دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای ستیغ ریف
انقطاع تیز در شیب در حاشیه رو به دریا یا

ستیغ ریف
انقطاع تیز در شیب در حاشیه رو به دریا یا لبه یک پهنه ریفی که در راس جبهه ریف قرار گرفته است این بخش توسط غلبه یک گونه مرجان خاص (مثلا یک Acropora Pelmets در کل محدوده کارائیت) یا توسط پشته جلبکی و یا کانال های موجی مشخص می شود
مقایسه شود با: reef edge؛ reef front ، ستیغ ریف - انقطاع تیز در شیب در حاشیه رو به دریا یا لبه یک پهنه ریفی که در راس جبهه ریف قرار گرفته است این بخش توسط غلبه یک گونه مرجان خاص (مثلا یک Acropora Pelmets در کل محدوده کارائیت) یا توسط پشته جلبکی و یا کانال های موجی مشخص می شود - مقایسه شود با: reef edge؛ reef front
reef crest
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی ستیغ ریف
انقطاع تیز در شیب در حاشیه رو به دریا یا لبه یک پهنه ریفی که در راس جبهه ریف قرار گرفت و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
ستیغ دریا کنار ، خط الرأس ساحل
یک ستیغ (باریکه یا مرز) یا تختان موقتی که نشان دهنده حد رو به خشکی عمل عادی امواج می باشد (veatch & humphrys ، 1966)
مقایسه شود با: berm crest (خط الرأس تختان) ، خط الرأس ساحل یک ستیغ (باریکه یا مرز) یا تختان موقتی که نشان دهنده حد رو به خشکی عمل عادی امواج می باشد (veatch & humphrys ، 1966) مقایسه شود با: berm crest (خط الرأس تختان)
beach crest
ستیغ هره خاکریز
حاشیه خارجی یا رو به دریا و معمولاً مرتفع ترین بخش یک خاکریز یا سکو بر روی یک ساحل؛ خطی که نشان دهنده تقاطع دو سکو یا یک سکو و یک پیش ساحل می باشد تاج سکویی که بیش تر به سمت دریا است و پیش ساحل را از پس ساحل مجزا می کند
مقایسه شود با: beach crest تاج ساحل/ کرانه
مترادف: berm edge حاشیه یا لبه سکو Crest تاج ، ستیغ هره خاکریز حاشیه خارجی یا رو به دریا و معمولاً مرتفع ترین بخش یک خاکریز یا سکو بر روی یک ساحل؛ خطی که نشان دهنده تقاطع دو سکو یا یک سکو و یک پیش ساحل می باشد تاج سکویی که بیش تر به سمت دریا است و پیش ساحل را از پس ساحل مجزا می کند مقایسه شود با: beach crest تاج ساحل/ کرانه مترادف: berm edge حاشیه یا لبه سکو Crest تاج
berm crest
ستیغ ، بلندترین قسمت های یک رشته کوه را گویند ، قله ، خط الراس ، تاج سد
(زمین شناسی ساختمانی): بلندترین نقطه یک چین مشخص در هر مقطع طولی (عمودی) مقایسه شود با: سطح ستیغ ، خط ستیغ ، خط الراس
(زمین ریخت شناسی): بلندترین نقطه یا خط یک زمین است که از آن سطح به سمت پایین در جهات مختلف شیب دار می شود خصوصاً بلندترین نقطه یک کوه یا تپه یا بلند ترین خط یا پشته بالارونده یک رشته کوه یا رشته ای از تپه ها
نیز ببینید: چکاد ، تاج سد - (زمین شناسی ساختمانی): بلندترین نقطه یک چین مشخص در هر مقطع طولی (عمودی) مقایسه شود با: سطح ستیغ ، خط الراس - (زمین ریخت شناسی): بلندترین نقطه یا خط یک زمین است که از آن سطح به سمت پایین در جهات مختلف شیب دار می شود خصوصاً بلندترین نقطه یک کوه یا تپه یا بلند ترین خط یا پشته بالارونده یک رشته کوه یا رشته ای از تپه ها - نیز ببینید: چکاد
crest
تاج سد
dam crest
اوج سیلاب ، ستیغ سیل
مرتفع ترین وضعیت یک سیل را گویند این اصطلاح تقریباً با اوج سیلاب مترادف است ولی به تخلیه ازمانی که با نوک موج سیل مرتبط می شود ، اشاره نمی کند (لانگبین و اسیری 1960)
، ستیغ سیل - مرتفع ترین وضعیت یک سیل را گویند این اصطلاح تقریباً با اوج سیلاب مترادف است ولی به تخلیه ازمانی که با نوک موج سیل مرتبط می شود ، اشاره نمی کند (لانگبین و اسیری 1960) -
flood crest
خط الراس نظام بالاترین نقطه در شیبی که بیشتردر پایین قله بوده و از آنجا می توان بدون مانعی تمام مسیر تا پایین را در دید داشت
military crest
ریف ، ریف
ساختاری مرکب از بقایای آهکی ارگانیسم های دریایی ( عمدتا مرجان ها) همانند ریف گریت باریر استرالیا ، ریف ها معمولا اکوسیستم های متنوعی هستند که گونه های متنوع زیستی در آن وجود دارند ، ریف - ساختاری مرکب از بقایای آهکی ارگانیسم های دریایی ( عمدتا مرجان ها) همانند ریف گریت باریر استرالیا
reef
ریف پوش ، ریف ، آبسنگ ، پشته واره
نهشته یا مواد ریف فسیلی که یک جزیره یا کوه را پوشانده یا بر روی آن قرار می گیرد مقایسه شود با: پوشش مرجانی
*الف) یک ساختار پشته مانند یا تپه مانند ، لایه ای یا توده ای که توسط موجودات ترشح کننده آهک ، خصوصا مرجانها ایجاد می شود و عمدتا از بقایای آنها ساخته شده است این ساختار در مقابل امواج مقاوم است و بالاتر از رسوب نهشته شده همزمان پیرامونی قرار می گیرد همچنین ، به چنین ساختاری گفته می شود که در گذشته زمین شناسی ساخته شده و امروزه در سنگی ، معمولا با لیتولوژی متفاوت ، محصور شده است
نیز ببینید: bank؛ bioherm؛ biostrome
مترادف: organic reef
*ب) توده یا پشته ای از سنگها ، خصوصا مرجان و برخی اوقات از ماسه و گراول یا صدفها که بالا می آید از کف دریا یا دریاچه احاطه کننده اش تا سطح یا نزدیک سطح آب ، و برای کشتیرانی خطرناک است؛ بالاخص چنین عارضه ای در 15 فاتومی (سابقا 6) یا کمتر
نیز ببینید: shoal (آبتل)
*ج) اصطلاح ایالتی برای یک کانسار فلزی ، خصوصا کوارتز طلادار را گویند (مثلا saddle reef)
، پشته واره - نهشته یا مواد ریف فسیلی که یک جزیره یا کوه را پوشانده یا بر روی آن قرار می گیرد مقایسه شود با: پوشش مرجانی - *الف) یک ساختار پشته مانند یا تپه مانند ، محصور شده است - نیز ببینید: bank؛ bioherm؛ biostrome - مترادف: organic reef - *ب) توده یا پشته ای از سنگها ، و برای کشتیرانی خطرناک است؛ بالاخص چنین عارضه ای در 15 فاتومی (سابقا 6) یا کمتر - نیز ببینید: shoal (آبتل) - *ج) اصطلاح ایالتی برای یک کانسار فلزی ، خصوصا کوارتز طلادار را گویند (مثلا saddle reef) -
reef cap
کمپلکس یا اجتماع ریفی
یک ریف صلب ، مستحکم و مواد آواری ناهمگن و چسبیده بهم را که از ریف توسط سایش جدا شده اند تجمع نهشته های ریفی ، جلوی ریف ، پشت ریف و میان ریفی که بر روی طرف رو به دریا توسط رسوبات حوضه ای و بر روی طرف رو به خشکی توسط رسوبات کولابی بهم متصل شده اند این اصطلاح توسط نلسون برای ریف و تمام رسوباتی که از نظر منشا همراه هم هستند معرفی شد مقایسه شود با: reef tract پهنه ریفی
reef complex
کمپلکس یا اجتماع ریفی - یک ریف صلب ، مستحکم و مواد آواری ناهمگن و چسبیده بهم را که از ریف توسط سایش جدا شده اند تجمع نهشته های ریفی ، جلوی ریف ، پشت ریف و میان ریفی که بر روی طرف رو به دریا توسط رسوبات حوضه ای و بر روی طرف رو به خشکی توسط رسوبات کولابی بهم متصل شده اند این اصطلاح توسط نلسون برای ریف و تمام رسوباتی که از نظر منشا همراه هم هستند معرفی شد مقایسه شود با: reef tract پهنه ریفی
reef complex|reef tract|reef tract
کنگلومرای ریفی
رجوع شود به reef talus
reef conglomerate
کنگلومرای ریفی - رجوع شود به reef talus
reef conglomerate|conglomerate|conglomerate|reef talus
هسته ریف
درون یک ریف آلی ، توده سنگی جامدی را گویند که بطور مرکزی قرار گرفته و توسط زیستمندان ریف ساز به صورت برجا تشکیل شده است سره ریف سخت و جامد
نیز ببینید: reef flank
reef core
هسته ریف - درون یک ریف آلی ، توده سنگی جامدی را گویند که بطور مرکزی قرار گرفته و توسط زیستمندان ریف ساز به صورت برجا تشکیل شده است سره ریف سخت و جامد - نیز ببینید: reef flank
reef core|reef flank|reef flank
واریزه ریفی
رجوع شود به reef detritus
reef debris
واریزه ریفی - رجوع شود به reef detritus
reef debris|reef detritus|reef detritus
لبه ریف
حاشیه رو به دریای یک پهنه ریفی که معمولا توسط کانال های موجی تشخیص داده می شود مقایسه شود با: reef crest؛ reef front ، لبه ریف - حاشیه رو به دریای یک پهنه ریفی که معمولا توسط کانال های موجی تشخیص داده می شود مقایسه شود با: reef crest؛ reef front
reef edge
ریفهای برآمده
reef knoles
ریف برآمده ، ریف نول
الف) یک زیست کومه یا ریف مرجانی فسیلی که امروزه توسط یک تپه کوچک چشمگیر با ارتفاعی تا 100 متر ، نشان داده می شود بالاخص ، یک توده کوچک پشته مانند یا مخروطی سنگ آهک مرجانی که کمابیش در نمای زمینی دایره ای است و عموما توسط سنگی با ترکیب متفاوت محصور شده است ، مثلا در منطقه شاخص بخش craven در یورک شایر انگلستان
ب) یک ریف جدید به شکل یک برآمدگی را گویند یک ریف کومه ای کوچک که بطور محلی و بیشتر به سمت بالا یا بطور جانبی ایجاد می شود
مترادف: ریف برآمده ، ریف نول - الف) یک زیست کومه یا ریف مرجانی فسیلی که امروزه توسط یک تپه کوچک چشمگیر با ارتفاعی تا 100 متر ، مثلا در منطقه شاخص بخش craven در یورک شایر انگلستان - ب) یک ریف جدید به شکل یک برآمدگی را گویند یک ریف کومه ای کوچک که بطور محلی و بیشتر به سمت بالا یا بطور جانبی ایجاد می شود - مترادف: ریف برآمده
reef knoll
سنگ آهک ریفی
سنگ آهکی را گویند که از بقایای زیستمندان فعال ریف ساز ، مانند مرجانها ، اسفنج ها و بریوزوآنها و از اجزای آلی رسوب ساز ، مانند جلبکهای آهکی تشکیل می شود
نیز ببینید: سنگ آهک ریف مرجانی
، سنگ آهک ریفی - سنگ آهکی را گویند که از بقایای زیستمندان فعال ریف ساز ، مانند جلبکهای آهکی تشکیل می شود - نیز ببینید: سنگ آهک ریف مرجانی -
reef limestone
حلقه ریفی - رجوع شود به atoll
reef ring|atoll|atoll
ریف سنگ
یک سنگ توده ای مقاوم و چینه بندی نشده که از بقایای آهکی زیستمندان ریف ساز ساخته شده که معمولا با ماسه و ریگ ساحلی آهکی مخلوط شده است و همگی با کربنات کلسیم سیمانی گسته اند
نیز نوشته می شود: reefrock
مقایسه شود با: biolithite ؛ boundstone
مترادف: hermatolith؛ hermatobiolith
reef rock
ریف سنگ - یک سنگ توده ای مقاوم و چینه بندی نشده که از بقایای آهکی زیستمندان ریف ساز ساخته شده که معمولا با ماسه و ریگ ساحلی آهکی مخلوط شده است و همگی با کربنات کلسیم سیمانی گسته اند - نیز نوشته می شود: reefrock - مقایسه شود با: biolithite ؛ boundstone - مترادف: hermatolith؛ hermatobiolith
reef rock|hermatobiolith|hermatobiolith|hermatolith
قطعه ریفی
بخشی از یک ریف آلی را که بین گذرگاه ها ، وقفه ها و کانال ها قرار دارد ، قطعه ریفی - بخشی از یک ریف آلی را که بین گذرگاه ها
reef segment
واریزههای ریف
reef talus
واریزه ریفی
چینه های توده ای یا ضخیم لایه مورب که از واریزه ریف درشت دانه ساخته شده و معمولا در امتداد حاشیه رو به دریای یک ریف آلی ته نشین می شود و یکی از انواع نهشته دامنه ریف است
مترادف: کنگلومرای ریفی ، واریزه ریفی - چینه های توده ای یا ضخیم لایه مورب که از واریزه ریف درشت دانه ساخته شده و معمولا در امتداد حاشیه رو به دریای یک ریف آلی ته نشین می شود و یکی از انواع نهشته دامنه ریف است - مترادف: کنگلومرای ریفی
reef taluse
پهنه ریفی
reef tract
دیواره ریف ، دیواره آبسنگ
الف) یک فرا رشدی دیواره مانند از مرجان زنده و بقایای اسکلتی مرجان مرده و سایر جانوران ریف ساز را گویند که به حد میان کشندی در جایی می رسد که به عنوان یک سد بخشی بین محیط های مجاور عمل می کند (هنسون 1950)؛ یک هسته ریفی طویل نیز ببینید: wall reef (ریف دیواری)
ب) صخره زیر دریایی قائم که در زیر بیشتر سدهای ریفی یا مرجانی تا عمق کافی fore-reef (پیش ریف) گسترش می یابد؛ مثلا از 50 تا 130 متر حوالی جامائیکا و بلیز
مترادف: پیش ریف عمیق
reef wall
دیواره ریف ، دیواره آبسنگ - الف) یک فرا رشدی دیواره مانند از مرجان زنده و بقایای اسکلتی مرجان مرده و سایر جانوران ریف ساز را گویند که به حد میان کشندی در جایی می رسد که به عنوان یک سد بخشی بین محیط های مجاور عمل می کند (هنسون 1950)؛ یک هسته ریفی طویل نیز ببینید: wall reef (ریف دیواری) - ب) صخره زیر دریایی قائم که در زیر بیشتر سدهای ریفی یا مرجانی تا عمق کافی fore-reef (پیش ریف) گسترش می یابد؛ مثلا از 50 تا 130 متر حوالی جامائیکا و بلیز - مترادف: پیش ریف عمیق
reef wall|wall reef|wall reef
ریفی
تعلق داشتن به یک ریف ، بخش های بنیادی آن ، جانوران موجود در ریف بطور کلی و رسوبات تجمع یافته بر روی یا اطراف ریف ، ریفی - تعلق داشتن به یک ریف
reefal
شبه ریف شبیه یک ریف؛ مثلا "سنگهای شبه ریف"
reefoid
ریفی
الف) ریف داشتن و متشکل از ریفها ، مانند یک "بندرگاه ریفی"
ب) حاوی و متشکل از مواد رسوبی که شبیه مواد یک ریف آلی است ، ریفی - الف) ریف داشتن و متشکل از ریفها ، مانند یک "بندرگاه ریفی" - ب) حاوی و متشکل از مواد رسوبی که شبیه مواد یک ریف آلی است
reefy

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه