دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای زون عمقی
( دگرگونی ) : یکی از محیط های مشخصه

زون عمقی
( دگرگونی ) : یکی از محیط های مشخصه فیزیکوشیمیایی در اعماق متنوع در کره زمین که باعث بوجود آمدن نمود های مختلف دگرگونی می گردد ( گروبنمن 1904 ) : اپی زون یا منطقه سطحی – مزوزون – کاتازون یا منطقه عمیق
(اقیانوس شناسی): یکی از 4 محیط اقیانوسی ، یا بازه های عمق اقیانوسی که عبارت اند از : ناحیه ساحلی ، بین کشندی – ناحیه نرتیک بین حد جزر و 100 فاتوم – ناحیه عمیق بین 100 تا 500 فاتوم و ناحیه خیلی عمیق از 500 فاتوم تا عمیق تر
، زون عمقی - ( دگرگونی ) : یکی از محیط های مشخصه فیزیکوشیمیایی در اعماق متنوع در کره زمین که باعث بوجود آمدن نمود های مختلف دگرگونی می گردد ( گروبنمن 1904 ) : اپی زون یا منطقه سطحی – مزوزون – کاتازون یا منطقه عمیق - (اقیانوس شناسی): یکی از 4 محیط اقیانوسی ، بین کشندی – ناحیه نرتیک بین حد جزر و 100 فاتوم – ناحیه عمیق بین 100 تا 500 فاتوم و ناحیه خیلی عمیق از 500 فاتوم تا عمیق تر -
depth zone
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی زون عمقی
( دگرگونی ) : یکی از محیط های مشخصه فیزیکوشیمیایی در اعماق متنوع در کره زمین که باعث ب و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
مناطق فراوانی
فراوانی های حداکثر یا حداقل را به جای تنها داده های حضور یا عدم حضور با کار می گیرند ، مناطق فراوانی فراوانی های حداکثر یا حداقل را به جای تنها داده های حضور یا عدم حضور با کار می گیرند
abundance zone
منطقه آبیسال ، منطقه بسیار عمیق
این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از3000 متر تا 4000 متر میباشد ، منطقه بسیار عمیق این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از3000 متر تا 4000 متر میباشد
abyssal zone
زون فراوانی
acme zone
حدود زون ، آکروزون ، ضخامتی از لایه ها که در برگیرنده گسترش عمودی و افقی یک گروه حیاتی هستند و نام آن از نام آن فسیل گرفته شده است
acrozone
پهنه کاری همگرا
active convergent zone
منطقه هواگیر
aeration zone
ژرفا زون ، زون بازریختی
ناحیه ای در اعماق زیاد پوسته زمین که در آن فروریختی (تغییر شکل) رخ می دهد این اصطلاح اولین بار در سال 1898 توسط VanHise استفاده شد و در حال حاضر استفاده محدودی دارد
مقایسه شود با: Katamorphic Zone (ناحیه تغییر شکل پس رفت) ، زون بازریختی ناحیه ای در اعماق زیاد پوسته زمین که در آن فروریختی (تغییر شکل) رخ می دهد این اصطلاح اولین بار در سال 1898 توسط VanHise استفاده شد و در حال حاضر استفاده محدودی دارد مقایسه شود با: Katamorphic Zone (ناحیه تغییر شکل پس رفت)
anamorphic zone
منطقه رسی یا آرژیلی
منطقه موجود در کانسارهای پورفیری که با یک تجمع آلتراسیون کوارتز – کائولن – مونت موریونیت – کلریت بیوتیت تشخیص داده می شود (lowell & guilbert 1970) مقایسه شود با: منطقه فیلیک( propylitic zone) ؛ منطقه پتاسی( potassic zone) ؛ منطقه پروپیلیتیک( phyllic zone) ، منطقه رسی یا آرژیلی منطقه موجود در کانسارهای پورفیری که با یک تجمع آلتراسیون کوارتز – کائولن – مونت موریونیت – کلریت بیوتیت تشخیص داده می شود (lowell & guilbert 1970) مقایسه شود با: منطقه فیلیک( propylitic zone) ؛ منطقه پتاسی( potassic zone) ؛ منطقه پروپیلیتیک( phyllic zone)
argillic zone
مناطق انباشتگی
از محدوده های سنی یک گروه از گونه ها استفاده می کنند ، مناطق انباشتگی از محدوده های سنی یک گروه از گونه ها استفاده می کنند
assemblage zone
پهنه بازشده پشت کمانی
back arc spreadling zone
زون دگرگونی باروین
یکی از باندهای دگرگونی در کمپلکسهای دگرگونی دینامیکی- حرارتی ناحیه ای ، که درجه دگرگونی آن به طور پیشرونده افزایش می یابد و بر اساس ظهور کانیهای شاخص کلریت ، بیوتیت ، آلماندین ، استارولیت ، کیانیت و سیلیمانیت مشخص شده است (tilley ، 1925) این توالی کلاسیک معمولترین نوع دگرگونی ناحیه ای است و توسط george barrow که در سال 1893 برای اولین بار زونهای دگرگونی ناحیه ای پیشرونده در منطقه grampian highlands کشور اسکاتلند را بررسی و نقشه برداری نمود ، نامگذاری شده است
barrovian metamorphic zone
انقباض پایه‌ای
basic shrinkage zone
منطقه عمقی
bathydric zone
منطقه لرزه ای بنیوف
صفحه ای در زیر دراز گودال های کمربند حلقه ای آرام که با زاویه حدود 45 درجه به سمت قاره شیب دارد و در امتداد آن خوشه های لرزه ای متمرکز شده اند پهنه ای که در آن ورقه های فرورونده از طریق زمینلرزه های کم عمق تا عمیق مشخص می شوند ، زون بنیوف نامیده می شود
beniof seismic zone
منطقه لرزه‌ای بنیوف
سطحی در زیر گودال های کمربند circum-pacific که به سمت قاره ، با زاویه ای حدود 95 درجه عمیق می شود و در راستای آن کانون زمین لرزه ها تجمع دارند این اصطلاح برخی اوقات به سطح گسل بنیوف خوانده می‌شود با توجه به نظریه زمین ساخت صفحه ای و گستردگی کف دریا ، صفحات لیتوسفری به درون گوشته بالایی نفوذ می کنند و باعث وقوع زمین لرزه در امتداد و مرز بالایی صفحه می شوند و در نتیجه این ناحیه بوجود می آید
، منطقه لرزه‌ای بنیوف - سطحی در زیر گودال های کمربند circum-pacific که به سمت قاره ، صفحات لیتوسفری به درون گوشته بالایی نفوذ می کنند و باعث وقوع زمین لرزه در امتداد و مرز بالایی صفحه می شوند و در نتیجه این ناحیه بوجود می آید -
benioff seismic zone
زون بینوف ، منطقه بینوف ، زون بنیوف ، زون فرورانش
منطقه ای در نزدیکی کانون زمین لرزه که دهها کیلومتر زیر پوسته زمین واقع شدهاست
benioff zone
زون زمان زیستی
یک زون زمانی که بر پایه یک واحد زیست ـ چینه‌ای استوار است
مثلاً زون زمان زیستی کوردیوسراس کورداتوم (NACSN ، 1983)
مقایسه شود با: polalitychronozone / lithochronozone ، زون زمان زیستی یک زون زمانی که بر پایه یک واحد زیست ـ چینه‌ای استوار است مثلاً زون زمان زیستی کوردیوسراس کورداتوم (NACSN ، 1983) مقایسه شود با: polalitychronozone / lithochronozone
biochrono zone
زون زیست بازه ای
زون بینابینی زیستی ، زون بینابینی: interval zone
biointerval zone
زون زیست بازه ای زون بینابینی زیستی ، زون بینابینی: interval zone
biointerval zone|interval zone|interval zone
زون زیست چینه شناختی ، بیوزون
واحدی از زمان زمین شناسی تعیین شده به کمک حضور (یا ندرتاً عدم حضور)یک یا چند گونه از سنگواره ها
biostratigraphic zone
واحد زیستی ، زیست زون
biozone
منطقه ای که سطح طغیان آب تا 1/5 متر است
bonti zone
منطقه محصور شده توسط بافر یا میانگیر
buffer zone
منطقه آب مویینه ای ، حاشیه مویینه ای
capillary moisture zone
منطقه موئینه ای
capillary zone
کازوزون
یک واحد زیست ـ چینه ای تعریف شده به عنوان «بدنه یا توده‌ای از سنگ که مرزهای بالایی و پایینی آن بوسیله تغییرات جانوری برگشت پذیر که بشدت/ الزاماً موازی با سطوح زمان هستند ، تشخیص داده می شوند» (ولا 1964 ، ص622) ، کازوزون یک واحد زیست ـ چینه ای تعریف شده به عنوان «بدنه یا توده‌ای از سنگ که مرزهای بالایی و پایینی آن بوسیله تغییرات جانوری برگشت پذیر که بشدت/ الزاماً موازی با سطوح زمان هستند
casuzone
سنوزون
مترادفی برای زون تجمعی ، پیشنهاد شده توسط مور (1957) ، سنوزون مترادفی برای زون تجمعی
cenozone
کرونوزون
chrnozone
کرونوزون (واحد چینه شناسی زمانی) ، پایین ترین مرتبه از تقسیمات در سلسله مراتب چینه شناسی زمانی ، ضخامتی از لایه های سنگ های رسوبی که طی فاصله زمان زمین شناختی معین ، تشکیل شده است
chronozone
ناحیه اقلیمی
یک اصطلاح کلی برای یک ناحیه عرض جغرافیایی که توسط یک اقلیم نسبتاً همگن تشخیص داده می شود مثلاً هر کدام از نواحی مرزبندی شده بوسیله مدارهای راس السرطان و راس الجدی و دایره های منجمد شمالی و جنوبی ، یا ناحیه یا ایالتی در بعضی از رده بندی های اقلیمی مقایسه شود با temperature zone ، ناحیه اقلیمی یک اصطلاح کلی برای یک ناحیه عرض جغرافیایی که توسط یک اقلیم نسبتاً همگن تشخیص داده می شود مثلاً هر کدام از نواحی مرزبندی شده بوسیله مدارهای راس السرطان و راس الجدی و دایره های منجمد شمالی و جنوبی
climatic zone
مناطق برخوردی مکانی که در امتداد آن حاشیه همگرا یک قاره با قاره ای دیگر برخورد می کند این تصویر فضایی که مربوط به کوههای آپالاشین (appalachian) است ، لایه های سنگی را نشان می دهد که در منطقه برخوردی بین دو پلیت پیچ خورده و بهم پیچیده شده اند
collision zones|collision zone|collision zone
منطقه تجمعی مرکب
یک منطقه زیستی که دو یا چند مجموعه هم زمان را با تاکسون های شاخص مشترک/ اشتراکی ، در هم می آمیزد
composite assemblage zone
منطقه فشاری ، منطقه فشرده شده
compression zone
زون هم پوشان
یک زون بینابینی ، قرار گرفتن بین پایین ترین رخداد یا ظهور یک تاکسون و بالاترین یا بیشترین ظهور یا رخداد یک تاکسون دیگر که نتیجه آن همپوشی چینه شناسی دو تاکسون می باشد (بنه 50 – 1983 - NAC5N)
مقایسه شود با: appel zone ، lineage zone ، partial range zone ، taman ، زون هم پوشان یک زون بینابینی ، قرار گرفتن بین پایین ترین رخداد یا ظهور یک تاکسون و بالاترین یا بیشترین ظهور یا رخداد یک تاکسون دیگر که نتیجه آن همپوشی چینه شناسی دو تاکسون می باشد (بنه 50 – 1983 - NAC5N) مقایسه شود با: appel zone
concurrent range zone
منطقه لرزش
دراین ناحیه قدرت امواج ناشی ازانفجار کم است و قادر به خردکردن سنگهانیست درواقع دراین منطقه سنگها تنها دچار ارتعاش و لرزش می شوند و هر قدر از محل ماده منفجره دورتر شویم ، ازشدت ارتعاش آن کاستهمی شودتابطورکلی مستهلک گردد ، منطقه لرزش دراین ناحیه قدرت امواج ناشی ازانفجار کم است و قادر به خردکردن سنگهانیست درواقع دراین منطقه سنگها تنها دچار ارتعاش و لرزش می شوند و هر قدر از محل ماده منفجره دورتر شویم
concussion zone
منطقه تراکم
تمرکز چندین زون زیستی در یک توالی متراکم شده (هایم 1934)
condensation zone
محدوده دامنه توالی
یک حجم یا بدنه از چینه ها درون دامنه یک گروه فسیلی بطوریکه انگار اول بخشی از دامنه گروه فسیلی قبل از اولین ظهور نواده تکاملی بلافصل بوده است جامعه زمین شناسی لندن (1967 – ص 85)
consecutive range zone
منطقه تماس ، منطقه در مجاورت هاله
contact zone
زون فرورانش قاره ای
continental subduction zone
منطقه انقباض
منطقه ای که بلافاصله در مجاورت ماده ناریه قرارگرفته وفشارحاصل از انفجار ماده برسنگها اثرمیکند ودرآنها تنش قابل توجهی بوجود می آورد ، منطقه انقباض منطقه ای که بلافاصله در مجاورت ماده ناریه قرارگرفته وفشارحاصل از انفجار ماده برسنگها اثرمیکند ودرآنها تنش قابل توجهی بوجود می آورد
contraction zone
منطقه تاکتیکی سپاه
ناحیه مسئولیت نیروی انتظامی به استعداد یک سپاه
corps tactical zone
منطقه خوردگی
الف) سطح خوردگی
ب) حاشیه خوردگی ، منطقه خوردگی الف) سطح خوردگی ب) حاشیه خوردگی
corrosion zone
منطقه خرد شده
پهنه خردشدگی؛ ناحیه ای از برش گسلش یا پودرسنگ ، منطقه خرد شده پهنه خردشدگی؛ ناحیه ای از برش گسلش یا پودرسنگ
crush zone
منطقه خرد شده
crushed zone
منطقه خردشدگی
این منطقه بلافاصله پس ازمنطقه انقباض قرارداردودر آن سنگهادرنتیجه تاثیر امواج فشاری خرد می شوند ، منطقه خردشدگی این منطقه بلافاصله پس ازمنطقه انقباض قرارداردودر آن سنگهادرنتیجه تاثیر امواج فشاری خرد می شوند
crushing zone
زون بلوری
الف) 3 یا بیشتر روند بلوری غیر موازی که لبه تقاطع آنها موازی ، یک خط مشترک یا ردیف شبکه ای است که محور زون خوانده می شود
ب) یک نتیجه زون بندی شدن ، زون بلوری الف) 3 یا بیشتر روند بلوری غیر موازی که لبه تقاطع آنها موازی ، یک خط مشترک یا ردیف شبکه ای است که محور زون خوانده می شود ب) یک نتیجه زون بندی شدن
crystal zone
ناحیه جدایی
الف ) " یک ناحیه /بطورابتدایی مسطح مشخص از سنگهای میلونیتی ریز دانه بشدت خرد شده و دانه ای ( میلونیت ، گنیس میلونیتی ، میکروبرش و برش کلریتی ) " ( دیوویس 1980-ص 65) – این ناحیه در زیر سطح دکولمان یک کمپلکس هسته دگرگونی قرار می گیرد
ب ) هر ناحیه تغییر شکل حاصل از دکولمان
decollement zone
ارتفاع ، ژرفا ، عمق ، قعر ، گودی
این کلمه به تنهایی فاصله عمودی زیر سطح را مشخص می سازد در مورد چاههای مورب به معنای فاصله از چاه ، عمق حفره ، یا عمل انحنا می باشد ، گودی این کلمه به تنهایی فاصله عمودی زیر سطح را مشخص می سازد در مورد چاههای مورب به معنای فاصله از چاه
depth
عمق موثر خاک
depth effective soil
نمونه برداری ژرفی مواد معلق
depth integrating sediment sampler
کوچ داده شده عمقی
depth migrated
عمق موازنه ای
زمین ساخت : بر اساس مفهوم ایزوستازی ، عمقی که در بالاتر از آن مواد سنگی شکننده اند و در زیر آن حرکت آرام مواد سنگی موم سان برای تطبیق یا تغییرات در بار اعمال شده بر سطح کره زمین رخ می دهد تخمین های عمق موازنه ای ، از 35 مایل تا 75 مایل ( استراهلر 1963)
نیز ببینید : موازنه ایزوستازی مترادف : حد جبران یا موازنه – عمق موازنه ای – حد یا سطح موازنه ا ی یا جبران
-(اقیانوس شناسی ):الف ) عمق موازنه ای ( اقیانوس شناسی ) ب) عمق موازنه ( عمق جبران کربنات ) ، عمق موازنه ای زمین ساخت : بر اساس مفهوم ایزوستازی ، از 35 مایل تا 75 مایل ( استراهلر 1963) نیز ببینید : موازنه ایزوستازی مترادف : حد جبران یا موازنه – عمق موازنه ای – حد یا سطح موازنه ا ی یا جبران -(اقیانوس شناسی ):الف ) عمق موازنه ای ( اقیانوس شناسی ) ب) عمق موازنه ( عمق جبران کربنات )
depth of compensation
عمق حفاری ، ژرفای گود
depth of excavation
عمق کانون
فاصله میان کانون یک زمین لرزه تا مرکز زلزله را گویند مترادف : عمق کانونی ، عمق کانون فاصله میان کانون یک زمین لرزه تا مرکز زلزله را گویند مترادف : عمق کانونی
depth of focus
عمق اثر اصطکاکی ، عمق اصطکاک
depth of frictional influence
عمق مقاومت اصطکاکی ، عمق اصطکاک
depth of frictional resistance
عمق نفوذ
الکتریسیته : عمقی در یک محیط که در آن عمق ، شدت میدان الکتریکی همراه با یک موج الکترومغناطیسی سطحی ، به میزان e/1 ، کوچکتر از مقدار آن در سطح محیط می باشد ( e پایه لگاریتم نپری است ) نیز ببینید : اثر پوست
سنجش از دور : الف ) عمقی در زیر سطح یک ماده که توسط آن ، تابش فرودی تا e/1 یا 37 % ضعیف شده است
ب) عمقی که در آن متغیر های دمایی تلفیق شده سلول های وضوح مکانی مجاور ، معادل وضوح حرارتی حسگر می باشد
ج ) عمقی که از آن ، تابش ممکن است همچنان به گیرنده برسد چنین تابشی در طی فواصل پائین دست سطح تلفیق می شوند ، عمق نفوذ الکتریسیته : عمقی در یک محیط که در آن عمق ، کوچکتر از مقدار آن در سطح محیط می باشد ( e پایه لگاریتم نپری است ) نیز ببینید : اثر پوست سنجش از دور : الف ) عمقی در زیر سطح یک ماده که توسط آن ، تابش فرودی تا e/1 یا 37 % ضعیف شده است ب) عمقی که در آن متغیر های دمایی تلفیق شده سلول های وضوح مکانی مجاور ، معادل وضوح حرارتی حسگر می باشد ج ) عمقی که از آن
depth of penetration
بالاد ، روان آب
depth of runoff
عمق مستغرق
depth of submergence
عمق توده جابجا شده
بیشینه عمق توده جابجاشده که به سطح توده جابجا شده عمود است(dd)
depth of the displaced mass
عمق توده جابجا شده بیشینه عمق توده جابجاشده که به سطح توده جابجا شده عمود است(dd)
depth of the displaced mass|displaced mass|displaced mass
عمق اکتشاف
عمق حداکثر یا بیشینه یک بی هنجاری ژئوفیزیکی که فقط در بالای پارازیت قابل تشخیص می باشد ، عمق اکتشاف عمق حداکثر یا بیشینه یک بی هنجاری ژئوفیزیکی که فقط در بالای پارازیت قابل تشخیص می باشد
depth pf exploration
نقطه ژرفا
در عملیات لرزه ای ، موقعیتی که در آن ژرفای افق نقشه برداری شده ، محاسبه شده است
نیز ببینید : نقطه ژرفای مشترک ، نقطه ژرفا در عملیات لرزه ای ، محاسبه شده است نیز ببینید : نقطه ژرفای مشترک
depth point
قانون ژرفا
الگوریتمی برای محاسبه ژرفا نسبت به یک توده بی هنجاری ، رسانا ، یا توده مغناطیسی – قوانین ژرفا معمولاً بر پایه اندازه های نهایی یک بی هنجاری یا مشتق های آن یا بر پایه فواصل بین نقاط قطعی به راحتی تعیین شده بر روی منحنی های بی هنجاری ، استوار است نیز ببینید : فاکتور شاخص ، قانون ژرفا الگوریتمی برای محاسبه ژرفا نسبت به یک توده بی هنجاری
depth rule
مقطع عمق
یک مقطع لرزه ای ( رسم شده ) که مقیاس عمودی اش ، ترجیحا واحد های عمقی و نه واحد های زمانی هستند ، مقطع عمق یک مقطع لرزه ای ( رسم شده ) که مقیاس عمودی اش
depth section
عمق سنج صوتی ، ژرفا سنج پژواکی
depth sounder
منحنی سرعت – عمق ، منحنی سرعت قائم
depth velocity curve
منحنی سرعت – عمق ، منحنی سرعت قائم
depth velocity curve|depth velocity|depth velocity
زون بی نور
یک زون در اقیانوس بین اعماق 250 و 650 فوت ، در جایی که نفوذ نور آنقدر کم است که به طور شدیدی ، آهنگ فتوسنتز را محدود می کند این زون حدانتقالی بین دو زون پر نور در بالا و بدون نور در پائین می باشد – مترادف : زون نیم تاب ، زون بی نور یک زون در اقیانوس بین اعماق 250 و 650 فوت
disphotic zone
گسل توزیع شده ، ناحیه گسله
distributed fault|fault zone|fault zone
زون کشش و لغزش
ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممکن است نسبت به داخل زمین حرکت کرده باشد ( دیکز 1959)
نیز ببینید : phorogenesis ، زون کشش و لغزش ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممکن است نسبت به داخل زمین حرکت کرده باشد ( دیکز 1959) نیز ببینید : phorogenesis
drag and slippage zone
منطقه فرود ، منطقه پرش ، منطقه بارریزی ، منطقه ریزش
drop zone
زون برف خشک
ناحیه ای بر روی یک یخچال یا ورقه ی یخ در جایی که هیچ سطح ذوبی حتی در تابستان وجود ندارد و بوسیله خط برف خشک مرز بندی می شود ، زون برف خشک ناحیه ای بر روی یک یخچال یا ورقه ی یخ در جایی که هیچ سطح ذوبی حتی در تابستان وجود ندارد و بوسیله خط برف خشک مرز بندی می شود
dry-snow zone
پهنه برشی شکل پذیر
ductile shear zone
زون گسلی دوگانه
یکی از ساختهای گسلی که در رابطه با روراندگی ها مطرح است ، دوپلکس میباشد دوپلکسها به وسیله روی هم قرار گرفتن چندین ورقه رانده شده (پولک) تشکیل می شوند هر یک از این ورقه های پولک مانند را هورس نامند دوپلکسها معمولا بوسیله دو گسل بزرگ با جابجایی زیاد محدود شده اند
یک مجموعه ساختمانی که شامل یک راندگی سقفی در بالا و یک راندگی کف در قاعده می باشد که با یک رشته گسل های راندگی پرشیب تر فلس مانند قطعه ای از سنگ را ضخیم و کوتاه می کنند (دالستروم 1970 ، و بوپر 1976)
duplex fault zone
ناحیه انحصاری اقتصادی (eez)
economic exclusive zone
منطقه اپی پول هیدریک ، منطقه روان آب
epipolhydric zone
اپی زون ، منطقه دگرگونی ضعیف
epizone
منطقه هوفروغ ، زون نورگیر
آن بخش از اقیانوس که در آن نفوذ کافی نور برای حمایت فتوسنتز وجود دارد این عمل متفاوت است اما میانگین آن 80 متر می باشد مرز پایینی این ناحیه عمق موازنه ای می باشد مقایسه شود با disphotic zone (زون بی نور) aphoticzone ، ( زون بی نور)
مترادف: منطقه نفوذ نور(photic zone ) ، زون نورگیر آن بخش از اقیانوس که در آن نفوذ کافی نور برای حمایت فتوسنتز وجود دارد این عمل متفاوت است اما میانگین آن 80 متر می باشد مرز پایینی این ناحیه عمق موازنه ای می باشد مقایسه شود با disphotic zone (زون بی نور) aphoticzone ، ( زون بی نور) مترادف: منطقه نفوذ نور(photic zone )
euphotic zone
منطقه تکاملی ، منطقه خط وارگی
evolutionary zone
منطقه برون ریختی ، هاله
exomorphic zone
زون بیرونی
بخش های خارجی یک کلونی بریوزوآن استنولامیت که توسط دیوارهای عمودی ضخیم ، تمرکزهای ساختارهای اسکلتی میان زیاسایی و جهتهای رشد جانوری با زوایای تندی نسبت به جهت ها یا سطوح رشد کلونی ، تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: زون درونی
مترادف: ناحیه بالغ ، زون بیرونی بخش های خارجی یک کلونی بریوزوآن استنولامیت که توسط دیوارهای عمودی ضخیم ، تشخیص داده می شود مقایسه شود با: زون درونی مترادف: ناحیه بالغ
exozone
منطقه ریزش ، خط افت
fall zone
منطقه ای که در معرض طغیانهای جذر ومدی قرار می گیرد
fassade zone
منطقه گسلی ، زون گسله
یک گسل ، به جای اینکه یک شکاف ساده باشد ، ممکن است یک منطقه به وسعت صدها یا هزاران فوت باشد
یک زون گسلی ممکن است چندین گسل کوچک در هم آمیخته باشد ، زون گسله یک گسل ، ممکن است یک منطقه به وسعت صدها یا هزاران فوت باشد یک زون گسلی ممکن است چندین گسل کوچک در هم آمیخته باشد
fault zone
زون زیوی
faunal zone
زون زیوی
الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر
ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد
ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری ، زون زیوی الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری
faunizone
زون فرتو
اصطلاحی که توسط زمین شناسان قدیمی برای افق B قرمز رنگ یا قهوه ای مایل به قرمز حاصله تحت شرایط زهکشی آزاد زیر سطحی در مواد نفوذپذیر نزدیک سطح مانند لس یا ماسه و گراول استفاده می شد که تا سطح گسترده می شدند یا با لایه نازک تیل پوشانده می شدند (فلنیت 1957) این معادل گومبوتیل خوب زهکشی شده ، می باشد
ferreto zone
زون سیلابی
flood zone
زون گیاهی
فلوریزون ، زون گیاهی فلوریزون
floral zone
زون گیاهی
یک واحد زیست چینهای یا پیکرهای از چینه ها را گویند که توسط یک مجموعه شاخص از گیاهان فسیل ، بدون توجه به ارزش محیطی یا زمان سنجی آنها ، تشخیص داده می?شود با وجود اینکه برای این اصطلاح ، مانند faunizone یا زون جانوری ، معناهای متنوعی در نظر گرفته شده است ، اما از نظر مفهومی به زون تجمعی نزدیک است و به طور کلی از آن به عنوان یک نوع زون بر پایه گیاهان ، یاد می‌شود ACSN (بند 1961-21d) اینطور بیان می کند که این اصطلاح بطور عمومی پذیرفته نیست و تعریف صحیح آن ، مورد بحث و بررسی است
مترادف: زون گیاهی ، زون گیاهی یک واحد زیست چینهای یا پیکرهای از چینه ها را گویند که توسط یک مجموعه شاخص از گیاهان فسیل ، مورد بحث و بررسی است مترادف: زون گیاهی
florizone
منطقه شکستگی
منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای انتقالی و امتدادهای غیر فعال آن ها تبعیت می کند
fracture zone
زون یخبندانی
رجوع شود به seasoanaly frozen ground (زمینی با انجماد فصلی) ، زون یخبندانی رجوع شود به seasoanaly frozen ground (زمینی با انجماد فصلی)
frost zone
حوزه دانه بندی
محدودهای از توزیع اندازه دانه که منحنی دانهبندی هر سنگ دانه دلخواه متعلق به آن حوزه ، بین دو منحنی حدی آن قرار می گیرد ، حوزه دانه بندی محدودهای از توزیع اندازه دانه که منحنی دانهبندی هر سنگ دانه دلخواه متعلق به آن حوزه
grading zone
منطقه هیفورد
بخشی از جهان که در محاسبه تقلیل توپوگرافیک و تقلیلات ایزوستازی (ایستابی) حول یک ایستگاه مورد استفاده قرار می گیرد این عنوان از نام J F hayford نقشه بردار امریکایی اقتباس شده است
در این مورد به معنای واژه bullavds method توجه کنید ، منطقه هیفورد بخشی از جهان که در محاسبه تقلیل توپوگرافیک و تقلیلات ایزوستازی (ایستابی) حول یک ایستگاه مورد استفاده قرار می گیرد این عنوان از نام J F hayford نقشه بردار امریکایی اقتباس شده است در این مورد به معنای واژه bullavds method توجه کنید
hayford zone
زون فلسی
imbricate zone
منطقه راندگی‌ هم‎پوشان
imbricated thrust zone
اصطلاح قدیمی است که به منطقه گنایسهای بیوتیت وسیلیمانیت دار گفته می شود وبیانگر کاتازون در سکانس پلیتی است
inferior gneiss zone
منطقه زیرین میکاشیستی
inferior micaschistes zone
اصطلاح قدیمی است که به منطقه گنایسهای بیوتیت وسیلیمانیت دار گفته می شود وبیانگر کاتازون در سکانس پلیتی است
inferior. gneiss zone
منطقه اینترتایدال ؛ نوار جذر و مدی
به منطقه محصور بین جزر و مد دریا اطلاق می گردد ، منطقه اینترتایدال ؛ نوار جذر و مدی به منطقه محصور بین جزر و مد دریا اطلاق می گردد
intertidal zone
مناطق فاصله ای یا زمانی از محدوده گونه های تک ومجزا استفاده می کنند
interval zone
زون کاتامورفیک
زون دگرگونی کم عمق؛ زون کم عمق پوسته زمین که در آن دگرگونی مختصر رخ می دهد واژه مزبور اولین بار توسط Van Hise ، ارائه شده است
مقایسه شود با:anamorphic zone ، زون کاتامورفیک زون دگرگونی کم عمق؛ زون کم عمق پوسته زمین که در آن دگرگونی مختصر رخ می دهد واژه مزبور اولین بار توسط Van Hise ، ارائه شده است مقایسه شود با:anamorphic zone
katamorphic zone
منطقه دگرگونی عمیق
طبق دسته بندی گروبن من (Gruben mann) برای سنگهای دگرگونی ، عمیق‌ترین زون دگرگونی که دارای دمای بالا (500-700) ، فشار هیدروستاتیک بسیار بالا ، و فاقد تنش برشی (یا دارای تنش برشی اندک) است ، با عنوان katazone شناخته می‌شود بازیافت و تبلور مجدد طولانی مدت و پیوسته که اغلب بدون تغییر شکل بوده و به همراه فعالیتهای آذرین ، باعث تولید سنگهایی چون شیستها ، گنیسها ، گرانولیتها ، اکلوژیتها و آمیبولیتهای درجه بالا ، در زون مذکور می شوند مفهوم واژه مورد نظر توسط Grubenmann و Miggli بسط داده شده و شامل تاثیرات دگرگونی مجاورتی فشار بالا و دگرگونی جانشینی نیز می شود امروزه در تشریح این واژه ، به جای تاکید بر عمق بالای آن ، بر روی شرایط فشار این نوع دگرگونی تاکید می‌شود
مقایسه شود با: epizone ، mesozone ، واژه مزبور به صورت catazone هم نوشته می شود در این مورد به معنای واژه katamophism هم مراجعه نمایید
katazone
منطقه دگرگونی عمیق طبق دسته بندی گروبن من (Gruben mann) برای سنگهای دگرگونی ، عمیق‌ترین زون دگرگونی که دارای دمای بالا (500-700) ، فشار هیدروستاتیک بسیار بالا ، و فاقد تنش برشی (یا دارای تنش برشی اندک) است ، با عنوان katazone شناخته می‌شود بازیافت و تبلور مجدد طولانی مدت و پیوسته که اغلب بدون تغییر شکل بوده و به همراه فعالیتهای آذرین ، باعث تولید سنگهایی چون شیستها ، گنیسها ، گرانولیتها ، اکلوژیتها و آمیبولیتهای درجه بالا ، در زون مذکور می شوند مفهوم واژه مورد نظر توسط Grubenmann و Miggli بسط داده شده و شامل تاثیرات دگرگونی مجاورتی فشار بالا و دگرگونی جانشینی نیز می شود امروزه در تشریح این واژه ، به جای تاکید بر عمق بالای آن ، بر روی شرایط فشار این نوع دگرگونی تاکید می‌شود مقایسه شود با: epizone ، mesozone ، واژه مزبور به صورت catazone هم نوشته می شود در این مورد به معنای واژه katamophism هم مراجعه نمایید
katazone|catazone|catazone
سازند دولومیتی خانه کت (تریاس پایینی تا رتین) در زاگرس مرتفع(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس)رخنمون دارد و هم ارز مجموعه دو سازند کنگان و دشتک است شامل دولومیت های خاکستری رنگ تیره ، بسیار ریزدانه ، سیلیسی ، متوسط تا نازک لایه است با ناپیوستگی بر روی سازند دالان و در زیر سازند نیریز با ناپیوستگی فرسایشی قرار دارد
khaneh kat formation|khaneh kat|khaneh kat|khanehkat|trocholina zone
خطوط مواصلات ، خطوط ارتباطی زمین ، منطقه پیاده شدن
منطقه فرود محل آماده شده یا موقتی مناسب جهت عملیات به وسیله هلی کوپتریا هواپیمای دارای بال ثابت با توانایی های پرواز و فرود عمودی یا در باندهای خیلی کوتاه
landing zone
زون سلسله النسب ، مترادف با Phylozone
lineage zone
زون سلسله النسب ، مترادف با Phylozone
lineage zone|lineage|lineage|phylozone
محدوده سنگی
lithozone
منطقه ساحلی ، منطقه کرانه ای ، منطقه کم عمق ، منطقه کم عمق
این منطقه بین 200 تا 2000 متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا 4000 متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل می گردد ، منطقه کم عمق این منطقه بین 200 تا 2000 متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا 4000 متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل می گردد
littoral zone
توسعه حوزه محلی
local range zone
زون کم سرعت
قسمتی از گوشته که بین 100 تا 250 کیلومتری واقع شده است و بوسیله یک کاهش قابل ملاحظه در سرعت موجهای لرزه ای تشخیص داده می شود این منطقه سراسر زمین را احاطه نمی کند ، زون کم سرعت قسمتی از گوشته که بین 100 تا 250 کیلومتری واقع شده است و بوسیله یک کاهش قابل ملاحظه در سرعت موجهای لرزه ای تشخیص داده می شود این منطقه سراسر زمین را احاطه نمی کند
low-velocity zone
زون آرام مغناطیسی
یک بازه زمانی طولانی که طی آن میدان مغناطیسی زمین معکوس نشده و یا به بیان دیگر ، طی آن هیچ خط مغناطیسیی در بستر دریاها ، ایجاد نشده است ، خصوصاً دوره کرتاسه ، زون آرام مغناطیسی یک بازه زمانی طولانی که طی آن میدان مغناطیسی زمین معکوس نشده و یا به بیان دیگر
magnetic quiet zone
زون قطبیت مغناطیسی
عنوان مزبور باید در عوض عنوان زون قطبش ، برای محل اختلاط انواع مختلف قطبش بکار برود ، زون قطبیت مغناطیسی عنوان مزبور باید در عوض عنوان زون قطبش
magnetopolarity zone
تیغه بیرونی ریف مرجانی ، زون حاشیه ای
قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند
، زون حاشیه ای - قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند -
marginal zone
پهنه بیشترین پیشروی(MFZ)
maximum flooding zone
منطقه نسبتاً باریک وطویلی که دارای آنومالی منفی ثقلی می باشد
meinesz zone
منطقه میانی دگرگونی ، ناحیه عمق متوسط
mesozone
زون فلززایی
metalogenic zone
منطقه دگرگونی
metamorphic zone
زون معدنی
عنوانی غیررسمی برای یک واحد چینه شناسی که بر اساس کانیهای محتوی خود (معمولاً کانیهای آواری) دسته بندی شده و معمولاً با استفاده از کانیهای شاخص خود نیز نامگذاری می شود ، زون معدنی عنوانی غیررسمی برای یک واحد چینه شناسی که بر اساس کانیهای محتوی خود (معمولاً کانیهای آواری) دسته بندی شده و معمولاً با استفاده از کانیهای شاخص خود نیز نامگذاری می شود
mineral zone
هر توده ای از سنگ میزبان که کانیهایی با ارزش تجاری ظاهر شود
mineralized zone
زون ناماگمایی (Miogeosyncline)
miomagmatic zone
زون ریخت زادی
زون خطی (Lineage zone)
morphogenetic zone
زون ریخت زادی زون خطی (Lineage zone)
morphogenetic zone|lineage zone|lineage zone
ناحیه رنگین دانه
mottled zone
موتاسیون ، جهش
mutual contact zone
منطقه نزدیک ساحل
nearshore zone
ناحیه کم عمق آب دریا
neritic zone
منطقه دور از ساحل
offshore zone
حوزه نفت خیز
oil zone
زون کدر
زونی از سنگهای زیرزمینی که از آن و نیز بخشهای واقع در زیر آن ، هیچ انعکاس لرزه ای ، به دست نیامده است
مقایسه شود با: transparent zone ، زون کدر زونی از سنگهای زیرزمینی که از آن و نیز بخشهای واقع در زیر آن ، به دست نیامده است مقایسه شود با: transparent zone
opaque zone
زون اُپل
یک زون زیستی که بر پایه حضور طبقات گیاهی و جانوری خاصی (از انواعی محدود و مشابه) که به عنوان نمونه های شاخص تقریباً معاصر ، در نظر گرفته می‌شوند ، قابل شناسایی است گرچه برای شناسایی هر بخش از چنین زونی ، حضور تمام طبقات گیاهی یا جانوری مورد نظر ، ضروری نیست بخش پایینی زون مزبور دارای نمونه های بسیاری از اولین حضور طبقات مورد نظر ، بخش فوقانی آن نیز در مقابل حاوی نمونه هایی فراوان آخرین حضور طبقات گیاهی و جانوری خاص و بدنه آن نیز حاوی نمونه های ظهور کرده مابین این دو مورد است زون اپل نسبت به یک زون رنج همزمان ، کیفی تر و نامشخص تر بوده ولی بکارگیری آن ، آسانتر می باشد گرچه عنوان مزبور کمتر استفاده می شود ولی مفهوم آن در زون بندی زیست چینه ای ، کاربردی گسترده دارد ، زون اُپل یک زون زیستی که بر پایه حضور طبقات گیاهی و جانوری خاصی (از انواعی محدود و مشابه) که به عنوان نمونه های شاخص تقریباً معاصر
oppel-zone
زون کوهزایی
orogenic zone
زون همپوشانی
رجوع شود به concurrent-range zone ، زون همپوشانی رجوع شود به concurrent-range zone
overlap zone
زون اکسیده
منطقه ای که در معرض اکسیداسیون قرار گرفته است ، زون اکسیده منطقه ای که در معرض اکسیداسیون قرار گرفته است
oxidized zone
اوزون
نوعی گاز اکسیژن ، آبی کمرنگ و به مقدار خیلی کم در جو زمین و به مقدار بیشتر در ارتفاع 20 تا 35کیلومتری سطح زمین دیده می شود این لایه باعث جذب اشعه ماوراء بنفش نور خورشید گردیده و موجبات گرم شدن لایه های زیرین اتمسفر را فراهم می آورد ، اوزون نوعی گاز اکسیژن
ozone
زون تدریجی جزئی
الف) زون حد واسط یا زون میانی واقع در بین زون دربر گیرنده اولین آثار مربوط به یک رده گیاهی یا جانوری و زون دربر گیرنده آخرین آثار رده مزبور که منجر به هم پوشانی چینه شناسی نشده ولی برای تقسیم بندی محدوده مربوط به یک گونه سوم ، بکار می رود مقایسه شود با: taxon range zone ، concurrent range zone ، lineage zone
ب) local range zone(زون تدریجی محلی) ، زون تدریجی جزئی الف) زون حد واسط یا زون میانی واقع در بین زون دربر گیرنده اولین آثار مربوط به یک رده گیاهی یا جانوری و زون دربر گیرنده آخرین آثار رده مزبور که منجر به هم پوشانی چینه شناسی نشده ولی برای تقسیم بندی محدوده مربوط به یک گونه سوم ، lineage zone ب) local range zone(زون تدریجی محلی)
partial range zone
زون ارزشمند
بازه هایی از مقطع قائم یک میدان نفت یا گاز که حاوی ذخایر اقتصادی نفت و گاز هستند ، زون ارزشمند بازه هایی از مقطع قائم یک میدان نفت یا گاز که حاوی ذخایر اقتصادی نفت و گاز هستند
pay zone
زون چکادی ، زون بیشینه (Acme zone)
peak zone
زون چکادی ، زون بیشینه (Acme zone)
peak zone|acme zone|acme zone
زون زیستی که با فراوانی برخی از تاکسون ها نامگذاری می شوند اسامی مترادف آن acme zone و Epibole و flood zone می باشد
peakzon|epibole|epibole|flood zone|acme zone
زون تراوش ، زون نفوذ
بخشی از یک توده یا صفحه یخی که در آن مقدار معینی از یخ سطحی ذوب می شود ولی آب حاصل از ذوب این قسمت ، مجدداً منجمد شده و در نتیجه لایه برف به صورت کامل ، خیس نشده و به نقطه ذوب نمی رسد در حالت کلی می توان گفت که مرز زون نفوذ ، در مناطق مرتفع ، توسط خط برف خشک و در مناطق پست تر ، توسط خط اشباع ، مشخص می شود
مقایسه شود با: soaked zone ، زون نفوذ بخشی از یک توده یا صفحه یخی که در آن مقدار معینی از یخ سطحی ذوب می شود ولی آب حاصل از ذوب این قسمت ، مشخص می شود مقایسه شود با: soaked zone
percolation zone
زون نوری (Euphotic zone)
photic zone
منطقه سیراب ، زون سطح آب اشباع ، زون فراتیک ، زون اشباع
phreatic zone
زون فیلیک
زونی در کانسارهای پورفیری مجاور زون پتاسیک که به کمک مجموعه کانی‌های کوارتز-سریسیت-پیریت ، با کمتر از 5 درصد کائولن ، بیوتیت یا فلدسپات پتاسیم تشخیص داده می‌شود ( لوئل و گیلبرت ، 1970) ، زون فیلیک زونی در کانسارهای پورفیری مجاور زون پتاسیک که به کمک مجموعه کانی‌های کوارتز-سریسیت-پیریت
phyllic zone
زون شاخه زادی ، زون خطی
phylogenetic zone
زون سلسله النسب ، زون زیست چینه ای که حد بالا و پایین آن با ظهور و از بین رفتن آن فسیل مشخص می شود
phylozone
زون گیاهی
بخشی از بستر یک دریاچه پوشیده از آب با عمق کافی جهت رشد گیاهان ریشه ای ، زون گیاهی بخشی از بستر یک دریاچه پوشیده از آب با عمق کافی جهت رشد گیاهان ریشه ای
phytal zone
منطقه پلاستیک
منطقه‌ای مجاور منطقه گسیختگی یک دهانه انفجاری و با فاصله زیاد نسبت به محل برخورد ، این منطقه با دارابودن شکستگی های کمتر و تغییرشکل‌های دائمی کوچک ، از منطقه گسیختگی متمایز می‌شود ، منطقه پلاستیک - منطقه‌ای مجاور منطقه گسیختگی یک دهانه انفجاری و با فاصله زیاد نسبت به محل برخورد
plastic zone
زون پرماگمایی
ائوژئوسنکلینال ، زون پرماگمایی - ائوژئوسنکلینال
pliomagmatic zone
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
polarity chronozone
زیر گاه زون قطبیت
بخشی از گاه زون قطبیت ، زیر گاه زون قطبیت - بخشی از گاه زون قطبیت
polarity subchronozone
زیرزون قطبیت
در جریان عملیات پیوسته در چینه گون برای زون قطبیت یا عملیات جدید در سنگ‌های منطبق دیگر ، واحدهای قطبیت کوچک‌تری مشخص می‌شود که ممکن است به صورت قراردادی به عنوان زیرزون‌های قطبیت مشخص شوند (NACSN ، 1983) ، زیرزون قطبیت - در جریان عملیات پیوسته در چینه گون برای زون قطبیت یا عملیات جدید در سنگ‌های منطبق دیگر
polarity subzone
زون گذار قطبیت
یک توده از لایه دارای بیشتر از یک متر ضخامت مرکب از بازه انتقالی که در عرض آن تغییری در قطبیت مغناطیسی ثبت می شود زون‌های انتقالی قطبیت یا افق‌های واژگونی قطبیت در مرزهای فوقانی یا تحتانی زون‌های قطبیت تشکیل می‌شوند ، زون گذار قطبیت - یک توده از لایه دارای بیشتر از یک متر ضخامت مرکب از بازه انتقالی که در عرض آن تغییری در قطبیت مغناطیسی ثبت می شود زون‌های انتقالی قطبیت یا افق‌های واژگونی قطبیت در مرزهای فوقانی یا تحتانی زون‌های قطبیت تشکیل می‌شوند
polarity transition zone
زون قطبیت
واحد اصلی رده‌بندی قطبیت مغناطیسی ؛ واحد سنگی مشخص‌شده با علائم مغناطیسی نام قراردادی آن مرکب از نام جغرافیایی و نام زون قطبیت است نام آن ممکن است برای نشان دادن قطبیت واحد تغییر یابد به عنوان مثال: Deer Park Reversed Polarity Zone (NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86 ، زون قطبیت - واحد اصلی رده‌بندی قطبیت مغناطیسی ؛ واحد سنگی مشخص‌شده با علائم مغناطیسی نام قراردادی آن مرکب از نام جغرافیایی و نام زون قطبیت است نام آن ممکن است برای نشان دادن قطبیت واحد تغییر یابد به عنوان مثال: Deer Park Reversed Polarity Zone (NACSN
polarity zone
منطقه پتاسیمی
منطقه درونی و هسته کانسارهای پورفیری ، مشخص‌شده با فلدسپات پتاسیم تشکیل شده یا تجدید تبلور یافته ، همراه با کمی سریسیت و مقادیر فرعی متغیر ولی مقادیرکم و ثابت انیدریت (لوول ، گیلبرت ، 1970) ، منطقه پتاسیمی - منطقه درونی و هسته کانسارهای پورفیری
potassic zone
زون تولیدکننده
طبقه سنگی یک میدان نفتی که هنگامی که توسط یک چاه شکافته می‌شود ، نفت یا گاز تولید می‌کند اغلب به شکل نادرست به"افق تولید" اطلاق می‌شود ، زون تولیدکننده - طبقه سنگی یک میدان نفتی که هنگامی که توسط یک چاه شکافته می‌شود
producing zone
زون پروپیلیتیک
زونی در کانسارهای پورفیری که با مجموعه کلریت-کلسیت-اپیدوت-آدولاریا-آلبیت مشخص می‌شود (لوول ، گیلبرت ، 1970) ، زون پروپیلیتیک - زونی در کانسارهای پورفیری که با مجموعه کلریت-کلسیت-اپیدوت-آدولاریا-آلبیت مشخص می‌شود (لوول
propylitic zone
زون آرام
زون نیمه‌سطحی که تأثیرگذار نیست؛ به عنوان مثال زون آرامی که با بی‌هنجاری های مغناطیسی یا جاذبه همراه نمی‌شود ، زون آرام - زون نیمه‌سطحی که تأثیرگذار نیست؛ به عنوان مثال زون آرامی که با بی‌هنجاری های مغناطیسی یا جاذبه همراه نمی‌شود
quiet zone
زون شعاعی
در فسیل شناسی ، بخش حجره ای یک پوسته فرامینیفری با عناصر اساساً شعاعی ، قرارگرفته بین منطقه حاشیه‌ای و مجموعه مرکزی (نظیر اربیتولینیدا) ، زون شعاعی - در فسیل شناسی
radial zone
رادیوزون
یک واحد سنگی بخش است که نشان دهنده یک زون یا توالی از چینه هاست ک بر طبق فسیل شناسی بنا داده شده است (ویلز و همکاران – 1950) ، رادیوزون - یک واحد سنگی بخش است که نشان دهنده یک زون یا توالی از چینه هاست ک بر طبق فسیل شناسی بنا داده شده است (ویلز و همکاران – 1950)
radiozone
زون همپوشانی گسترشی
میان بازه ، میان گستره زون برخوردی همپوشان ، زون همپوشانی گسترشی - میان بازه
range overlap zone
زون گسترشی
یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN)
نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی
مترادف: acrzone ، زونیت ، زون گسترشی - یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN) - نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی - مترادف: acrzone
range zone
منطقه کافتی
الف) سیستمی از شکستگی های پوسته ای؛ در زمین ساخت ، یک کافت
ب) در هاوایی ناحیه از از عوارض آتشفشانی به همراه مجموعه های دایک زیرین را گویند مترادف: منطقه کافت آتشفشانی
منطقه ریفت شدگی
ناحیه ای از پوسته زمین که در امتداد آن واگرایی صفحات رخ می دهد
، منطقه کافتی - الف) سیستمی از شکستگی های پوسته ای؛ در زمین ساخت ، یک کافت - ب) در هاوایی ناحیه از از عوارض آتشفشانی به همراه مجموعه های دایک زیرین را گویند مترادف: منطقه کافت آتشفشانی - منطقه ریفت شدگی - ناحیه ای از پوسته زمین که در امتداد آن واگرایی صفحات رخ می دهد -
rift zone
زون ریشه - رجوع شود به root zone (منطقه ریشه)
root scar|root zone|root zone
ناحیه ی ریشه دوانی
root zone
منطقه گسستگی
دراین منطقه ، قدرت امواج فشاری به حدی نیست که از این بابت سنگهاراخردکند امادراین ناحیه سنگهاتحت تاثیرتنش های برشی ای قرارمیگیرندکه سعی داردآنها را در امتداد صفحاتی که از حوالی ماده ناریه منشعبمی شودروی هم بلغزاند دراین منطقه چنانچه تنشها ازمقاومت برشی سنگها تجاوزنمایند ، سبب خواهدشدکه درسنگ درزه های شعاعی بوجودآید ، منطقه گسستگی - دراین منطقه
rupture zone
زون اشباع
رجوع شود به zone of satration (منطقه اشباع)
saturated zone
منطقه گذار لرزه یی
seismic transition zone
منطقه سایه
منطقه بین 105 و 140 درجه از مرکز سطحی زمین لرزه که امواج مستقیم به علت شکست در هسته زمین به ان جا نفوذ نمی کنند
، منطقه سایه - منطقه بین 105 و 140 درجه از مرکز سطحی زمین لرزه که امواج مستقیم به علت شکست در هسته زمین به ان جا نفوذ نمی کنند -
shadow zone
منطقه سیراب
staurated zone
منطقه فرورانش ، زون فرورانش
مرزی در امتداد یک ورقه لیتوسفر که در گوشته به زیر ورقه ای دیگر فرو می رود زون های فرورانش از طریق زمینلرزه های بزرگ - با عمق کانونی کم ، نزدیک به سطح (و نزدیک گودال های اقیانوسی عمیق) تا عمق کانونی زیاد و با فاصله بیشتر از گودال در جهت فرورانش- مشخص می شوند
subduction zone
زون زیر کرانه ای ، منطقه ساب لیتورال
منطقه از حد جزر آب دریا تا عمق 200 متر
sublittoral zone
منطقه خیزاب کرانه یی
surf zone
زمین درزه
suture zone
پهنه زمین‎ساختی خمیری
tectonic mush zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی ، منطقه زمانی
هر یک از قاچهای 24 گانه 15 درجه ای کره زمین که زمان متوسط نصف النهار مرکزی آن به عنوان زمان رسمی کشورها انتخاب گردد ، منطقه زمانی - هر یک از قاچهای 24 گانه 15 درجه ای کره زمین که زمان متوسط نصف النهار مرکزی آن به عنوان زمان رسمی کشورها انتخاب گردد
time zone
منطقه گذار(لرزه یی)
transition zone
منطقه ناسیراب ، زون اشباع نشده
منطقه ای بین سطح زمین و سطح ایستابی است که در آن فشار سیالات کمتر از آتمسفر است
unsaturated zone
منطقه ناسیراب ، منطقه هوارس
vadose water zone
منطقه غیراشباع ، زون هواده
ناحیه ای است درون زمین بین سطح ایستابی که در آن حفرات توسط آب پر نشده است این منطقه همچنین منطقه غیر اشباع نیز خوانده می شود
vadose zone
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone|rift zone|rift zone
زون کاویزی ، زون حفره ای
vuggy zone
منطقه واداتی-بنیوف
پهنه شیب دار باریکی از فعالیت لرزه‌ای که از یک درازگودال به سمت سست‌کره کشیده شده است
wadati benfoff zone
منطقه چرخشی
منطقه گذار بین یک ورقه ریزشی و چینه های بالایی ، منطقه چرخشی - منطقه گذار بین یک ورقه ریزشی و چینه های بالایی
whirl zone
پهنه
zone

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه