دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای خلیج کوچک ، دهانه ، خلیج یا شاخابه
الف) فرورفتگی

خلیج کوچک ، دهانه ، خلیج یا شاخابه
الف) فرورفتگی و رخنه کوچک منحنی شکل ، گسترده و باز دریا یا دریاچه به درون خشکی یا بین دو دماغه که ازخور (cove) بزرگتر و معمولاً ازخلیج (gulf) کوچکتر است ولی همان ویژگیها را دارد پهنای دهانه خلیج معمولاً بزرگتر از عمق خلیج است
ب) مقدار زیادی آب که به درون خشکی نفوذ کرده و شکل منحنی گسترده ای تشکیل می دهد
bay
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی خلیج کوچک ، دهانه ، خلیج یا شاخابه
الف) فرورفتگی و رخنه کوچک منحنی شکل ، گسترده و باز دریا یا و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
استنباط بیزی
bayesian inference
استواری بیزی
bayesian robustness
بایل دونیت
فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2
درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:آرسنیات
رخ:نامشخص
جلا: چرب
شکستگی:نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری ، دانه های مجتمع ، پسودومرف
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، نامیبیا ، URSS و
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : زرد تا سبز
رنگ خاکه: سبز
تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری
تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت
پاراژنز : آنگلزیت ، میمتیت ، بودانتیت
منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان
شکل بلورها: قرصی شکل
محل پیدایش: نامیبیا
نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :5 5 ، بایل دونیت - فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2 - درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:آرسنیات - رخ:نامشخص - جلا: چرب - شکستگی:نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری ، پسودومرف - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، URSS و - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : زرد تا سبز - رنگ خاکه: سبز - تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری - تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت - پاراژنز : آنگلزیت ، بودانتیت - منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان - شکل بلورها: قرصی شکل - محل پیدایش: نامیبیا - نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :5 5
bayldonite
بایو
خلیج کوچک مردابی یا انشعاب رودخانه یا دریاچه:در منطقه ای مسطحی بوجود می آید ، که به علت سیلابها ، چکه رودخانه و فقدان زه کشی ، مردابی باقی می ماند ، بایو خلیج کوچک مردابی یا انشعاب رودخانه یا دریاچه:در منطقه ای مسطحی بوجود می آید
bayou
پشته دهانه خلیج
پشته ماسه ای که کاملا عرض خلیج را می پوشاند و آن را از توده اصلی آب جدا می کند ، پشته دهانه خلیج پشته ماسه ای که کاملا عرض خلیج را می پوشاند و آن را از توده اصلی آب جدا می کند
bay mouth bar
پیشبینی بیزی
bayesian forecasting
خلیج یا شاخابه الف) فرورفتگی و رخنه کوچک منحنی شکل ، گسترده و باز دریا یا دریاچه به درون خشکی یا بین دو دماغه که ازخور (cove) بزرگتر و معمولاً ازخلیج (gulf) کوچکتر است ولی همان ویژگیها را دارد پهنای دهانه خلیج معمولاً بزرگتر از عمق خلیج است ب) مقدار زیادی آب که به درون خشکی نفوذ کرده و شکل منحنی گسترده ای تشکیل می دهد
bay|gulf|gulf|cove
دهانه خلیج ، سر خلیج الف) قسمتی از خلیج که درون خشکی است و در دورترین فاصله از توده آبی که با آن در تماس است ، قرار گرفته است ب) اصطلاحی محلی در نواحی جنوبی ایالات متحده آمریکا برای یک مرداب واقع در دهانه خلیج همچنین نوشته می شودبصورت: bay head
bay head
رگرسیون بیزی
bayesian regression
ساحل کنار خلیجی ، دریا کنار خلیجی
یک ساحل یا کرانه در امتداد یک سمت خلیج ، که معمولاً بوسیله مواد فرسوده از دماغه های مجاور تشکیل شده است ، دریا کنار خلیجی یک ساحل یا کرانه در امتداد یک سمت خلیج
bayside beach
سازند بایندور(نوپروتروزوییک پسین:riphean)
برش الگو در کوه بایندور واقع در جنوب خاوری زنجان است شامل ماسه سنگ های ارغوانی ، شیل‌های میکادار سیلتی و شیل‌های ماسه‌ای دانه ریز است که میان لایه‌هایی از دولومیت‌های قهوه‌ای استروماتولیت‌دار(وندین) دارد جلبک‌های استروماتولیتی و آرکئوسیاتیدها تنها سنگواره‌های موجود ‌است مرز زیرین آن با گرانیت دوران از نوع دگرشیبی آذرین پی است ولی گاه (در قره‌داغ) با سازند کهر ارتباط ناپیوسته دارد در بالا به طور هم شیب و پیوسته با سازند سلطانیه پوشیده می‌شود
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
bayandor formation
سازند بایندور(نوپروتروزوییک پسین:riphean) برش الگو در کوه بایندور واقع در جنوب خاوری زنجان است شامل ماسه سنگ های ارغوانی ، شیل‌های میکادار سیلتی و شیل‌های ماسه‌ای دانه ریز است که میان لایه‌هایی از دولومیت‌های قهوه‌ای استروماتولیت‌دار(وندین) دارد جلبک‌های استروماتولیتی و آرکئوسیاتیدها تنها سنگواره‌های موجود ‌است مرز زیرین آن با گرانیت دوران از نوع دگرشیبی آذرین پی است ولی گاه (در قره‌داغ) با سازند کهر ارتباط ناپیوسته دارد در بالا به طور هم شیب و پیوسته با سازند سلطانیه پوشیده می‌شود دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
bayandor formation|bayandor|bayandor
سد خلیج ، سد شاخابه
اصطلاحی پیشنهاد شده توسط shepard (1908) برای جایگذاری با Bay bar ، که نشان دهنده یک دماغه شنی است که بطور کامل در طول دهانه یک خلیج رشد کرده بطوریکه خلیج دیگر با توده اصلی آب در ارتباط نیست
همچنین ببینید: bay mouth bar پشته دهانه خلیج/ سه دهانه/ سه دهانه‌ای ، سد شاخابه اصطلاحی پیشنهاد شده توسط shepard (1908) برای جایگذاری با Bay bar ، که نشان دهنده یک دماغه شنی است که بطور کامل در طول دهانه یک خلیج رشد کرده بطوریکه خلیج دیگر با توده اصلی آب در ارتباط نیست همچنین ببینید: bay mouth bar پشته دهانه خلیج/ سه دهانه/ سه دهانه‌ای
bay barrier
سد سر خلیج
یک سد یا پشته که در فاصله کوتاهی از کرانه ، در مقابل خلیج و نزدیک دهانه اش ایجاد می شود این ساختار معمولاً دارای مدخل/ شاخابه باریکی می باشد ، سد سر خلیج یک سد یا پشته که در فاصله کوتاهی از کرانه
bayhead barrier
سد شنی دهانه خلیج
یک توده طویل و باریک از ماسه یا گراول ، که بوسیله امواجی که تماماً یا قسمتی از آنها در مقابل ورودی یک خلیج قرار داشته ، تشکیل شده است بطوریکه خلیج دیگر با توده اصلی آب در ارتباط نیست و اگر هم ارتباط داشته باشد بوسیله یک مدخل/ خلیج کوچک باریک با بدنه اصلی آب رابطه دارد این معمولاً دو دماغه را به هم وصل می کند و بدین طریق ساحل را صاف می کند این ساختار می تواند بوسیله رشد همگرای دو باریکه از جهات مخالف ، بوسیله یک باریکه منفرد که در یک جهت گسترده می شود و یا بوسیله یک سد واقع در راستای ساحل که به سمت ساحل انباشته شده است ، تولید شود
مترادف: bay bar ، baybarrier ، سد شنی دهانه خلیج یک توده طویل و باریک از ماسه یا گراول ، تولید شود مترادف: bay bar
baymouth bar
سد شنی سر خلیج ، سد شنی دهانه شاخابه
یک سد شنی دهانه خلیج ، با این تفاوت که کوچکتر است و عموماً در آب فرو رفته است ، سد شنی دهانه شاخابه یک سد شنی دهانه خلیج
bayhead bar
قضیه بیز
bayes' theorem
مخاطره بیزی
bayes' risk
مدلگزینی بیزی
bayesian model selection
میله ماسه ای خلیج ، سد شاخابه ، سد شنی خلیج
- یک میله ماسه ای که از یک طرف خلیج به طرف دیگر آن امتداد یافته اند و دو انتهای آن به خشکی متصل باشد
- مترادفی برای Bay mouth bar سد دهانه ای/ پشته دهانه خلیج و Bay barrier سد خلیج
- این اصطلاح گیج کننده است چون نمی تواند به خوبی نشان دهد که آیا ستیغ ماسه ای فرو رفته یا بالای سطح آب قرار می گیرد (shepard ، 1952 ، p 1988)
، سد شنی خلیج - - یک میله ماسه ای که از یک طرف خلیج به طرف دیگر آن امتداد یافته اند و دو انتهای آن به خشکی متصل باشد - - مترادفی برای Bay mouth bar سد دهانه ای/ پشته دهانه خلیج و Bay barrier سد خلیج - - این اصطلاح گیج کننده است چون نمی تواند به خوبی نشان دهد که آیا ستیغ ماسه ای فرو رفته یا بالای سطح آب قرار می گیرد (shepard ، p 1988) -
bay bar
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al(OH)3
وجه تسمیه : ترکیبی مصنوعی که در قرن 19 توسط Karl J Bayer زمین شناس آلمانی نامگذاری شد ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al(OH)3 - وجه تسمیه : ترکیبی مصنوعی که در قرن 19 توسط Karl J Bayer زمین شناس آلمانی نامگذاری شد
bayerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K2Mg(CO3)2•4(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2Mg(CO3)2•4(H2O
baylissite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg2(UO2)(CO3)3•18(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg2(UO2)(CO3)3•18(H2O
bayleyite
نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: Cu6HgS4
وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف ان در Idermeg-bayan-khan-ula مغولستان ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: Cu6HgS4 - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف ان در Idermeg-bayan-khan-ula مغولستان
bayankhanite
یخ خلیج ، یخ شاخابه
الف) یخ دریا که به تازگی تشکیل شده باشد ، صاف باشد یا بیش از یک زمستان از رشد آن گذشته باشد ب) اصطلاحی که برخی اوقات در قطب جنوب برای یخ پاره های ضخیم که به تازگی از سکوی یخی شکسته و جدا شده اند ، بکار می رود
ج) اصطلاحی که در لابرادور برای یخ 1 ساله که در خلیج ها و مدخل ها تشکیل می شود ، بکار می رود
د) یک اصطلاح منسوخ شده برای یک دریاچه یخی جوان که به اندازه ای ضخیم است که از ناوبری جلوگیری می کند ، یخ شاخابه الف) یخ دریا که به تازگی تشکیل شده باشد ، بکار می رود ج) اصطلاحی که در لابرادور برای یخ 1 ساله که در خلیج ها و مدخل ها تشکیل می شود ، بکار می رود د) یک اصطلاح منسوخ شده برای یک دریاچه یخی جوان که به اندازه ای ضخیم است که از ناوبری جلوگیری می کند
bay ice
مجرای خروجی
after bay
آشکوپ مونتاژ- محوطه مونتاژ ، محل نصب
assembly floor|erection bay|erection bay
دهانه مهار بندی شده
braced bay
دماغه بسته ، حوضچه محصور
closed bay
دماغه بسته ، حوضچه محصور
closed bay|fore bay|fore bay
خلیج کوچک ، خور ، پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove|gulf|gulf|bay
حوضچه پایاب ، حوضچه فرودست
حوضچه تشکیل شده در انتهای پایاب ، در قسمت خروجی لوله مکش یک نیروگاه جریانی و یا یک نیروگاه با کانال انحرافی (نیروگاه با تونلهای آببر و یا قدرت)
downstream bay
حوضچه پایاب ، حوضچه فرودست حوضچه تشکیل شده در انتهای پایاب ، در قسمت خروجی لوله مکش یک نیروگاه جریانی و یا یک نیروگاه با کانال انحرافی (نیروگاه با تونلهای آببر و یا قدرت)
downstream bay|tailwater bay|tailwater bay|tailrace bay
آشکوپ مونتاژ- محوطه مونتاژ ، محل نصب
erection bay
حوضچه باز ، مخزن تنظیم حوضچه سراب
forebay
حوضچه سرآب ، مخزن آبگیر
امتداد و یا گسترش دماغه ای شکل انتهای فرودست نهر آبرسان ، مخزن آبگیر امتداد و یا گسترش دماغه ای شکل انتهای فرودست نهر آبرسان
headrace bay
پهلوگاه بارگیری
loading bay
خلیج باز ، تورفتگی دریا بین دو دماغه ، حوضچه فرادست ، حوضچه باز ، شاخابه باز ، خلیج باز

ساختار مضرسی در میان دو ارتفاع یا دو دماغه که به قدری وسیع و باز است که امواج موجود در مرکز آن ، ارتفاعی مشابه با ارتفاع امواج بخشی از دریای آزاد که در مجاورت آنها قرار دارد ، دارند ، یک خلیج کوچک و باز
open bay
حوضچه فرادست ، حوضچه باز ، شاخابه باز ، خلیج باز - - ساختار مضرسی در میان دو ارتفاع یا دو دماغه که به قدری وسیع و باز است که امواج موجود در مرکز آن ، ارتفاعی مشابه با ارتفاع امواج بخشی از دریای آزاد که در مجاورت آنها قرار دارد ، دارند ، یک خلیج کوچک و باز -
open bay|forebay|forebay
حوضچه پایاب ، حوضچه فرودست
tailrace bay
حوضچه پایاب
tailwater bay

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه