دگرگونی محلی یا حرارتی؛ متاکوارتزیت
سنگی دگرگونی که از ماسه سنگ بوجود آمده و شامل مقدار زیادی کوارتز می باشد ، کوارتزیت - در سنگ شناسی رسوبی ، ماسه سنگ‌های ایجادشده توسط انحلال فشاری دانه‌های کوارتزدار هستند - در دگرگونی ، سنگ دگرگونی گرانوبلاستیک (دانه‌‌شکفتی) اساساً مرکب از کوارتز و تشکیل ‌شده توسط تجدید تبلور ماسه‌سنگ یا چرت با دگرگونی محلی یا حرارتی؛ متاکوارتزیت - سنگی دگرگونی که از ماسه سنگ بوجود آمده و شامل مقدار زیادی کوارتز می باشد
quartzite
ماسه سنگ کوارتزیتی
واژه به کاررفته توسط کرنین(1940 ، ص 51) برای ماسه سنگی که دارای 100درصد دانه‌های کوارتز سیمانی‌شده با سیلیس است این واژه اساساً معادل ارتوکواتزیت است ، ماسه سنگ کوارتزیتی - واژه به کاررفته توسط کرنین(1940
quartzitic sandstone
کوارتزولیت
در رده‌‌‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بیشتر یا مساوی 90 این واژه به سیلکسیت ترجیح داده می شود ، کوارتزولیت - در رده‌‌‌بندی IUGS
quartzolite
کوارتزی
دارای کوارتز به عنوان سازنده اصلی؛ به ویژه برای رسوبات و سنگ‌های رسوبی (نظیر ماسه‌ها و ماسه‌سنگ‌ها) عمدتاً ‌دارای کوارتز ، کوارتزی - دارای کوارتز به عنوان سازنده اصلی؛ به ویژه برای رسوبات و سنگ‌های رسوبی (نظیر ماسه‌ها و ماسه‌سنگ‌ها) عمدتاً ‌دارای کوارتز
quartzose
گریوک کوارتزی
الف)واژه به کاررفته توسط هوبرت(1960) برای ماسه‌سنگ دارای 85-50 درصد کوارتز ، چرت ، و کوارتزیت دگرگونی ، 25-15 درصد میکا و خرده سنگ های دگرگونی میکا دار ، و 25-0 درصد فلدسپات و خرده سنگ های بلورین فلدسپاته ب) واژه به کاررفته توسط کیرنین (1951) برای گریوکی که اجزای میکادار آن بعلت ساییدگی از بین رفته است و در نتیجه تمایل به نزدیک‌شدن به یک ارتوکوارتزیت دارد این سنگ معادل نیمه‌گریوک فولک (1954) می باشد
quartzose graywacke
گریوک کوارتزی - الف)واژه به کاررفته توسط هوبرت(1960) برای ماسه‌سنگ دارای 85-50 درصد کوارتز ، چرت ، و کوارتزیت دگرگونی ، 25-15 درصد میکا و خرده سنگ های دگرگونی میکا دار ، و 25-0 درصد فلدسپات و خرده سنگ های بلورین فلدسپاته ب) واژه به کاررفته توسط کیرنین (1951) برای گریوکی که اجزای میکادار آن بعلت ساییدگی از بین رفته است و در نتیجه تمایل به نزدیک‌شدن به یک ارتوکوارتزیت دارد این سنگ معادل نیمه‌گریوک فولک (1954) می باشد
quartzose graywacke|quartzose|quartzose|graywacke
ماسه سنگ کوارتزی ، ماسه سنگ کوارتزی
الف-ماسه‌سنگ خوب جورشده که (در صورت خالص‌بودن)دارای بیش از 95درصد دانه‌های کوارتز روشن و 5 درصد یا کمتر خمیره و سیمان می باشد (کرومبین و اسلاس ، 1963) ب- ماسه‌سنگ دارای حداقل 95درصد کوارتز ، اما با سیلیس سیمانی نشده است (کیرنین ، 1940)
ج- ماسه‌سنگ دارای 99درصد کوارتز و سیمان کوارتزی(شروک ، 1948a)
د- ماسه‌سنگ دارای 90 درصد دانه‌های کوارتز(دونبار& بروگرز ، 1957) ، ماسه سنگ کوارتزی - الف-ماسه‌سنگ خوب جورشده که (در صورت خالص‌بودن)دارای بیش از 95درصد دانه‌های کوارتز روشن و 5 درصد یا کمتر خمیره و سیمان می باشد (کرومبین و اسلاس ، 1940) - ج- ماسه‌سنگ دارای 99درصد کوارتز و سیمان کوارتزی(شروک ، 1948a) - د- ماسه‌سنگ دارای 90 درصد دانه‌های کوارتز(دونبار& بروگرز
quartzose sandstone
شیل کوارتزی
شیل سبز یا خاکستری مرکب از دانه‌های کوارتز گرد‌شده فراوان با اندازه سیلت این سنگ معمولاً ‌با ماسه‌سنگ‌های کاملاً ‌بالغ (ارتوکوارتزیت‌ها) همراه است و نشان‌دهنده رسوب گذاری مجدد رسهای باقیمانده ، زمانی که دریاهای پیشرونده روی زمین‌های قدیمی پیشروی می‌کنند ، می باشد(با شرایط نسبتاً‌ پایدار همراه با میزان کم فرونشینی مشخص می شود) ، شیل کوارتزی - شیل سبز یا خاکستری مرکب از دانه‌های کوارتز گرد‌شده فراوان با اندازه سیلت این سنگ معمولاً ‌با ماسه‌سنگ‌های کاملاً ‌بالغ (ارتوکوارتزیت‌ها) همراه است و نشان‌دهنده رسوب گذاری مجدد رسهای باقیمانده
quartzose shale
ساب ‌گریوک کوارتزی
پروتوکوارتزیت ، ساب ‌گریوک کوارتزی - پروتوکوارتزیت
quartzose subgraywacke
کنگلومرای با ریگ کوارتزی
واژه به کاررفته توسط کرومبین و اسلاس (1963) برای کنگلومرای ارتوکوارتزیتی
quartz-pebble conglomerate
کنگلومرای با ریگ کوارتزی - واژه به کاررفته توسط کرومبین و اسلاس (1963) برای کنگلومرای ارتوکوارتزیتی
quartz-pebble conglomerate|orthoquartzitic conglomerate|orthoquartzitic conglomerate
گرانیتوئید غنی از کوارتز
در رده‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 60 و 90
quartz-rich granitoid
گرانیتوئید غنی از کوارتز - در رده‌بندی IUGS ، سنگ نفوذی با کوارتز بین 60 و 90
quartz-rich granitoid|quartz-rich|quartz-rich
کوارتز گل صورتی
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد:MgO23 41% FeO41 71% SiO234 88% ( خالص 1/1 Mg / Fe) (سری ایزومورف فورستریت تافایالیت)
سیستم تبلور: هگزاگونال تا دمای 573 درجه
رده بندی:اکسید
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی ، تراشه ای(خشن)
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، فنلاند ، روسیه ، امریکا ، برزیل ، ماداگاسکار ، نامیبیا ، افریقای جنوبی و ژاپن
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 و مقدار Mg تحت تاثیر اسیدها کم می شود
رنگ کانی :صورتی تیره تا صورتی روشن
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، رخ پذیری ، انحلال در اسیدها ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، پولوسیت ، بریل ، توپاز ، فناکیت
پاراژنز : لپیدولیت ، تورمالین
منشا تشکیل :پگماتیت
شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، پسودوکوبیک
محل پیدایش: برزیل
لومینسانس بنفش کامل دارد
نام آن از واژه رز اخذ شده است و اولین بار در برزیل کشف شده است
سختی : 7
چگالی : 2 6- 5
quartz-rose
کوارتز گل صورتی - ترکیب شیمیایی :SiO2 - درصد مواد:MgO23 41% FeO41 71% SiO234 88% ( خالص 1/1 Mg / Fe) (سری ایزومورف فورستریت تافایالیت) - سیستم تبلور: هگزاگونال تا دمای 573 درجه - رده بندی:اکسید - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی ، تراشه ای(خشن) - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، فنلاند ، روسیه ، امریکا ، برزیل ، ماداگاسکار ، نامیبیا ، افریقای جنوبی و ژاپن - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 و مقدار Mg تحت تاثیر اسیدها کم می شود - رنگ کانی :صورتی تیره تا صورتی روشن - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، رخ پذیری ، انحلال در اسیدها ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، پولوسیت ، بریل ، توپاز ، فناکیت - پاراژنز : لپیدولیت ، تورمالین - منشا تشکیل :پگماتیت - شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، پسودوکوبیک - محل پیدایش: برزیل - لومینسانس بنفش کامل دارد - نام آن از واژه رز اخذ شده است و اولین بار در برزیل کشف شده است - سختی : 7 - چگالی : 2 6- 5
quartz-rose|quartz|quartz|rose quartz
کوارتزدار ، کوارتزی
quartzy
نمایه فرسایشی باران
rainfall erosion index
نمایه فرسایندگی باران
rainfall erosivity index
ضریب تقلیل
آهنگ سایش ذرات رسوبی را گویند که در معرض سایش در مسیر حمل و نقل قرار دارند و به عنوان اختلاف بین وزن میانگین ذره قبل و بعد از حمل و نقل تقسیم بر حاصل وزن میانگین قبل از حمل و نقل و فاصله طی شده بیان می گردد (ونت ورث 1931 – صفحه 25) – مخفف: RI مقایسه شود با: ضریب دوام یا دوام پذیری ، ضریب تقلیل - آهنگ سایش ذرات رسوبی را گویند که در معرض سایش در مسیر حمل و نقل قرار دارند و به عنوان اختلاف بین وزن میانگین ذره قبل و بعد از حمل و نقل تقسیم بر حاصل وزن میانگین قبل از حمل و نقل و فاصله طی شده بیان می گردد (ونت ورث 1931 – صفحه 25) – مخفف: RI مقایسه شود با: ضریب دوام یا دوام پذیری
reduction index
ضریب شکست
رجوع شود به index of refraction
refractive index
غلظت نسبی - رجوع شود به شاخص غلظت (consistency index)
relative consistency|consistency index|consistency index
ضریب شکست نسبی
رجوع شود به relative index of refraction
relative refractive index
محتوای آب نسبی - رجوع شود به liquidity index (شاخص روانی)
relative water content|liquidity index|liquidity index
نشانه دست خوردگی
نسبت ضریب تغییر شکل یک خاک در حالت غیرآشفته به ضریب تغییر شکل همان خاک در حالت دست خورده ، نشانه دست خوردگی - نسبت ضریب تغییر شکل یک خاک در حالت غیرآشفته به ضریب تغییر شکل همان خاک در حالت دست خورده
remolding index
نشانه دستخوردگی ، شاخص دستخوردگی
remoulding index
شاخص راحتی سواری
riding comfort index
شاخص راحتی سواری
riding comfort index|rci|rci|comfort index
شاخص ریپل
نسبت طول موج ریپل مارک به دامنه ریپل مارک این نسبت ، معمولاً از 6 تا 22 برای ریپل های حاصل از جریان های آب یا موجی و از 20 تا 50 برای ریپل های حاصل باد متغیر است
مترادف: شاخص ریپل مارک شاخص شکل قائم ، شاخص ریپل - نسبت طول موج ریپل مارک به دامنه ریپل مارک این نسبت ، معمولاً از 6 تا 22 برای ریپل های حاصل از جریان های آب یا موجی و از 20 تا 50 برای ریپل های حاصل باد متغیر است - مترادف: شاخص ریپل مارک شاخص شکل قائم
ripple index
شاخص تقارن ریپل
اصطلاحی که توسط تنر (1960) برای بیان درجه تقارن یک ریپل مارک استفاده شد که به عنوان نسبت طول افقی طرف ملایم و کم شیب (رو به بالای جریان) به طول افقی طرف پرشیب (پایین جریان) بیان می شود یک ریپل مارک متقارن دارای شاخصی بزرگتر از 1 است
مخفف: RSI نیز ببینید: شاخص شکل افقی ، شاخص تقارن ریپل - اصطلاحی که توسط تنر (1960) برای بیان درجه تقارن یک ریپل مارک استفاده شد که به عنوان نسبت طول افقی طرف ملایم و کم شیب (رو به بالای جریان) به طول افقی طرف پرشیب (پایین جریان) بیان می شود یک ریپل مارک متقارن دارای شاخصی بزرگتر از 1 است - مخفف: RSI نیز ببینید: شاخص شکل افقی
ripple symmetry index
شاخص ریپل مارک ، شاخص ریپل
ripple-mark index
نمایه انقباض ، شاخص انقباض ، نشانه انقباض
shrinkage index
نمایه محل
site index
شاخص بهای بازار سهام
stock market price index
شاخص ساختمان
structure index
شاخص شگفتی
surprise index
شاخص دوپارهسازی
twoing index
شاخص تداوم خدمترسان معمول
usual provider continuity index
شاخص پوشش گیاهی
vegetation index
شاخص فرم (شکل) قائم
اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود
مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی ، شاخص فرم (شکل) قائم - اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود - مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی
vertical form index
شاخص پوکی
void index
شاخص برش موج
wave-cutting index
شاخص هوازدگی
مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی
مترادف: slacking index ، شاخص هوازدگی - مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی - مترادف: slacking index
weathering index
شاخص پتانسیل هوازدگی
مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب ، بیان می شود (ریشه 1943) ، شاخص پتانسیل هوازدگی - مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب
weathering-potential index
شاخص بهای عمدهفروشی
wholesale price index
شاخص گزروترمیک
xerothermic index

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه