دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

نتایج برای معنی فارسی data manipulation language

data manipulation language

زبان دستکاری داده ها ، [زبان دستکاری داده ها] با حروف اختصاری ‎ DML ، زبانی است معمولا بخشی از سیستم مدیریت پایگاه داده ها که برای جابجایی داده ها ، تغییر (نوسازی) و یا خواندن (پرس وجو) آنها در پایگاه داده ها مورد استفاده قرار میگیرد ‎ DML اغلب ویژگیهایی دارد که امر تهیه گزارش را سهولت میبخشد و همچنین قابلیتهای انجام محاسبات ساده ریاضی ، مالی و آماری را میسر میسازد نیز نگاه کنید به ‎ structured query language

پیشنهاد شما چیست؟

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی كامپيوتر است.

اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی data manipulation language و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.

تلفظ انگلیسی

فارسی

a program language

‎ رجوع کنید به: APL

a programming language

APL زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی

action language

زبان عمل

algorithm language

[زبان ا لگوریتمی] هر زبان برنامه نویسی که روی حل مسائل به وسیله علم الگوریتم شناسی (یعنی مشخص کردن رشته دستورالعملها) تمرکز یافته باشد بیسیک ، ‎ Ada ، ‎ C ، فورترن و پاسکال نمونه هایی از زبانهای الگوریتمی هستند

algorithmic language

AL ، زبان الگوریتمی یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است ، یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است ( ALGOL) ، ‎ رجوع کنید به: ALGOL یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است

application development language

[زبان طراحی برنامه کاربردی] یک زبان کامپیوتری که مخصوصا برای تهیه برنامه های کاربردی طراحی شده است از آنجایی که بیشتر زبانهای کامپیوتری برای این منظور قابل استفاده هستند ، این اصطلاح برای زبانهایی به کار میرود که ساختارهای سطح بالایی جهت طراحی رکورد ، فرمها ، بازیابی و نوسازی بانک اطلاعاتی و امور مشابه دارند نیز نگاه کنید به ‎ application ، ‎ application generator ، ‎ fourth-generation language

application oriented language

زبان کاربردی

artificial language

زبان مصنوعی

assembler language

زبان اسمبلی

assembly language

author language

زبان تالیف ، زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامه های آموزشی برای سیستم CAI یا فرمان توسط کامپیوتر استفاده می شود ، زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامه های آموزشی برای سیستم ‎ CAI یا فرمان توسط کامپیوتر استفاده می شود زبان تالیف

authoring language

[زبان تالیف] یک زبان کامپیوتری یا سیستم تهیه برنامه کاربردی که برای تهیه برنامه ها ، بانکهای اطلاعاتی و دستورالعملهای کامپیوتری طراحی شده است شاخصترین مثالی که در این مورد میتوان ذکر نمود ، ‎ PILOT است که زبان مورد استفاده در تهیه دروس میباشد (و اولین بار توسط دانشگاه کالیفرنیا معرفی میگردید)

basic assembly language

زبان ساده شده اسمبلی

basic language

زبان بیسیک

command language

زبان دستور ی ، زبان فرمان ، [زبان فرمان] مجموعه کلمات کلیدی و عبارتهایی که مفسر فرمان آنها را میپذیرد نیز نگاه کنید به ‎ command interpreter

common business oreinted language

زبان با گرایش متداول تجاری

common business oriented language

COBOL زبان برنامه نویسی کوبول یکی از زبانهای برنامه نویسی اصلی کامپیوتر مورد استفاده بیشتر در تجارت

common language

زبان مشترک ؛ زبان عمومی ، زبان عمومی زبان مشترک

compile language

زبان کامپایل ، زبان کامپایلر

compiled language

[زبان کا مپایلی] زبانی که برنامه های آن قبل از اجرا باید به کد ماشین ترجمه شوند در مقابل آن زبان تفسیری وجود دارد که برنامه های آن جمله به جمله کامپایل و اجرا میشوند مقایسه کنید با ‎ ; interpreted language نیز نگاه کنید به ‎ compiler

compiler language

زبان همگردانی

computer design language

زبان طراحی کامپیوتر

computer independent language

زبان مستقل کامپیوتری

computer language

زبان کامپیوتر ، زبان کامپیوتری ، [زبان کامپیوتری] یک زبان مصنوعی که دستورالعملهایی را برای اجرا شدن در کامپیوتر مشخص میکند این اصطلاح طیف گسترده ای را از زبان ماشین گرفته تا زبانهای سطح بالا ، تحت پوشش قرار میدهد نگاه به ‎ assembly language ، ‎high-level ‎ language ، ‎ machine code

computer oriented language

زبان کامپیوتر گرا

computer-independent language

[زبان مستقل از کامپیوتر] یک زبان کامپیوتری که مستقل از سخت افزار خاصی طراحی شده است بیشتر زبانهای سطح بالا مستقل از کامپیوتر بوده و در مقابل ، کامپایلرها و مفسرهای زبانها ، ویژگیها و جنبه های خاص سخت افزاری دارند نیز نگاه کنید به ‎ computer language

conversational language

زبان محاوره ای ، [زبان محاوره ای] یک زبان برنامه نویسی که این امکان را برای کاربر فراهم میسازد تا برخلاف زبانهای رسمی و ساخت یافته ، بطور محاوره ای به کامپیوتر فرمان دهد به عنوان مثال ، در یک برنامه ‎ COBOL ، برای ده مرتبه اجرای رویه ای بنام ‎ CHECK ، از عبارت زیر استفاده میشود: ‎ PERFORM CHECK 10 TIMES در ‎ C ، برای این منظور از عبارت زیر استفاده میشود که شباهت کمتری با عبارتهای انگلیسی دارد: (‎i1;1<10;i++)‎for ‎; ()‎check زبان ‎ COBOL اولین تلاش برای دستیابی به چنین زبانی بوده است‎ ; پیشبرد زبانهای نسل چهارم و پنجم ، در مسیر رسیدن به این هدف میباشد

data

داده ، اطلاعات اطلاعات کلمه data جمع کلمه ی datum و به معنی یک واقعیت واحد است به کارگیری داده برای انجام محاسبات یا تصمیم گیری « پردازش داده » نام دارد ، داده ها ؛ داده ، داده جمع کلمه لاتین datum به معنای موردی از اطلاعات می باشد طبق قائده یک مورد از اطلاعات باید"داده" و بیش از یک مورد باید "داده" گفته شود اما در عمل ، کلمه data به شکل جمع و مفرد به کار می رود ، داده ها اعداد و متن و مانند آن که می توان آنها را به شکل خاصی مرتب کرد تا امکان ذخیره سازی و پردازش آنها به وسیله رایانه فراهم شود ، داده ها ، ارقام ، داده‌ها

data clerk

منشی فردی که در یک مجموعه ی کامپیوتری ، کارهای دفتری را انجام می دهد

data /fax modem

مودم داده / فاکس

data access arangement

ترتیب دستیابی داده ها

data access arrangement

ترتیب دستیابی داده ها

data access object

استفاده از داده ها در بانکهای اطلاعاتی

data access objects

استفاده از داده ها در بانکهای اطلاعاتی

data access page

صفحه دستیابی داده ها

data acquisition

اکتساب داده ، [کسب داده ها] روند به دست آوردن داده ها از یک منبع که معمولا خارج از سیستم است این عمل به وسیله احساس کننده الکتریکی ، مثلا در ابزار کنترلی و ارتباطاتی ، یا از طریق ورودی پایانه داده ها ، مثلا در شبکه ها و یا به وسیله رساناهای مغناطیسی ، مثلا در پردازش اطلاعات ، میتواند صورت بگیرد

data adapter

وفق دهنده داده

data administration

سرپرستی داده ها انجام وظایف مربوط به گردآوری و درونداد و ذخیره سازی و پردازش داده ها در سامانه اطلاعات یک سازمان ، سرپرستی داده‌ها

data administrator

مسئول داده ها ، مدیر داده ها ، سرپرست داده ها شخص یا برنامه ای که وظایف مربوط به گردآوری و درونداد و ذخیره سازی و پردازش داده ها در سامانه اطلاعات یک سازمان را برعهده داشته باشد ، سرپرست داده‌ها

data aggergate

انبوده داده ؛ تجمع داده ها

data aggregate

متراکم سازی داده ها ؛ تراکم داده ها داده های متراکم ؛ مجموعه ای از اقلام داده درون یک رکورد که نامی به آن داده شده است و به صورت کلی به آن رجوع می گردد ، متراکم سازی داده ها ، داده های متراکم ، مجموعه ای از اقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است و به صورت کلی به ان رجوع می گردد ، [توده داده ها] مجموعه ای از رکوردها یا بلوکهای داده ای که معمولا شرح مربوط به استقرار هر بلوک و ارتباط آن با کل مجموعه را نیز در بر میگیرد

data aggregation

تجمیع داده

data analysis

تحلیل داده ها فرایند به کار بستن سامانمند روشها و فنون آماری و منطقی برای توصیف و خلاصه سازی و مقایسه داده ها ، تحلیل داده‌ها

Data analytic

تحلیل داده ای

Data and Applications Security

امنیت برنامه و داده

data anonymity

بینام سازی داده ها

data aquistion

جمع آوری داده ها

data arttibute

صفت داده

data attribute

[صفت و ویژگی داده ها] اطلاعات ساختاری داده ها که به آنها مفهوم میدهد این اصطلاح در مورد اطلاعات ساختاری تشریحی مربوط به فیلدهای یک رکورد نیز به کار میرود

data authentication

تایید اعتبار داده

Data Availability

دسترس پذیری داده

data bank

بانک اطلاعاتی ؛ پایگاه داده ها ؛ پایگاه داده ؛ بانک داده ها ( database ) ، [بانک داده ها] مخزن و مجموعه معتنابهی از داده ها و اطلاعات را گویند

data base

پایگاه داده هانای اطلاعات رجوع به database ، داده پایگاه , پایگاه داده

data base administrator

مدیر پایگاه داده ؛ مسئول پایگاه داده ها ، مسئول پایگاه داده ها مدیر پایگاه داده

data base analyst

تحلیل گر پایگاه داده

data base consolidation

تثبیت پایگاه داده

data base environment

محیط پایگاه داده

data base management

مدیریت پایگاه داده ، مدیریت پایگاه داده ها

data base management system

سیستم مدیریت پایگاه داده ها

data base management system dbms

سیستم مدیریت پایگاه داده

data base manager

مدیر پایگاه داده

data base packages

‎ رجوع کنید به: data base management

data base specialist

متخصص پایگاه داده

data binding

اتصال داده

data bit

بیت داده ای ، [بیت داده ای] در ارتباطات ناهمگام ، گروهی بیت (معمولا ‎5 ، ‎6 ، ‎ 7 یا ‎8 بیت) هستند که نشانگر یک کاراکتر از داده های مخابراتی میباشند تعداد بیتهای داده ای مورد استفاده در مخابره داده ها باید به توافق طرفهای فرستنده و گیرنده برسد در ابتدای هر گروه از بیتهای داده ای ، یک بیت آغازین و در انتهای آن یک بیت مقایسه اختیاری و یک یا چند بیت توقف جای میگیرد نیز نگاه کنید به ‎asynchronous ‎ transmission ، ‎ communications parameter

data bits

بیت های داده بیک پارامتر رابط سری RS-232 بیتهای داده در این رابط سری برای هر کاراکتر ممکن است 7 یا 8 باشد در آغاز این بیتها ، یک بیت شروع و در انتهای آنها یک بیت توازن ( پریتی ) و یک بیت توقف قرار می گیرد نگاه کنید به rs-232, kermit XMODEM

data breach

نقض داده ها

data buffer

بافر داده ، [میانگیر داده ها] ناحیه ای در حافظه که برای ذخیره سازی موقت داده ها هنگام جابجایی آنها مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ buffer

data bus

گذرگاه داده ؛ مسیر داده ها ، [گذرگاه داده ها] نگاه کنید به ‎ bus

data byte

بایت داده

data cable

کابل داده

data capture

ثبت داده ، [ثبت داده ها] گرد آوری داده ها ، معمولا در زمان ایجاد تغییرات ، به شکلی که برای سیستم کامپیوتر قابل استفاده باشد این اصطلاح به ذخیره سازی روی یک رسانه مانند دیسک سخت یا دیسک فلاپی نیز اطلاق میگردد

data capturing

جمع آوری داده ، جمع اوری داده

data carrier

حامل داده ، [حامل داده ها] نگاه کنید به ‎ carrier

data carrier detected

نگاه کنید به ‎ DCD

data cell

سلول داده ؛ سلول ، سلول سلول داده

data center

مرکز داده

Data Centers

مراکز داده

data chaining

فرآیند اتصال اقلام داده به یکدیگر ، فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر ، [زنجیربندی داده ها] روند ذخیره سازی قسمتهایی از داده ها در نواحی غیر پیوسته روی دیسک ، نوار یا حافظه و توانایی ارتباط دهی مرتب این بخشها به نحوی که شکل کلی خود را بیابند‎ ; به عنوان مثال میتوان ذخیره ادامه یک فایل در یک نوار یا دیسک دیگر و یا ذخیره سازی بخشهای یک فایل در قسمتهای مختلف یک دیسک را نام برد

data channel

کانال داده ، مجرای داده ها کانال داده ، کانال داده ها ، [کانال داده ها] نگاه کنید به ‎ chennel

data check

مقابله داده ها

data classification

رده‌بندی داده‌ها

data classifier

رده بندی داده ها برنامه ای برای دسته بندی مجموعه ای از داده ها براساس ویژگیهای آنها ، رده‌بند داده‌ها

data cleansing

داده پیرایی فرایند تصحیح خطاهای داده ای در مجموعه ای از داده ها ، برای بالا بردن کیفیت داده ها با توجه به اهداف خاص

data clerk

فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفتر انجام میدهد ، فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفتر انجام می دهد

Data Clustering

خوشه بندی داده

data collection

جمع آوری داده ها ، گردآوری داده ها فرایند جمع کردن داده های مختلف از منابع متفاوت و پراکنده ، [گردآوری داده ها] روند به دست آوردن اسناد منبع یا داده ها‎ ; همچنین گروه بندی عناصر داده ها در یک مجموعه ، از طریق مرتب سازی و تکنیکهای سازمان دهی کننده دیگر ، گردآوری داده‌ها

data collection system

سیستم جمع اوری داده ها ، سیستم جمع آوری داده ها

data communication

ارتباطات داده ای انتقال اطلاعات از یک کامپیوتر به دیگری برای ایجاد ارتباط میان کامپیوترها جنبه های گوناگونی از فرایند ارتباطاتی باید استاندارد شود استاندارد بین المللی ISO 7498ISO هفت لایه را معرفی می کند که باید در آنها تصمیمات گرفته شوند این لایه ها عبارتند از :1- لایه فیزیکی - چه نوع سیگنالهای الکترونیکی میان ماشینها مبادله می شود نمونه های استاندارد این سطح در RS-232 , MODEM شرح اده شده اند 2 لایه اتصال - چگونگی دو ماشین ارسال و دریافت فیزیکی ، سیگنالها را هماهنگ می کنند ؟ برای شناخت نمونه ها ، نگاه کنید به : HANDASHKING PACKET لایه ی شبکه - چگونه یک ماشین با دیگری ارتباط بر قرار می کند ؟ برای شناخت نمونه ها نگاه کنید به : Hayes compatibility x 25 packet 4 لایه ی انتقال - چگونه فرستنده مطمئن می شود که پیام را درست دریافت کردن است ؟ برای شناخت نمونه ها ، نگاه کنید به kermit , XMODEM پنج - لایه ی جلسه ( نشست ) - چگونه ماشینها یکدیگر را معرفی می کنند ؟ چگونه کاربران یکدیگر را معرفی می کنند ؟ 6- لایه ی نمایش ( ارائه ) وقتی اطلاعات به ماشین کاربر می رسد به چه چیزی شبیه است ؟ 7 - لایه ی کاربردی - اطلاعات چگونه درون سیستم نرم افزاری که آن را پردازش خواهد کرد جای می گیرد ؟ در یک سیستم ساده برخی از این لایه ها با دست اداره می شوند ، مخابره داده ها ؛ ارتباط داده ها ، ارتباط داده ها ، انتقال اطلاعات ، ارتباط داده ای ، ارتباط داده ای گونه ای از ارتباطات که با انتقال داده ها صورت می گیرد ، داد وستد اطلاعات ، ارتباط داده‌ای

data communication equipment

تجهیزات ارتباط داده ای تجهیزاتی در شبکه ارتباطی که ارسال و دریافت داده ها را ممکن می سازد ، تجهیزات ارتباط داده‌ای

data communication network

شبکه ارتباط داده ای شبکه ای جهانی که امکان انتقال سریع و به صرفه پیغامها و اطلاعات الکترونیکی را به کاربران می دهد ، شبکه ارتباط داده‌ای

data communication system

سیستم ارتباطات داده

data communications

ارتباطات داده ای ارسال و دریافت داده ها که غالباً شامل عملیاتی چون رمزبندی و رمزگشایی و اعتبار سنجی است ، ارتباطات داده‌ای ، [ارتباطات داده ها] نگاه کنید به ‎ communications

data communications equipment

تجهیزات ارتباطات داده ها

data communications processor

پردازنده ارتباطات داده ها

data communications system

سیستم ارتباطات داده

data compaction

فشردگی داده ها ، داده فشاری ، فشردگی داده ها چکیده سازی داده ها کاهش پهنای باند و هزینه و زمان و شمار عناصر داده ای برای ایجاد و ارسال و ذخیره سازی ، بدون از دست دادن اطلاعات اصلی که با از میان بردن حشو و زوائد یا استفاده از رمزگذاری ویژه انجام می شود ، [متراکم سازی داده ها] نگاه کنید به ‎ data compression ، چکیده‌سازی داده‌ها

Data compression

فشرده سازی داده

data concentration

تمرکز داده ها

data conferencing

برگزاری کنفرانس داده ای راه دور

Data confidentiality

محرمانگی داده

data control

کنترل داده ، کنترل داده ها ، [کنترل داده ها] یکی از جنبه های مدیریت داده هاست که مشخص میکند چه کسی و چگونه داده ها را مورد استفاده ، دستیابی ، تغییر و تملک قرار داده است

data control block

بلاک کنترل داده ها

data control section

بخش کنترل داده

data conversion

تبدیل داده ها ، تبدیل داده ها برگردانی داده ها تغییر رمزبندی داده ها از صورتی به صورت دیگر ، برگردانی داده‌ها

data correction system

سیستم جمع آوری داده ها

data corruption

آسیب دیدن داده ، [آسیب دیدن داده ها] نگاه کنید به ‎ corruption

data custodian

داده بان مسئول گردآوری و نگهداری داده ، داده ‌بان

data custodianship

داده بانی مسئولیت گردآوری و نگهداری داده ها ، داده ‌بانی

data deciaration

تعریف داده

data deciphering

پوشیده خوانی داده ها ، پوشیده خوانی ، واپوشیده سازی1 فرایند تبدیل داده های درهم و پوشیده به داده های روشن

data declaration

[تعریف داده ها] عبارتی در برنامه که خصوصیات متغیر را مشخص میکند در بیشتر زبانهای برنامه نویسی امکان مشخص کردن نام و نوع داده ای متغیر و احتمالا مقدار اولیه آن ، وجود دارد در تعریف آرایه ها معمولا علاوه بر نام و نوع مشخصه اندازه نیز مورد نیاز بوده ، و در تعریف رکوردها نیز عناصر هر رکورد باید مشخص گردد در بعضی از زبانها تمام متغیرها باید تعریف شوند ، در بعضی دیگر از زبانها فقط انواع خاصی از متغیرها (اغلب آرایه ها و رکوردها) باید تعریف شوند ، و در بعضی دیگر نیازی به تعریف متغیرها نیست نیز نگاه کنید به ‎ array ، ‎ data type ، ‎ record ، ‎ variable

data decryption

رمزگشایی داده ها ، رمزگشایی فرایند تبدیل داده های رمزبندی شده به داده های روشن

data definition

تعریف داده

data definition language

زبان تعریف داده ها

data definition statement

دستور تعریف داده ها ؛ حکم تعریف داده ها ، حکم تعریف داده ها ، دستور تعریف داده ها ، حکم تعریف داده ها دستور تعریف داده ها

data deletion

حذف داده ها

data description language

زبان تعریف داده ، [زبان تشریح داده ها] زبانی که اختصاصا برای تعریف ساختارها و فایلهای داده ها طراحی شده است نیز نگاه کنید به ‎data definition ‎ language

data descriptor

توصیف گر داده ها

data dictionary

فهرست داده ها ؛ فرهنگ داده ها ؛ لغت نامه داده ، لغت نامه داده ، فرهنگ داده ها ، فهرست داده ها داده نامه مجموعه ای سازمان یافته از اطلاعات مربوط به تعریف و ساختار و کاربرد داده ها در یک سامانه ، [فرهنگ داده ها] مجموعه حاوی اطلاعات مربوط به تمام پایگاههای داده های تشکیل دهنده یک سیستم پایگاه داده ها محتویات فرهنگ داده ها را میتوان ((داده هایی در مورد داده ها)) دانست به عبارت دیگر ، فرهنگ داده ها تمام طرحهای مختلف و مشخصات فایلی و محل آنها را ذخیره میکند یک فرهنگ داده های کامل ، اطلاعاتی در مورد این که کدام برنامه ها از چه داده هایی استفاده کرده و کدام کاربرها به چه گزارشهایی توجه دارند را نیز در خود جای میدهد ، داده ‌نامه

data dictionary management system (ddms)

سامانه مدیریت داده‌ نامه ، سامِدان

data diddling

روشی که در آن داده قبل از وارد شدن به کی فایل کامپیوتری در آن کمتر قابل دسترس می باشد اصلاح می شود ، روشی که در ان داده قبل وارد شدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس می باشد اصلاح می شود ، روشی که در آن داده قبل وارد شدن به یک فایل کامپیوتری که در آن کمتر قابل دسترس می باشد اصلاح می شود

data directory

فهرست راهنمای داده ها ، [فهرست راهنمای داده ها] نگاه کنید به ‎ catalog ، ‎ data dictionary

data directory dictionary

فهرست لغت نامه داده ها

data distribution

توزیع داده

data distribution system

سیستم توزیع داده ها

data division

قسمت

data driven processing

پردازش داده گرا

data drop rate

نسبت تلفات داده ای

data editing

ویرایش داده

data element

عنصرداده ، [عنصر داده ای] یک واحد از داده ها که مورد داده ای نیز نامیده میشود عنصر داده ای (مانند یک فیلد) جهت اهداف پردازشی ، تعریف شده و ممکن است اندازه ، نوع و محدوده خاصی داشته باشد نیز نگاه کنید به ‎ data field

data encryption

حفاظت داده ، حفاظت داده رمز بندی داده ها فرایندی که در آن ، داده ها به دلایل امنیتی رمزبندی شوند ، [پنهان سازی داده ها] نگاه کنید به ‎ encryption ، رمز بندی داده ‌ها

data encryption kay

کلید رمز گذاری داده

Data Encryption Standard

استاندارد رمزگذاری داده

data encryption standard (des)

استاندارد رمزبندی داده ها

data encyption standard

استاندارد حفاظت داده

data entry

ورود داده ها ؛ ثبات داده ها ؛داده دهی ، وارد سازی داده ها فرایند وارد کردن اطلاعات در یک سامانه اطلاعاتی ، [ورود داده ها] روند نوشتن داده های جدید در حافظه کامپیوتر ، بخصوص از طریق صفحه کلید ، واردسازی داده ‌ها

data entry device

دستگاه داده دهی ، دستگاه داده‌ دهی

data entry form

فرم ورودی داده ها

data entry mode

حالت ثبت داده ها

data entry operator

متصدی داده دهی

data entry specialist

متخصص داده دهی ، متخصص داده‌دهی

data exploration

اکتشاف داده ها فرایند جستجو و تحلیل مقدماتی یک دادگان برای تعیین محتوای اطلاعاتی آن ، اکتشاف داده ‌ها

data explorer

کاشف داده ها برنامه ای که یک دادگان را جست و جو و تحلیل مقدماتی کند تا محتوای اطلاعاتی آن تعیین و معمولا دیداری سازی شود ، کاشف داده ‌ها

data export

صدور داده

data extraction

استخراج داده ها

data field

فیلد داده ها ، [فیلد داده ای] بخش تعریف شده رکورد داده ای مانند ستونی در یک جدول پایگاه داده ها را گویند

data field masking

پوشش فیلدهای داده ، [پوشش فیلد داده ای] روند جدا سازی یا انتخاب بخشی از فیلد داده ای به منظور کنترل نحوه بازگشت و (احتمالا) نمایش آن

data file

فایل داده مجموعه ای از رکوردهای مرتبط داده که با روش خاصی سازماندهی شده انمد ، پرونده داده ها ؛ فایل داده ها ، فایل داده ها ، پرونده داده ها پرونده ای حاوی داده های معین در قالب متن یا اعداد یا تصاویر نگاره ای ، [فایل داده ای] فایل حاوی داده ها (متنها ، اعداد یا تصاویر) که از یک فایل برنامه ای حاوی دستورالعملهای اجرای متمایز میگردد مقایسه کنید با ‎ program file ، پرونده داده ‌ها

data file processing

پردازش فایل داده

data filed

فیلد داده ها در یک برنامه مدیریت پایگاه داده ها ، فضایی است که برای یک تکه مشخص شده از اطلاعات درون یک رکورد داده در نظر گرفته می شود در یک برنامه مدیریت پایگاه داده های جدولی که در تمام آن عملیات بازیابی یک جدول یا سطر و ستون ایجاد می کنند فیلد داده ها به صورت ستونهای عمودی نمایش می یابد

data filing

پرونده ‌بندی داده ‌ها

data flow

داده ‌شار ، [جریان داده ها] فایل حاوی داده ها (متنها ، اعداد یا تصاویر) که از یک فایل برنامه ای حاوی دستورالعملهای اجرای متمایز میگردد مقایسه کنید با ‎ program file

data flow analysis

تجزیه و تحلیل جریان داده ای

data flow diagram

نمودارجریان داده ها نگرشی به سیستم به صورت جریان داده هایی که وارد آن شده و پردازش هایی که بر روی آن انجام می شود تا برون داده هایی تولید شود منبع: Industrial Engineering Dictionary ، نمودار داده شار ، نمودش نگاره ای که مسیر گردش داده ها را در یک سامانه اطلاعاتی نشان می دهد

data flow diagram (dfd)

نمودار داده ‌شار ، نمودش

data flow or dataflow

جریان داده

data fork

شاخص ( نشان )داده ، [نشان داده ها] در مکینتاش ، بخشی از یک فایل سندی ذخیره شده است که حاوی اطلاعات ارائه شده توسط کاربر میباشد نشان داده ها با نشان منبع تفاوت دارد که در فایلهای برنامه ای معمولا اطلاعات مورد استفاده مکرر مانند بلوکهای کد برنامه اجرایی ، کادرهای ارتباطی ، داده های مجموعه حروف (فونت) ، صوت دیجیتایز شده ، شمایلها (‎icon) و غیره را در خود جای میدهد یک فایل در مکینتاش میتواند شامل عنوان (خلاصه اطلاعاتی مانند نام فایل و اندازه) ، یک نشان منبع و یک نشان داده ها باشد که سیستم عامل از آنها در ذخیره سازی و مدیریت فایلها استفاده میکند نیز نگاه کنید به ‎ resource ، ‎ resource fork

data format

قالب داده ، [قالب داده ها] ساختاری که برنامه کاربردی برای داده ها در نظر میگیرد و در آن شکل برای برنامه (و کاربر) قابل تفسیر میباشد

data formatting statements

احکام قالب بندی داده ها

Data Forwarding

ارسال داده

data frame

قاب یا چارچوب داده ، [قاب داده ها] بسته ای از اطلاعات که به عنوان یک واحد در شبکه ارتباطاتی مخابره میشود قاب داده ها به وسیله پروتکل لایه ارتباطی داده ها برای شبکه تعریف شده و فقط در سیم بین ایستگاههای شبکه وجود دارد (اطلاعات در سطوح دیگر ، شکلهای دیگر به خود میگیرند) در این طرح ، داده ها بین اطلاعات کنترلی ابتدایی و انتهایی قاب داده ها محصور میشوند نیز نگاه کنید به ‎ frame

data freshness

تازگی داده

data fusion

همجوشی داده ها ، هم آمیزی داده ها ه یکپارچگی داده های گرفته شده از منابع مختلف و نامتجانس ، هم ‌جوشی داده ‌ها ، هم‌ آمیزی داده ‌ها

data fusion algorithms

الگوریتمهای ادغام داده

data gathering

جمع آوری داده ، جمع اوری داده ، جمع آوری داده ها

data general corporation

سازنده سیستم های مینی کامپیوتر

data generation

داده زایی فرایندی که در آن ، داده ها براساس مجموعه ای از خصوصیات از پیش تعریف شده تولید شوند ، داده ‌زایی

data glove

دستکش داده ای

data grid

گرید داده

data grouping

گروه بندی داده ها دسته بندی مجموعه ای از داده ها براساس کاربرد و کارکرد آنها ، گروه ‌بندی داده ‌ها

Data hiding

پنهان سازی داده ها

data hierarchy

سلسله مراتب داده ها

data import

ورود داده

data independence

ناوابستگی داده ها ؛ استقلال داده ها ، استقلال داده ها ، ناوابستگی داده ها ، [استقلال داده ها] در پایگاه داده ها ، مستقل بودن داده ها از برنامه های استفاده کننده آنها میباشد برنامه هایی که از این داده ها استفاده میکنند ، نسبت به ساختار و سازمان دهی پایگاه داده ها تقریبا (یا کاملا) بیاطلاع میمانند استقلال داده ها میتواند از سه نوع فیزیکی ، منطقی و فردی باشد: ‎ O استقلال فیزیکی به این معناست که ترکیب پایگاه داده ها یا روشهای دستیابی به اطلاعات میتواند تغییر کند ، به عنوان مثال ، ستونی اضافه یا حذف شود ، و یا این که از روی معیار دیگری مرتب شود‎ ; اما در هر صورت ، پایگاه داده های مزبور مانند قبل برای همان برنامه های کاربردی قابل استفاده باقی میماند ‎ O استقلال منطقی بدین معناست که ساختار پایگاه اطلاعاتی میتواند عوض‎ ; به عنوان مثال دو سری از داده ها در یکی ترکیب شوند ، اما از آنجایی که اطلاعات دست نخورده باقی میمانند ، این تغییر ساختاری برای برنامه های کاربردی قابل احساس نیست ‎ O استقلال فردی بدین معناست که موقعیت تمام یا قسمتی از پایگاه داده ها (به عنوان مثال در یک یا چند سرویس دهنده شبکه ای) تاثیر اساسی روی برنامه های استفاده کننده از آنها ندارد

data insertion

ورود داده ها ؛ درج داده ها ، درج داده ها ، ورود داده ها ، درج داده ها ورود داده ها

data intefrity

صحت داده صحت ، ثبات و کامل بودن داده ای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری می شود

data integration

ادغام داده ها

data integrety

تمامیت داده ؛ صحت ؛ ثبات و کامل بودن داده ای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری می شود ؛ جامعیت دادهی ؛ بی نقصی داده ها ، تمامیت داده ها ، صحت ، ثبات و کامل بودن داده ای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری می شود بی نقصی داده ها ، جامعیت داده ، تمامیت داده ها صحت ، ثبات و کامل بودن داده ای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری می شود بی نقصی داده ها جامعیت داده

data integrity

یکپارچگی داده ای

data interchange format

استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه می دهد تا داده از یک برنامه برای برنامه های دیگر قابل دسترس باشد ، استاندارد مخصوص فایلهای دادهیل قالب مبادله داده ها ، استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه می دهد تا داده از یک برنامه برای برنامه های دیگر قابل دسترس باشد

data interchange format (dif)

فرمت تبادل داده

data interchange format file

فایل با فرمت مبادله ، فایل یا فرمت مبادله

data interpretation

تفسیر داده ‌ها

data interpreter

مفسر داده ها برنامه ای که روابط و معنای نهفته در مجموعه ای از داده ها را استخراج کند ، مفسر داده ‌ها

data item

data item ، قلم داده ها ؛ واحد داده ، [مورد داده ای] نگاه کنید به ‎ data element

data lake

دریاچه داده

data leakage

جابجایی غیر قانونی داده از امکانات کامپیوتری ، جابجایی غیر قانونی داده از امکانات کامپیوتری

data librarian

بایگان داده

data library

کتابخانه داده ، [مجموعه داده ها] مجموعه ای از فایلهای داده ای روی دیسک یا رسانه ذخیره سازی دیگر

data link

تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده را می دهد ؛ پیوند داده ؛ اتصال داده ، تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده را می دهد ، محور مخابرات ، پیوند داده ای ، [پیوند داده ها ، ارتباط داده ای] یک ارتباط فیزیکی که از طریق آن ، داده های یک ابزار به ابزار دیگر مخابره میگردد این ارتباط بین دو ابزار با قابلیت ارسال و دریافت اطلاعات برقرار میشود ، مثل کامپیوتر و چاپگر متصل به آن ، یا کامپیوتر اصلی و یک پایانه شبکه ارتباط داده ای ، گاهی اوقات علاوه بر خط ارتباطی ، تجهیزات ارسال و‎/ یا دریافت (مثل مودم) را نیز شامل میشود این تجهیزات از قواعد یا پروتکلهایی پیروی میکنند که نحوه مخابره داده ها را مشخص میسازند نیز نگاه کنید به ‎ communications protocol ، ‎ data-link layer ، ‎ DCE ، ‎ DTE

data link connection identifier

شناسه ارتباط پیوند داده ها

data link control

کنترل اتصال داده

data link escapa

گریز اتصال داده ای

data link escape

گریز اتصال داده ای ، یک کاراکتر کنترلی مورد استفاده در مخابره داده ها که مفهوم کاراکتر(های) به دنبال آن را تغییر میدهد

data link layer

لایه پیوند داده

data -link layer

لایه پیوند داده

data logging

ضبط داده های مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند ، ضبطداده های مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتد ، ضبط داده های مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند

data management

مدیریت داده ها ، مدیریت داده ها مدیریت داده ها مجموعه فعالیتهایی که برای بهره برداری بهتر کاربران از داده ها در یک سازمان انجام می شود ، [مدیریت داده ها] کنترل منظم و هدایت شده داده ها از ورود آنها گرفته تا پردازش ، خروج و ذخیره سازی در میکرو کامپیوترها ، مدیریت داده ها به وسیله سخت افزار و نرم افزار انجام میشود سخت افزارها از جمله حافظه ، ابزار ذخیره سازی ، ابزار ورودی و خروجی ، و ریز پردازنده ، داده ها را گرد آوری نموده جابجا کرده و تحت پردازش قرار میدهند سیستم عامل (نرم افزاری که بیشتر این فعالیتها را کنترل میکند) سخت افزار را تحت نظارت قرار میدهد که در نتیجه از هماهنگی بین اجزای سیستم و ذخیره سازی مناسب داده ها ، اطمینان حاصل میشود برنامه های کاربردی تحت نظر سیستم عامل کار میکنند و با پذیرفتن ورودی ، پردازش آن طبق فرمانهای کاربر ، و ارسال نتایج به یک ابزار خروجی یا (با کمک سیستم عامل) به ابزار ذخیره سازی دیسکی ، با داده ها کار میکنند مدیریت داده ها ، مسوولیت کاربر نیز میباشد که وظایفی چون گردآوری و سازمان دهی اطلاعات ، برچسب زدن دیسکها ، تهیه کپی های پشتیبان از داده ها ، بایگانی فایلها در صورت لزوم ، و پاکسازی دیسک سخت از اطلاعات غیر ضروری را برعهده دارد بنابراین ، مدیریت مطلوب داده ها مستلزم ترکیب توانایی سازمان دهی انسان و توانایی پردازشی ، ذخیره سازی و بازیابی داده ها توسط کامپیوتر میباشد ، مدیریت داده‌ ها

data management programs

برنامه های مدیریت داده ها

data management system

سیستم مدیریت داده ها

data manager

مدیر داده ها شخص یا برنامه ای که مسئول انجام مجموعه فعالیتهای مربوط به بهره برداری بهتر کاربران از داده ها در یک سازمان باشد ، مدیر داده ‌ها

data manipulating language

زبان دستکاری داده

data manipulation

دستکاری داده ها ، دستکاری داده فرایند کاربرد زبان برنامه نویسی برای افزودن ف حذف ش ، اصلاح یا بازیابی داده در یک فایل یا پایگاه داده ، [دستکاری داده ها] پردازش اطلاعات ، مثلا ویرایش یک سند ، انجام محاسبات در صفحه گسترده ، یا جستجو در پایگاه داده ها برنامه ها واسطی در روند دستکاری داده ها هستند ، و با پذیرش فرمانهایی از کاربر و به کارگیری روشهای کار با داده ها ، به کامپیوتر میگویند که چه کارهایی ، به چه ترتیبی و در چه زمانی انجام دهد

data maniputation language (dml)

زبان پردازش داده ها

data mart

داده گاه

data mask

نقاب داده ها

data medium

داده رسان ، رسانه داده ها ، رسانه داده ها ؛ داده رسان ، [رسانه داده ها] یک بخش فیزیکی که کامپیوتر داده ها را در آن ذخیره میکند

data message

داده پیام هر نوع پیام که به شکل داده های رقمی با وسایل الکترونیکی یا نوری یا فناوریهای جدید اطلاعات تولید ، ارسال ، دریافت ، ذخیره یا پردازش می شود ، داده ‌پیام

data message integrity

یکپارچگی داده پیام

Data migration

انتقال داده ها

data minig

داده کاوی

data mining

داده کاوی، جستجوی داده، کاوش داده

data model

مدل داده ، [مدل داده ای] مجموعه ای از موارد مرتبط ، عملگرها و قواعدی که سیستم مدیریت پایگاه داده ها (‎DBMS) از کلیات آن پشتیبانی میکند بنابراین بسته به مدل داده ای تحت پشتیبانی ‎ DBMS ، میتوان از ‎ DBMS رابطه ای ، ‎ DBMS شبکه ای ، و غیره نام برد به عنوان مثال ، در مدل رابطه ای ، انواع موارد شامل رابطه ها (جداول) ، صفات (ستونها) ، و حوزه ها (مقادیر قابل قبول برای صفات) میباشند عملگرها نیز به وسیله جبر رابطه ای تعریف شده و شامل ‎ SELECT ، ‎ PROJECT و ‎ JOIN هستند قواعد مزبور اینها هستند: ‎1) هیچ جزئی از مقدار کلیدی اولیه نمیتواند خالی باشد ، ‎2) تمام مقادیر کلیدی اولیه باید منحصر به فرد باشند و ‎3) هرمقدار کلیدی خارجی غیر خالی باید با یک مقدار کلیدی اولیه موجود انطباق داشته باشد بطور کلی ، ‎ DBMS در عمل فقط از یک مدل داده ای پشتیبانی میکند ، مدل داده‌ایی

Data modeling

مدل سازی داده ها

data modem

مودمی که دارای فکس نباشد ، داده مودم ، ‎ رجوع کنید به: modem

data modification

اصلاح داده ها

data movement time

زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک

data name

نام داده

data network

شبکه داده ، [شبکه داده ها] شبکه ای که برای انتقال داده ها به شکل سیگنالهای رقمی (دیجیتالی) طراحی شده است ، در مقابل آن شبکه صوتی وجود دارد که سیگنالهای قیاسی (آنالوگ) را مخابره میکند

data obfuscation

مبهم سازی داده ها

data organization

سازمان داده ها

data origination

اساس داده ، سرچشمه داده ها ، سر منشاء داده ها ، سرمنشاء داده ها ؛ سرچشمه داده ها ؛ اساس داده ، اساس داده سرچشمه داده ها سر منشاء داده ها

data over cable service interface specification

مشخصه رابط خدمات ارسال داده ها بر روی کابل

data packet

بسته ی داده ای

data packet deliery

تحویل بسته داده ای

data path

مسیر داده ها

Data permanency

ثبات داده

data perturbation

بهم ریختگی داده ای

data plane

سطح داده

data plotter

رسام داده ها ، رسم کننده داده ها ، رسم کننده داده ها ؛ رسام داده ها ، رسام داده ها رسم کننده داده ها

data point

نقطه داده ، یک مقدار عددی که روی نمودار مشخص شده است‎ ; بطور کلی هر جفتی از مقادیر مانند یک مقدار سنجیده شده و زمان سنجش آن را گویند

data preparation

مهیا سازی داده ها؛ آماده سازی داده ؛ آمایش داده ها ؛ داده آمایی ، داده امایی ، امایش داده ها ، اماده سازی داده ، مهیاسازی داده ها ، داده آمایی آمایش داده ها آماده سازی داده مهیاسازی داده ها

data preparation device

دستگاه اماده سازی داده ، دستگاه آماده سازی داده ، دستگاه آماده‌سازی داده

data preservation

حفظت از داده ها

Data Privacy

حریم خصوصی داده

data processing

پردازش داده ها ؛ داده پردازی ، داده پردازی ، پردازش داده ها ، [داده پردازی ، پردازش داده ها] با حروف اختصاری ‎ DP ، و اصطلاحات معادل دیگری چون پردازش الکترونیکی داده ها (‎EDP) و پردازش اتوماتیک داده ها (‎ADP) ، بطور کلی به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر میگویند‎ ; و به عبارت مشخصتر ، دستکاری سیستماتیک داده ها به منظور تغییر شکل آنها برای دستیابی به یک هدف خاص این اصطلاح همیشه در مورد میکرو کامپیوترها به کار نمیرود نیز نگاه کنید به ‎centralized ‎ processing ، ‎ decentralized processing ، ‎distributed ‎ processng

data processing manager

مدیر پردازش داده

data processing center

مرکز داده پردازی ؛ مرکز پردازش داده ، مرکز پردازش داده ، مرکز داده پردازی ، مرکز پردازش داده مرکز داده پردازی

data processing curriculum

دوره تحصیلات پردازش داده

data processing cycle

چرخه پردازش داده

data processing management

مدیریت پردازش داده

data processing management association

انجمن مدیریت پردازش داده

data processing manager

مدیر پردازش داده

data processing system

سیستم پردازش داده

data processing technology

تکنولوژی پردازش داده

data processor

داده پرداز

Data Protection

حفاظت از داده

data protection and availability

دسترسی پذیری و حفاظت داده

data protection, data safe keeping

حفاظت داده ‌ها

Data Providers

تامین کننده داده

data publishing

انتشار داده

data pulse

ضربان داده

data ranking

رتبه بندی داده ها مشخص کردن رتبه یک یک داده ها براساس اهمیت نسبی آنها در یک زیر مجموعه معین ، رتبه‌بندی داده ‌ها

data rate

میزان داده ؛ نرخ ، نرخ ، میزان داده ، نرخ داده نگاه کنید به baud ، [میزان داده های انتقالی] بطور کلی ، سرعتی که یک مدار یا خط ارتباطاتی میتواند در آن اطلاعات را منتقل سازد ، و معمولا با واحد بیت در ثانیه (‎bps) اندازه گیری میشود

data rate control

کنترل نسبت داده ای

data record

رکورد داده ها در برنامه مدیریت پایگاه داده ها ، یک واحد کامل از اقلام داده های مرتبط که در فیلدهای داده های نامگذاری شده بیان می گردد در باشگاه داده ها رابطه ای رکورد داده ها مترادف با سطر است یک رکورد داده شامل تمام اطلاعاتن مربوط به یک واحد از اطلاعات مرتبط پایگاه داده هاست ، [رکورد داده ای] نگاه کنید به ‎ record

data reduction

کاهش داده ها ؛ تقلیل داده ها ؛ داده کاهی ، داده کاهی ، تقلیل داده ها ، کاهش داده ها ، داده کاهی تقلیل داده ها کاهش داده ها

Data redundancy

افزونگی داده

data register

ثبات داده ها

Data replication

تکثیر داده ها

data representation

باز نمود داده ‌ها

data retrieval

بازیابی داده ها

data safe keeping

حفاظت داده ها محافظت از اطلاعات سامانه در برابر دستیابی غیر مجاز به داده ها و تغییر عمدی یا سهوی آنها به دلیل خطاهای کاربری و خرابیهای رایانه ای

data sampling

نمونه برداری از داده

data science

علم داده، دانستنی های اطلاعات، مهارت فهم اطلاعات

data scope

یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده را کنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش می دهد ، یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده را کنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی آن را نمایش می دهد ، یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده را کنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی آن را نمایش می دهد

data sectioning

بخش بندی داده ها تقسیم مجموعه ای از داده ها به چند زیر مجموعه برای اعمال فرایند های خاص روی آنها ، بخش ‌بندی داده ‌ها

data security

امنیت داده

data segment

قطعه داده ؛ بخش داده ها ، [قطعه داده ها] بخشی از حافظه یا منبع ذخیره سازی کمکی که حاوی داده های مورد نیاز برنامه میباشد

data segregation

تفکیک داده،جداسازی داده

data semantic

داده معنایی

data semantic fusion

داده آمیزی معنایی

data set

مجموعه داده ای

data set control block

بلاک کنترل مجموعه داده ها

data set label

برچسب مجموعه داده ها

data set name

نام مجموعه داده ها

data set organization

سازماندهی مجموعه داده ها

data set ready

امادگی مجموعه داده ها ، آمادگی مجموعه داده ها ، نگاه کنید به ‎ DSR

data sets

مجموعه های داده ای

data sharing

اشتراک داده

data sheet

برگ داده ها ، ورق داده ها ، صفحه داده ها ، صفحه داده ها ؛ ورق داده ها ؛ برگ داده ها ، برگ داده ها ورق داده ها صفحه داده ها

data signal

سیگنال داده ، [سیگنال داده ای] شکل مخابره ای اطلاعات در یک خط یا مدار سیگنال داده ای ، از رقمهای دودویی تشکیل شده و میتواند اطلاعات اصلی (خود پیام) و عناصر دیگری چون کاراکترهای کنترلی و کدهای کنترل خطا را در خود جای دهد سیگنالهای داده ای بسته به نحوه مخابره ، میتوانند از سیمهای الکتریکی ، کابلهای فیبر نوری و کانالهای میکروویو یا رادیویی عبور کنند

data signal rate selector

گزیننده سرعت سیگنال داده ها

data sink

مکانیسم ثبت ، مانند رسانه مغناطیسی یا حافظه که داده ها برای ذخیره شدن به آن ارسال میشوند در ارتباطات ، بخشی از ‎ DTE (پایانه داده ای) است که داده های ارسالی را دریافت میکند

data source

منبع داده ، [منبع داده ها] سر منشا داده های کامپیوتر منبع داده ها معمولا یک ابزار جمع آوری کننده قیاسی (آنالوگ) یا رقمی (دیجیتالی) است در ارتباطات ، بخشی از ‎ DTE (پایانه داده ای) است که داده ها را ارسال میکند ، سر چشمه داده‌ ها

data sparsity

پراکندگی داده

data storage

ذخیره سازی داده

data storage device

دستگاه ذخیره داده

data storage techniques

روش ذخیره داده

data store

مخزن داده ها محل ذخیره داده ها در یک سامانه ، مخزن داده‌ ها

Data stream

جریان داده

data streaming

جاری سازی داده انتقال داده های دوگانی به صورت زنجیره ای پیوسته ، جاری ‌سازی داده

data streams

جریان های داده ای

data strike

چاهک داده ها

data structres

ساختار داده

data structure

ساختمان داده ها ؛ ساختار داده ها ، ساختار داده ها طرح سازمانی (مثل رکورد یا آرایه) که بر روی داده ها اعمال می گردد تا قابل تفسیر گشته و عملیات خاصی نیز روی آنها قابل اجرا باشد ساختار داده ها 1- مجموعه ای از عناصر یا اقلام داده ای (data element) که حکم یک واحد را داشته باشد 2- آرایش منطقی داده ها به نحوی که بتوان از آنها برای مدیریت داده ها در یک سامانه استفاده کرد ، داده ساختار , ساختمان داده ، [ساختمان داده ها] طرح سازمانی (مثل رکورد یا آرایه) که بر روی داده ها اعمال میگردد تا قابل تفسیر گشته و عملیات خاصی نیز روی آنها قابل اجرا باشد ، ساختار داده ‌ها ، داده‌ساختار

data structures

ساختارهای داده ، ساختارهای داده ها روشهای تنظیم اطلاعات در حافظه ی کامپیوتر در برنامه نویسی کامپیوتری معمولاً لازم است تا مجموعه گسترده ای از اطلاعات به گونه ای ذخیره شوند که رابطه ای میان انها منعس شود سه روش برای انجام این کار چنین است 1 هر آرایه بسیاری از اقلام اطلاعاتی همنوع را دارد که با شماره معرفی شده اند نمرات امتحانی یک کلاسه دانشکده را ممکن است به صورت آرایه ای از اعداد نمایش داد 2 هر رکورد اقلام اطلاعاتی غیر همنوع را دارد که با یکدیگر ذخیره شده اند مثلا رکورد دانش آموز ممکن است به صورت آرایه ای از اعداد نمایش داد 2 هر رکورد اقلام اطلاعاتی غیر همنوع را دارد که با یکدیگر ذخیره شده اند مثلا رکورد دانش آموز ممکن است شامل یک نام ( داده ی کاراکتری ) تعداد غیبت ها _ یک عدد صحیح ) و معدل ( یک عدد اعشاری ) باشد 3 هر فهرست پیوندی ، شبیه به آرایه است بااین تفاوت که مکانهای فیزیکی حافظه که اقلام اطلاعاتی آنها ذخیره می شوند لزوماً متوالی ( کنار هم ) نیستند این امر موجب می شود که بتوان اقلام اطلاعاتی را در وسط یک فهرت قرار داد بدون اینک اقالم دیگر را جابه جا کرد با ذخیره کردن بیش از یک آدرس در هر عنصر اطلاعاتی ، می توان ساختارهای پیوندی پیچیده ای مانند ( درختها ) را ذخیره نمود نگاه کنید به rexord array linked list

data structuring

ساختار بندی داده ‌ها

data subject

موضوع داده‌ ها

data switch

گزینش گر داده ها ، [راه یابی داده ها] محلی در سیستم کامپیوتر که از آنجا ، داده های وارده به مکانهای مختلف هدایت میگردد

data table

جدول داده ها

data tablet

یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی ، یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش (گرافیکی ) ؛ صفحه داده دهی ، یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی

data terminal

ترمینال داده

data terminal equipment

تجهیزات ترمینال داده

data terminal ready

امادگی ترمینال داده ، آمادگی ترمینال داده ، نگاه کنید به ‎ DRT

data tracking

ردگیری داده ها فرایند دریافت یا به کارگیری داده ها یا نمایش آنها در جایی دیگر ، ردگیری داده ‌ها

data traffic

ترافیک داده

data transceiver

دستگاه مبادله اطلاعات ، دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری

data transfer

داده ‌رسانی ، [انتقال داده ها] انتقال دادن اطلاعات از یک محل به محل دیگر ، که در یک کامپیوتر (مثلا از دیسک گردان به حافظه با دستیابی مستقیم) و یا بین یک کامپیوتر و یک ابزار خارجی (مثلا بین دو کامپیوتر یا یک سرویس دهنده و یک کامپیوتر شبکه) صورت میگیرد سرعت انتقال داده ها معمولا با واحد بیت در ثانیه (‎bps) اندازه گیری میشود حداکثر سرعت انتقال داده ها معمولا بسیار بالاتر از سرعتی است که عملا داده های دارای مفهوم مخابره میشوند زیرا روندهای کنترلی مقداری از زمان را به خود اختصاص میدهند انتقالات داده ای که از منابع مختلف به مقاصد مختلف در یک مسیر داده ای (مثل شبکه یا گذرگاه سیستم کامپیوتر) صورت میگیرد ، با هم رقابت میکنند

data transfer operations

عملیات انتقال داده ، عملیات انقال داده

data transfer rate

سرعت انتقال داده ها ، نرخ ارسال داده ، میزان ارسال داده ، میزان انتقال داده ، میزان انتقال داده ؛ میزان ارسال داده ؛ نرخ ارسال داده ؛ سرعت انتقال داده ها ، [میزان انتقال داده ها] نگاه کنید به ‎ data rate

data transmission

انتقال داده

Data Transmission Strategies

راهبردهای انتقال داده

data transmission time

زمان انتقال داده

data transter

انتقال داده

data type

نوع داده ها ، نوعِ داده

data types

انواع داده ها - محدوده ی مقادیر ممکن که یک قلم داده می تواند داشته باشد برخی از انواع داده ها عبارتند از : اعداد صحیح ، اعداد اعشاری ، مقادیر بولی ، یا رشته های کاراکتری بعضی از زبانها مانند پسکال ، نسبت به تعریف نوع داده قبل از به کارگیری آن بسیار سخت گیرند و اگر مقدار نامناسبی در یک متغیر قرار گیرد ، پیام خطا می دهند سایر زبانها درباره ی انواع تعریف نشده ، پیش فرضهایی دارند نگاه کنید به FORTRAN تعریف نوع داده در برنامه ها توسط برنامه نویسان ، موجب منضبط شدن آنها در به کارگیری متغیرها و در نتیجه تشخیص انواع خطاها توسط کامپیوتر می شود سخنگیری بیش از اندازه در تعریف نوع داده ، اشکالاتی نیز به همراه دارد ، مثلاً هنگام تعویض محتویات متغیرها با یکدیگر ، کار به آسانی نخواهد بود نگاه کنید به data structures

data utilization management

مدیریت بهره وری از داده

data validation

معتبرسازی داده ، [اعتبار سنجی داده ها] روند کنترل تطبیق داده ها با مقادیر محدوده مشخص شده

data value

مقدار داده ، [مقدار داده ای] مفهوم عینی یا تفسیری یک مورد داده ای (مانند ورودی فیلد پایگاه داده ها) یا یک نوع داده ای (مانند عدد صحیح) که برای یک متغیر قابل استفاده میباشد

Data Vault

خزانه داده

Data Vaults

یک روش مدلسازی پایگاه داده که برای ذخیره تاریخی بلند مدت داده از چند سیستم عملیاتی طراحی شده است.و روشی که به دور از جنبه مدلسازی به بررسی داده تاریخی میپردازد، با مسائلی چون تغییر حسابرسی، ردیابی داده، سرعت بارگذاری سروکار دارد

data verification

بازبینی داده

data visualization

دیداری ‌سازی داده ‌ها

Data warehouse

انبار داده

data warehouse systems

سیستم های انباره داده ای

DATA WAREHOUSES

انبار داده ها

Data warehousing

انبارسازی داده

data word

کلمه داده ، [کلمه داده ای] نگاه کنید به ‎ word

data word size

اندازه کلمه داده

data-aware

داده آگاه

database

پایگاه داده

database administration

سرپرستی دادگان وظیفه یا مسئولیتی که سرپرست دادگان برعهده دارد

database administrator

سرپرست دادگان متخصصی دارای دانش کامل در مدیریت و طراحی و بهینه سازی و فعال سازی دادگان ، [سرپرست پایگاه داده ها] با حروف اختصاری ‎ DBA ، به مفهوم فرد یا افرادی است که مسوول پایگاه داده ها هستند ‎ DBA معمولا مسوول تعیین اطلاعات موجود در پایگاه داده ها ، ساختار ذخیره سازی داخلی و دستیابی به اطلاعات ، حفاظت پایگاه داده ها و نظارت بر عملکرد و پاسخ دهی آن نسبت به نیازهای متغیر میباشد

Database analysis

تحلیل پایگاه داده

database analyst

[تحلیل گر پایگاه داده ها] شخصی که امور تجزیه و تحلیلی مربوط به طراحی و‎/ یا نگهداری برنامه های لازم برای استفاده از پایگاه داده ها را انجام میدهد وظیفه این شخص شباهت زیادی با وظایف تحلیل گر سیستم در روند برنامه نویسی دارد

database designer

طراح پایگاه داده ، [طراح پایگاه داده ها] شخصی که امور مربوط به طراحی و پیاده سازی پایگاه داده ها را انجام میدهد وظیفه این شخص شباهت زیادی با وظایف یک برنامه نویس دارد

database disign

طراح پایگاه داده ها ، طرح پایگاه داده ها

database driver

برنامه راه انداز پایگاه داده

database engine

موتور پایگاه اطلاعاتی ، واحد یا واحدهای برنامه ای که امکان دستیابی به سیستم مدیریت پایگاه داده ها را فراهم میسازد‎ ; به عبارت دیگر رابطی بین زبان به کارگیری داده ها (‎DML) یا برنامه های نوشته شده به زبانهای معمول و توابعی که تحت پشتیبانی ‎ DBMS قرار دارند

database machine

ماشین پایگاه اطلاعاتی ، [ماشین پایگاه داده ها] یک ابزار جانبی کامپیوتر که از نقطه نظر کامپیوتر ، امور مربوط به پایگاه داده ها را مستقیما انجام داده و بار این کار را از دوش کامپیوتر اصلی برمیدارد ماشین پایگاه داده ها را میتوان از طریق یک کانال یا شبکه محلی (‎LAN) به کامپیوتر متصل نمود ماشین پایگاه داده ها ، خود یک کامپیوتر است ، اما چون فقط امور مربوط به پایگاه داده ها را انجام میدهد ، سخت افزار و نرم افزار آن را میتوان خاص این کار طراحی نمود نیز نگاه کنید به ‎ database server

Database Management

مدیریت پایگاه داده

database management program

برنامه مدیریت پایگاه داده ها

database management system

database management system (dbms)

سامانه مدیریت دادگان ، سامد

database management sysyem

سیستم مدیریت پایگاه داده

database manager

مدیر دادگان شخص یا برنامه ای که مدیریت دادگان را بر عهده دارد ، [مدیر پایگاه داده ها] اصطلاح دیگری برای سیستم مدیریت پایگاه داده ها ، که ممکن است به مفهوم سرپرست پایگاه داده ها نیز به کار گرفته شود نیز نگاه کنید به ‎ database administrator ، ‎ database management system

database publishing

انتشار پایگاه داده

Database Security

امنیت بانک اطلاعاتی

database server

سرویس دهنده پایگاه اطلاعاتی ، کارساز دادگان ، کارداد رایانه ای کارساز که به امور مربوط به ارتباط مداوم با دیسک یا نوارخانه داده ها می پردازد ، [سرویس دهنده پایگاه داده ها] ایستگاهی در شبکه کامپوتری که به ذخیره سازی یک پایگاه داده های مشترک و پردازش درخواستهای کاربران ایستگاههای دیگر اختصاص مییابد وقتی سخت افزار کامپیوتر اختصاصا برای انجام امور مربوط به پایگاه داده ها طراحی شده باشد ، آن را ماشین پایگاه داده ها مینامند

database structure

ساختار پایگاه داده ها

databse

پایگاه داده

datacenter

مرکز داده

data-centric workload

بار کاری داده محور

datacom

امکان ارتباط داده ای ؛ مخابره ارزان قیمت ، ارتباطات داده ای ، شکل خلاصه شده ‎ data communications نگاه کنید به ‎ communications

data-driven

داده محور

data-driven applications

برنامه کاربردی داده محور

data-driven decision-making

تصمیم گیری داده محور

datafication

داده ای شدن

dataflow analysis

تجزیه و تحلیل داده

dataflow diagram

نمودار گردش داده

datagram

پاکت یا واحد اطلاعاتی همراه با اطلاعات تحویل ، برنامه دارای اطلاعات و داده ها ، بستک زیر مجموعه ای از یک پیام کامل که با شناسایی آن می توان مسیر پیام را مشخص کرد ، بسته ای از اطلاعات که از طریق شبکه منتقل می شود ، بسته یا واحدی از اطلاعات به همراه اطلاعات مقصدی ، مانند آدرس مقصد ، که در شبکه پیام رسانی ‎packet) (‎ switching network هدایت میشود در شبکه محلی ‎ AppleTalk ، این واحد بیشتر به عنوان بسته ای است که از یک سوکت به سوکت دیگر ارسال میگردد

Data-intensive

داده فشرده

data-intensive computations

یک کلاس از برنامه های محاسبات موازی است که از یک رویکرد موازی سازی داده ها برای پردازش حجم زیادی از داده ها معمولا ترابایت یا پتابایت استفاده میکند

datak

کمپانی تولید کننده کارتهای اینترنت و تلفن

datalife

کمپانی ساخت دیسک

data-link layer

[لایه ارتباط داده ای] دومین لایه از هفت لایه مدل سازمان بین المللی استاندارد سازی ارتباط سیستمهای باز (‎ISO/OSI) برای استاندارد ساختن ارتباطات بین کامپیوتری لایه ارتباط داده ای ، یک سطح بالای لایه فیزیکی قرار دارد و در ارتباط با بسته بندی و آدرس دهی اطلاعات و همچنین کنترل جریان مخابرات جداگانه در خطوط ارتباطی میباشد نیز نگاه کنید به ‎ ISO/OSI model

datamation

خودکاری براساس داده ها

datamining

داده کاوی

dataphone

تلفن داده ای ، تلفن داده ، تلفن داده ؛ تلفن داده ای ، تلفن داده ای تلفن داده

data-prefetching

واکشی اولیه داده

datapro

یک شرکت تحقیقاتی

dataset

مجموعه داده

datasets

مجموعه داده ها

decidable language

زبان تصمیم پذیر ، زبان تصمیم‌پذیر

declarative language

زبان تشریحی ؛ زبان اعلائی ، زبان اعلانی ، زبان تشریحی ، زبان اعلانی زبان تشریحی

design language

زبان طراحی

device media control language

نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیکی پایگاه را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند ، نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیمی پایگاه داده را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند ، نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیمی پایگاه داده را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند

dynamic simulation language

زبان شبیه سازی پویا

expression language

زبان بیانی

extensible language

[زبان توسعه پذیر] یک زبان کامپیوتری که امکان توسعه یا اصلاح ترکیبات صرفی و نحوی را در اختیار کاربر قرار میدهد این اصطلاح در ساده ترین شکل خود ، بیشتر زبانها را در برمیگیرد (با مفهوم افزودن روالها و توابع) ، اما در مفهوم اصلی فقط به زبانهایی (مثل چهارم) مربوط میشود که امکان تغییر خود زبان و ایجاد نگرشهای جدیدی از آنها را برای کاربر فراهم میسازند نیز نگاه کنید به ‎ computer language ، ‎ function ، ‎ semantics ، ‎ syntax

extensile language

زبان توسعه پذیر

fabricated language

زبان سوختگی ، زبان ساختگی

formal language

زبان صوری ، زبان رسمی ، [زبان صوری] ترکیب قواعد صرف و نحوی که یک زبان کامپیوتری را تعریف میکند نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form ، ‎ semantics ، ‎ syntax ، زبان های صوری ، (زبان رسمی (صوری

fourth-generation language

[زبان نسل چهارم] زبانهایی که برای برقراری رابطه با برنامه نویس طراحی شده و اغلب برای تعریف زبانهای پایگاه داده های رابطه ای مورد استفاده قرار میگیرد مقصود از تهیه زبانهای نسل چهارم این بوده که گامی فراتر از زبانهای برنامه نویسی استاندارد سطح بالا مانند ‎ C ، پاسکال و کوبول گذاشته شود نیز نگاه کنید به ‎ application development language ، ‎high-level ‎ language

free-form language

زبان با شکل آزاد ، [زبان با شکل آزاد] زبانی که ترکیب نحوی آن به جایگیری و قالب خاصی محدود نمیشود ‎ C و پاسکال ، زبانهای با شکل آزاد هستند (اما فرترن اینطور نیست)

G Programming language

زبان برنامه نویسی G

general purpose language

زبان همه منظوره

general-purpose language

[زبان همه منظوره] یک زبان برنامه نویسی مانند ‎ Ada ، ‎ BASIC ، ‎ C ، ‎FORTH و ‎ Pascal که برای کاربردها و موارد مصرف متنوعی طراحی شده است در مقابل ، ‎ SQL زبانی است که فقط برای استفاده در پایگاه داده ها تهیه گردیده است

graphic language

زبان نگاره ای

handheld device markup language

زبان نشانه گذاری دستگاه دستی

hardware description language

زبان تشریع سخت افزاری

hewlett-packard graphics language

نگاه کنید به ‎ HPGL

high – level language

زبان سطح بالا

high level language

زبان سطح بالا ، زبان سطح بالا زبانهایی از قبیل : Ada, Algol, BASIC , Visual Basic, COBOL, C, C++, FORTRAN, LISP, Pascal, and Prolog ، زبان سطح بالا هر زبان برنامه نویسی مستقل از ماشین که نحوی شبیه به انگلیسی دارد و هر جمله در آن معدل چندین جمله زبان اسمبلی می باشد زبانهای سطح بالای برنامه نویسها را از درگیر شدن با معمای ماشین ازاد می سازند و به انها اجازه می دهند تا بر روی منطق برنامه خود متمرکز شوند ، زبان برنامه نویسی سطح بالا نوعی زبان برنامه نویسی که به کاربران امکان برنامه نویسی بدون شناخت کاربردهای درونی کامپیوتر را می دهد زبانهای بیسیک ، c و پاسکال نمونه ی زبانهای برنامه نویسی سطح بالا هستند در مقابل ، زبان ماشین نیاز به شناخت دقیق کاربردهای درونی کامپیوتر دارد سطح زبانی اسمپلی ، اندکی از زبان ماشین بالاتر است ، زیرا زبان اسمبلی نمادهای آسانتری زا در اختیاز برنامه نویس قرار می دهد

high level programming language

زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی که کلمه ها را به زبان ماشینی ترجمه می کند

high order language

زبان برنامه نویسی رویه گرا ، زبان مرتبه بالا

high-level language

[زبان سطح بالا] یک زبان کامپیوتری که سطح اقتباس خاصی از زبان ماشین است و در آن از تعاریف ، عبارتهای کنترلی و ساختارهای نحوی دیگر استفاده میشود این اصطلاح در عمل به هر زبانی که در سطح بالاتری از زبان اسمبلی قرار دارد اطلاق میگردد مقایسه کنید با ‎ assembly language

high-order language

[زبان بالا رتبه ، زبان مرتبه بالا] نگاه کنید به ‎ high-level language

host language

زبان برنامه نویسی که در آن زبان دیگری شامل شده و یا جا سازی گردیده است ، زبان برنامه نویسی همراه با زبانی دیگر ، زبان میزبان ، [زبان میزبان] زبانی که در غیاب نرم افزارهای دیگر ، سیستم کامپیوتر (میزبان) از آن پشتیبانی میکند بطور دقیقتر ، این زبان ، زبان ماشین ‎ CPU است ، اما اصطلاح مزبور گاهی اوقات در مورد زبان سطح بالایی که تحت پشتیبانی سیستم عامل ، روالهای جعبه ابزاری و سیستمهای وابسته قرار دارند نیز به کار گرفته میشود

html hyper text markup language

زبان برنامه نویسی تحت وب

human language

زبان بشری

human oriented language

زبان ارایش یافته بشری ، زبان آرایش یافته بشری گ

indexing service query language

زبان پرسشی سرویس نمایه سازی

intelligent language

زبان هوشمند

intermediate language

زبان مبانی ، [زبان حد واسط ، زبان میانی] یک زبان کامپیوتری که در برنامه نویسی به عنوان حد واسط بین زبان منبع اصلی (معمولا زبان سطح بالا) و زبان مقصد (معمولا کد ماشین) قرار میگیرد بسیاری از کامپایلرهای سطح بالا ، از زبان اسمبلی به عنوان زبان حد واسط استفاده میکنند نیز نگاه کنید به ‎ compiler ، ‎ object code

interpreted language

[زبان تفسیری] زبانی که عبارتهای آن یکی یکی ترجمه و اجرا میشوند‎ ; در مقابل ، برنامه کامپایلی وجود دارد که قبل از اجرا تمام عبارتهای آن یکباره ترجمه میشوند زبان بیسیک مثال خوبی از زبان تفسیری است که البته نگارشهای جدید آن ، کامپایل برنامه ها را برای کاربر میسر (ملزم) نموده اند از زبانهای تفسیری دیگر میتوان ‎ LISP و ‎ APL را نام برد مقایسه کنید با ‎ ; compiled language نیز نگاه کنید به ‎ interpret

job control language

زبان کنترل کار نگاه کنید به jcl ، جی سی ال ، زبان کنترل برنامه ، زبان کنترل کار ، زبان کنترل برنامه جی سی ال ، زبان کنترل کار زبان کنترل برنامه جی سی ال ، زبان کنترل کار (برنامه)

language

زبان ، زبان برای انتخاب زبان به Control panel>Reginal and language options رجوع کنید http://www google com/language_tools

language description language

یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح می دهد

language-description language

[زبان توصیف زبانها] نگاه کنید به ‎ meta language

linear language

زبان خطی

list processing language

زبان های پردازش لیست ، زبان لیست پردازی

low level language

زبان سطح پایین

low level programming language

زبان برنامه نویسی سطح پایین

low-level language

زبان سطح پایین در برنامه نویسی ، زبانی نزدیک به زبان ماشین است تمام زبانهای اسمبلی ، زبان سطح پایین در نظر گرفته می شوند ، [زبان سطح پائین] زبانی که به ماشین وابسته بوده و‎/ یا دستورالعملهای کنترلی و انواع داده ای کمی دارد هر عبارتی از برنامه که به زبان سطح پایین نوشته میشود ، معمولا به یک دستورالعمل ماشین مربوط میگردد زبان اسمبلی یک زبان سطح پایین در نظر گرفته میشود مقایسه کنید با ‎ high-level language

machine – oriented language

زبان ماشین‌گرا

machine language

زبان ماشین- دستورالعملی که کامپیوتر می تواند مستقیماً آن را اجرا کند جمله های زبان ماشین به کد دودویی نوشته شده و هر جمله به یک عملکرد ماشین مربوط می شود تفاوت میان زبان ماشین مربوط می شود ، اما این جمله ها خودشان به صورت کد نمادی نوشته می شوند که خواندن آن برای کاربران ساده تر است ( نگاه کنید به assembly language ) یک جمله ، در زبانی سطح بالا مانند بیسیک ، ممکن است شامل بسیاری از دستورالعمل های ماشین باشد ، زبان ماشین زبان برنامه نویسی که با اعداد دودویی نوشته می شود ، [زبان ماشین] نگاه کنید به ‎ machine code

machine oriented language

زبان ماشین گرا

macro language

[زبان ماکرو] مجموعه دستورالعملهای ماکرو که برای یک پردازنده قابل استفاده میباشد به عنوان مثال ، دستورالعملهای ‎ macro و ‎ endm برای برخی از اسمبلرهای ماکرو قابل درک هستند نیز نگاه کنید به ‎ macri instruction ، ‎ macro

manipulator language

یک زبان برنامه نویسی شرکت IBM برای کنترل روبوت ها

markup language

زبان نشانه گذاری - هر زبانی که راههای مختلفی را برای خط کشی ، ایتالیک ، وقفه های پاراگرافی ، عنوانهای بخشی و در متن فراهم می کند برای نمونه نگاه کنید به HTML ; SGML ، زبان علامت گذاری ، زبان نشانه گذاری

meta – meta-language

ماوراء فوق زبان

meta metalanguage

ماوراء فوق زبان

metalanguage

فوق زبان ، فوق زبان زبانی که برای تشریح زبان دیگر به ر رود مثلاً زبان backus naur - form را می توان به عنوان فوق بان به کار برد تا قواعد زبانهای برنامه نویسی را شرح دهد زبانهای لیسپ و پرولوگ ، خاصیت جالبی دارند به طوری که برنامه ها می توانند خود را بخوانند و اصلاح کنند یعنی این زبان های برنامه نویسی می توانند فوق زبانهای خود باشند نگاه کنید به lisp backus - naur - form prolog ، فوق زبان زبانی برای شرح و توصیف زبانهای دیگر مانند XML ، [فوق زبان] زبانی است که برای تشریح زبانهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد شکل ‎ Backus-Naur یک نوع فوق زبان متداول جهت تعریف زبانهای برنامه نویسی میباشد نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form

meta-language

فوق زبان

mnemonic language

زبان یادمان

musical language

زبان موسیقی

native language

زبان طبیعی ، زبان اختصاصی ، زبان اختصاصی زبان طبیعی

natural language

زبان طبیعی ، زبان طبیعی استفاده از زبان انسان در برنامه نویسی ، [زبان طبیعی] هر یک از زبانهای انسانی ، در مقایسه با زبان برنامه نویسی یا زبان ماشین فهم زبان طبیعی و کاربرد آن در یک محیط کامپیوتری ، یکی از اهداف تحقیقات مربوط به هوش مصنوعی است

nonprocedural language

[زبان غیر رویه ای] یک زبان برنامه نویسی که برای اجرای دستورات ، فراخوانی زیر روالها و ساختارهای کنترلی بطور رویه ای و ترتیبی عمل نمیکند ، بلکه با تشریح مجموعه ای از عینیات و روابط ، به دنبال نتایج خاصی میرود مقایسه کنید با ‎procedural ‎ language

nonprocedural query language

زبان غیر رویه ای ، زبان غیر رویه یی غیر رویه ای ، زبان غیررویه‌ای

np-complete language

زبان NP تمام ، زبان ان‌پی تمام

object language

زبان مقصد ، زبان مقصود

object oriented programming language

زبان برنامه نویسی موضوعی

objective language

زبان مقصود

page description language

زبان تشریح صفحه

page-description language

[زبان تشریح صفحه] با حروف اختصاری ‎ PDL ، یک زبان برنامه نویسی مانند پست اسکریپت است که برای تشریح خروجی به چاپگر یا نمایشگر مورد استفاده قرار میگیرد چاپگر یا نمایش با استفاده از دستورالعملهای این زبان ، متن و گرافیک مورد نظر برای یک صفحه را شکل میدهد زبان تشریح صفحه نیز مانند زبانهای کامپیوتری دیگر برای ارائه خروجی از یک سری جریان منطقی پیروی میکند این زبان ، مشخصات خروجی را ارائه میدهد و به تصویر کشیدن آن را به دستگاه خروجی میسپارد زبان تشریح صفحه مستقل از ماشین است ، یعنی هر چاپگر یا دستگاه دیگری که آن را بفهمد میتواند تصویر تشریح شده به وسیله آن را بسازد به دست آوردن این قابلیتها ، مستلزم صرف هزینه است‎; زبانهای تشریح صفحه به چاپگرهایی نیاز دارند که قدرت پردازش و حافظه قابل مقایسه یا حتی بیشتر از حافظه کامپیوترهای شخصی داشته باشند نیز نگاه کنید به ‎ PostScriptpage-description language

portable language

[زبان قابل انتقال] زبانی که در سیستمهای مختلف به اجرا در آمده و در تهیه نرم افزارها برای سیستمهای متعددی قابل استفاده میباشد از این نوع زبانها میتوان ‎ C ، ‎ FORTRAN و ‎ Ada را نام برد اما زبان ‎ BASIC در سیستمهای مختلف ، جلوه های مختلفی دارد

printer control language

(PCL) PCLیک زبان کنترل چاپگر است که هیولت پاکارد در چاپگرهایDesk jet,Laserjet و Ruggedwriterاستفاده می کند PCL تقریباً به طور غیر رسمی زبان استاندارد چاپگرهای شده است ، با حروف اختصاری ‎ PCL ، یک زبان کنترل چاپگر است که هیولت پاکارد در چاپگرهای ‎ LaserJet ، ‎ DeskJet و ‎ RuggedWriter استفاده میکند ‎ PCL تقریبا بطور غیر رسمی زبان استاندارد چاپگرهای ‎ LaserJet شده است

problem oriented language

زبان با گرایش مسئله زبان مسئله گرا ، زبان مسئله گرا ، زبان با گرایش مسئله ، زبان مسئله گرا زبان با گرایش مسئله

problem-oriented language

زبان مسئله‌گرا

procedural language

زبان رویه ای ، [زبان رویه ای] یک زبان برنامه نویسی که در آن عنصر اصلی برنامه نویسی ، رویه (رشته نامداری از عبارات مانند روالها ، زیر روالها یا توابع) میباشد متداولترین زبانهای سطح بالا (‎ C ، ‎ Pascal ، ‎ BASIC ، ‎ FORTRAN ، ‎ COBOL ، ‎Ada) همگی زبانهای رویه ای هستند مقایسه کنید با ‎; nonprocedural language نیز نگاه کنید به ‎ procedure

procedure oriented language

زبان رویه گرا

procedure-oriented language

زبان رویه‌گرا

program language

زبان برنامه ، زبان برنامه نویسی

programing language

[زبان برنامه نویسی] یک زبان مصنوعی که برای تعریف رشته دستورالعملهای قابل پردازش و اجرا توسط کامپیوتر ، مورد استفاده قرار میگیرد بطور کلی ترجمه عبارات اصلی نوشته شده به زبان برنامه نویسی به کد ماشین قابل اجرا برای کامپیوتر ، میتواند به وسیله برنامه دیگری مانند کامپایلر بطور اتوماتیک صورت بگیرد البته برخی از زیر مجموعه های زبان انگلیسی به وسیله زبانهای نسل چهارم قابل استفاده و فهم هستند نیز نگاه کنید به ‎ compiler ، ‎ natural language ، ‎ program

programming language

زبان برنامه نویسی

pseudolanguage

شبه زبان ، [شبه زبان] یک زبان برنامه نویسی غیر موجود است این اصطلاح میتواند به زبان ماشین یک پردازنده غیر موجود یا به یک زبان سطح بالا که کامپایلری برای آن وجود ندارد ، اطلاق گردد نیز نگاه کنید به ‎ pseudocode

pseudo-language

شبه زبان

publication language

زبان انتشارات

purely function language

زبان کاملاً تابعی

purely functional language

زبان کاملاً تابعی

quary language

زبان پرس و جو

quasilanguage

شبه زبان

quasi-language

یک اصطلاح منسوخ شده در مورد زبانهای برنامه نویسی که به دلیل ضعفهای زیاد برای انجام کارهای جدی مناسب نمیباشد

query language

زبان پرس و جو ، زبان پرس و جو زیر مجموعه ای از زبان مدیریت داده هاست که له بازیابی و نمایش داده ها از پایگاه داده هات مربوط می شود ، زبان پرس و جو- زبانی که پرس و جوهای آن را یک سیستم پایگاه داده جواب می دهد نگاه کنید به SQL ، [زبان پرس و جو] زیر مجموعه ای از زبان مدیریت داده هاست که به بازیابی و نمایش داده ها از پایگاه داده ها مربوط میشود نیز نگاه کنید به ‎ data manipulation language

r.e. language

زبان بازگشتی ‌شمارش ‌پذیر

r.e.language

زبان بازگشتی شمارش پذیر

recursive language

زبان بازگشتی

recursively enumerable language

زبان بازگشتی شمارش پذیر ، زبان بازگشتی ‌شمارش ‌پذیر

regular language

زبان منظم

Service Modeling Language

زبان مدل سازی خدمات وب

software command language

زبان فرمانی نرم افزاری

sofware command language

زبان فرمانی نرم افزاری

source language

زبان اصلی ، زبان منبع ، [زبان منبع] زبان برنامه نویسی که کد اصلی برنامه با آن نوشته میشود نیز نگاه کنید به ‎ programming language ، ‎ source code

special – purpose programming language

زبان برنامه‌نویسی تک منظوره

special purpose programming language

زبان برنامه نویسی تک منظوره

special-purpose language

[زبان با کاربرد ویژه] یک زبان برنامه نویسی که شکل نحوی و صرفی آن برای یک منظور ، یا کاربرد خاص بسیار مناسب میباشد نیز نگاه کنید به ‎ Prolog

specification language

زبان (تعریف مشخصات)

standard generalized markup language

رجوع به SGML

string oriented symbolic language

زبان سمبولیک رشته گراان نمادی با گرایش رشته ای

structural design language

زبان برنامه نویسی که برای طراحی و تجزیه و تحلیل ساختارها بکار می رود

Structure query language

زبان پرس و جوی ساخت یافته

structured query language

زبان پرس و جوی ساختاری ، [زبان پرس و جوی ساختاری و ساخت یافته] با حروف اختصاری ‎ SQL ، یک زبان پایگاه داده هاست که در پرس و جو ، نوسازی و مدیریت پایگاه داده های رابطه ای مورد استفاده قرار میگیرد ‎ SQL که در دهه ‎ 1970 از زبان پرس و جوی انگلیسی ساختاری (‎SEQUEL) حاصل از پروژه تحقیقاتی آی بی ام اشتقاق یافت ، به عنوان استانداردی در محصولات پایگاه داده ها پذیرفته شده است ‎ SQL گرچه یک زبان برنامه نویسی به مفهوم ‎ C یا پاسکال نیست ، اما برای به فرمول درآوردن پرس وجوهای مقابله ای یا به عنوان دستورالعملهای یک برنامه کاربردی جهت دستکاری داده ها میتواند مورد استفاده قرار بگیرد استاندارد ‎ SQL میتواند اجزایی برای تعریف ، تغییر ، کنترل و حفاظت داده ها را در خود جای دهد ، و برای کاربران فنی و غیر فنی طراحی شده است

symbolic language

زبان سمبلیک ، [زبان نماد ها] یک زبان کامپیوتری که برای شکل دادن دستورالعملها ، از نمادهایی چون کلمات کلیدی ، متغیرها ، و عملگرها استفاده میکند تمام زبانهای کامپیوتری ، بجز زبان ماشین ، همگی زبان نمادین هستند

target language

زبان مقصود ، [زبان مقصد] زبانی که کد (برنامه) مبدا به آن کامپایل یا اسمبل میشود نیز نگاه کنید به ‎ assembler ، ‎ compiler ، ‎ cross-compiler ، زبان مقصود / هدف

threaded interpretive language

زبان تفسیری بند بند شده - نوعی زبان برنامه نویسی که برنامه ها در آن تقریباً به طور انحصاری و به صورت فهرستهایی از ادرسهای زیر روالها ذخیره می شوند نگاه کنید به forth

turing programming language

زبان برنامه‌‌نویسی تورینگ

turning programming language

زبان برنامه نویسی تورینگ

undecidable language

زبان تصمیم ناپذیر ، زبان تصمیم ‌ناپذیر

Unified Modeling Language

زبان مدلسازی یکپارچه

universal language

زبان فراگیر

user oriented language

زبان استفاده کننده گرا

user-oriented language

زبان استفاده‌کننده گرا / کاربرگرا

vienna definition language

زبانی برای تعریف و معناشناسی زبان های برنامه نویسی

virtual reality modeling language

زبان مدل سازی حقیقی

Web Ontology Language

زبان هستی شناسی وب

Web Service Description Language

زبان توصیف خدمات وب

این واژه تخصصی را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله مهندسی كامپيوتر هستید؟

ثبت سفارش ترجمه جدید

موسسه البرز ادیت مقاله ISI مهندسی كامپيوتر را هم انجام می دهد:

ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید

ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه مهندسی كامپيوتر باشید:

ارسال سفارش تولید محتوا

پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism

ارسال سفارش پارافریز مقاله

ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری تخصصی و آنلاین مهندسی کامپیوتر

سایت ترجمه تخصصی البرز یک دیکشنری تخصصی برای دانشجویان و اساتید رشته کامپیوتر آماده کرده است. کلیه اصطلاحات تخصصی رشته کامپیوتر را در قالب یک دیشکنری آنلاین ارائه نموده ایم.
این دیکشنری به صورت دو زبانه می باشد. برای ترجمه اصطلاحات کامپیوتر از انگلیسی به فارسی، متن خود را انگلیسی تایپ نمایید. همچنین برای ترجمه اصطلاحات از فارسی به انگلیسی، متن خود را به فارسی تایپ نمایید. جستجو انجام می گیرد و کلیه معادل های انگلیسی لغت مورد نظر شما نمایش داده خواهد شد.
گروه مهندسی کامپیوتر، دیکشنری تخصصی کامپیوتر را مرتب بروزرسانی کرده و لغات جدیدی به آن می افزاید. این دیکشنری منبع قابل اعتمادی جهت انجام ترجمه تخصصی کامپیوتر است.

ورود به دیکشنری تخصصی کامپیوتر

واژه نامه تخصصی مهندسی كامپيوتر بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی مهندسی كامپيوتر بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی

نتایج برای معنی فارسی data manipulation language

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

دیکشنری تخصصی و آنلاین مهندسی کامپیوتر

واژه نامه تخصصی مهندسی كامپيوتر بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

واژه نامه تخصصی مهندسی كامپيوتر بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

ترجمه البرز

سایر خدمات ما

بیشتر بدانید

تماس با شعبه تهران

شعبه تهران

تماس با شعبه کرج

پشتیبانی 24 ساعته