دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی marine time

marine time
زمان دریائی ، زمان زمین شناسی که بوسیله فسیل های دریائی مشخص وتعیین می گردد ، زمان دریایی
عنوانی مورد استفاده توسط کوبایاشی (1944) ، برای زمان زمین شناسی تخمین زده شده بر پایه روند تکاملی موجودات دریایی ،
مقایسه شود با: continental time ، زمان دریایی عنوانی مورد استفاده توسط کوبایاشی (1944) ، مقایسه شود با: continental time
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی marine time و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
access time
زمان دستیابی زمان مورد نیاز برای دستیابی به رکوردی بر روی دیسک
زمان دستیابی مجموع زمان مورد نیاز برای تعیین موقعیت هد دیسک به استوانه طراحی شده ، زمان دستیابی زمان مورد نیاز برای دستیابی به رکوردی بر روی دیسک زمان دستیابی مجموع زمان مورد نیاز برای تعیین موقعیت هد دیسک به استوانه طراحی شده
actual value of a specified time
مقدار واقعی یک زمان برنامه ریزی شده
مقدار یک بازه ی زمانی است که در شرایط معین به دست می آید
advance time
زمان پیشروی آب
apparent time
زمان ظاهری
زمان خورشیدی ، یا زمانی که بوسیله حرکت ظاهری خورشید نشان داده شده ، و به ثبت می رسد مثلا به وسیله یک شاخص آفتاب اندازه گیری می شود بنابراین ظهر ظاهری در هر نقطه از سطح کره زمین لحظه ای است که خورشید به بلندترین نقطه مسیر روزانه ظاهری خود می رسد ، زمان ظاهری زمان خورشیدی
arrival time
زمان ورود
زمان ورود در لرزه شناسی زمانی که در آن یک فاز موج مشخص به نمایشگر یا آشکارساز وارد می شود و معمولا از زمان تولید یا گسیل موج اندازه گیری می شود ، زمان ورود زمان ورود در لرزه شناسی زمانی که در آن یک فاز موج مشخص به نمایشگر یا آشکارساز وارد می شود و معمولا از زمان تولید یا گسیل موج اندازه گیری می شود
average access time
زمان متوسط دستیابی
نگاه کنید به access time
average access time|access time|access time
زمان متوسط دستیابی نگاه کنید به access time
biologic time scale|biologic time|biologic time
مقیاس زمان زیست شناختی یک مقیاس زمان زمین شناسی مدرج نشده بر پایه تکامل مواد آلی که یک ترتیب نسبی برای یک توالی رخدادها را به ما می دهد مقایسه شود با: relative time sclae مقیاس زمانی نسبی
concentration time
زمان تمرکز
الف) زمان مورد نیاز برای جریان یافتن آب از دورترین نقطه در یک حوضه آبریز یک ایستگاه اندازه گیری
ب) زمانی که در آن آهنگ روانآب برابر با آهنگ بارش یک توفان می گردد مترادف: زمان تمرکز ، زمان تمرکز الف) زمان مورد نیاز برای جریان یافتن آب از دورترین نقطه در یک حوضه آبریز یک ایستگاه اندازه گیری ب) زمانی که در آن آهنگ روانآب برابر با آهنگ بارش یک توفان می گردد مترادف: زمان تمرکز
continental time
زمان قاره ای
اصطلاحی که توسط کوبایاشی (1944) برای زمان فسیل مانند آنچه توسط موجودات غیردریایی نشان داده شده ، استفاده شد/ مقایسه شود با زمان دریایی ، زمان قاره ای اصطلاحی که توسط کوبایاشی (1944) برای زمان فسیل مانند آنچه توسط موجودات غیردریایی نشان داده شده
cpu time
زمان واحد پردازشگر مرکزی ، زمان لازم برای اجرای دستورالعملهای cpu
cpu time|response time|response time
زمان واحد پردازشگر مرکزی ، زمان لازم برای اجرای دستورالعملهای cpu
daylight saving time (dst)|dst|dst|daylight saving time
ساعت‌ تابستانی افزودن‌ یک‌ ساعت‌ بر ساعات‌ روز (در تابستان‌ به‌ منظور صرفه‌جویی‌ در برق‌ و غیره‌)
delay time
زمان تاخیر
در عملیات انکسار لرزه ای به زمان اضافی مورد نیاز برای گذر هر پرتو در طی زمانی که برای گذر مولفه افقی در بیشترین سرعتهای مواجهه بر روی مسیر پرتو مورد نیاز است گویند (وقتی این اصطلاح به هر دو انتهای سرچشمه یا گیرنده مسیر اشاره دارد)
نیز ببینید: زمان برخوردگاه ، زمان تاخیر در عملیات انکسار لرزه ای به زمان اضافی مورد نیاز برای گذر هر پرتو در طی زمانی که برای گذر مولفه افقی در بیشترین سرعتهای مواجهه بر روی مسیر پرتو مورد نیاز است گویند (وقتی این اصطلاح به هر دو انتهای سرچشمه یا گیرنده مسیر اشاره دارد) نیز ببینید: زمان برخوردگاه
draw off period of a reservoir|reservoir draw down time|reservoir draw down time
مدت زمان تخلیه مخزن یا دریاچه مدت برداشت آب از یک مخزن (زمان افت یا پائین رفتن آب در دریاچه یا مخزن) ، کمترین زمان لازم برای تخلیه دریاچه پشت سد از بالاترین به پایین ترین تراز مجاز به هنگام بهره برداری از توربین ها می باشد
drilling time
زمان حفاری
الف ) زمان مورد نیاز برای نفوذ سر مته حفاری در یک ضخامت مشخص ( معمولاً یک فوت ) از سنگ
ب) زمان سپری شده مورد نیاز برای حفاری یک چاه ، به جز دوره هایی که حفاری انجام نمی شود ، زمان حفاری الف ) زمان مورد نیاز برای نفوذ سر مته حفاری در یک ضخامت مشخص ( معمولاً یک فوت ) از سنگ ب) زمان سپری شده مورد نیاز برای حفاری یک چاه
elapsed time
زمان واقعی صرف شده بین شروع و پایان یک فرآیند رایانهای
همچنین نگاه کنید به cpu time ، زمان واقعی صرف شده بین شروع و پایان یک فرآیند رایانهای همچنین نگاه کنید به cpu time
eruption-time
زمان فوران
در پردازش کاتوره ای (احتمالی) داده های آتشفشان شناسی استوار بر نظریه بازسازی ، زمان یا سنی که در آن ، دوره آرامش توسط یک وقوع ناگهانی یا اغتشاش ، پایان می یابد (ویکمن 1966) ، زمان فوران در پردازش کاتوره ای (احتمالی) داده های آتشفشان شناسی استوار بر نظریه بازسازی
fiducial time
زمان اطمینان
زمانی که بر روی یک نگاشت برای هماهنگی با زمان انتخابی علامت زده می شود چنین نشانه هایی می تواند در هماهنگ کردن نگاشت های مختلف موثر باشد یا می تواند نشان گر یک مرجع ، مانند صفحه مبنا (لرزه شناسی) باشد ، زمان اطمینان زمانی که بر روی یک نگاشت برای هماهنگی با زمان انتخابی علامت زده می شود چنین نشانه هایی می تواند در هماهنگ کردن نگاشت های مختلف موثر باشد یا می تواند نشان گر یک مرجع
final setting time
زمان گرفتن نهایی ، زمان گیرش نهایی
geologic time
مقطعی زمانی از هنگام تشکیل زمین تا به امروز
geologic time unit|geochronologic|geochronologic|geologic time|time
واحد زمان زمین شناختی شامل: ائون (eon) _ دوران (era) _ دوره (period) _ دور (epoch) _ عصر (age) _ کرون (chron)
greenwich apparent sidereal time
زمان نجومی ظاهری گرینویچ (gast)
greenwich mean sidereal time
زمان نجومی متوسط گرینویچ
greenwich mean time
زمان خورشیدی متوسط گرینویچ (زمان جهانی gmt)
initial setting time
زمان گرفتن اولیه
lag time
زمان تأخیر
زمانی بین شروع باران شدید و رخداد سیلاب ، زمان تأخیر زمانی بین شروع باران شدید و رخداد سیلاب
local apparent sidereal time
زمان نجومی محلی ظاهری
local mean sidereal time
زمان نجومی متوسط محلی
local sidereal time
زمان نجومی محلی
marine
دریائی ، جانوران ورسوبات مربوط به دریا ، موج بریده
برش دریایی ، پوشیده شده یا قطع شده توسط امواج و جریانات دریایی ، در این مورد به معنای واژه wave-cut نیز مراجعه نمائید مترادف: sea cut ، موج بریده برش دریایی
marine abrasion
فرسایش دریائی ، فرسایش به وسیله آب دریا ، سائیدگی دریا
marine alluvium
آبرفت دریائی
marine arch
قوس دریائی ، طاق دریائی
marine band
لایه دریائی ، رسوب دریائی ، لایه نازک که دارای فسیل های مشخص دریائی بوده ودر لابلای طبقات دیگر قرار گرفته است
marine bank
کرانه دریایی ، کنار دریایی
marine bench
سکوی دریایی
بنگرید به : سکوی دریایی (Marine-cut bench)
marine bench|marine-cut bench|marine-cut bench
سکوی دریایی بنگرید به : سکوی دریایی (Marine-cut bench)
marine biology
زیست شناسی دریایی
مطالعه و بررسی حیوانات و گیاهان دریایی ، زیست شناسی دریایی مطالعه و بررسی حیوانات و گیاهان دریایی
marine black shales
شیل های سیاه دریایی
سنگ های رسوبی تشکیل شده ازگل های غنی از مواد آلی که تحت شرایط به شدت کاهنده گسترش یافته اند وعموماً از طیف وسیعی از عناصر کمیاب غنی شده اند ، شیل های سیاه دریایی سنگ های رسوبی تشکیل شده ازگل های غنی از مواد آلی که تحت شرایط به شدت کاهنده گسترش یافته اند وعموماً از طیف وسیعی از عناصر کمیاب غنی شده اند
marine built
موج ساخته
ساخته شده یا شکل گرفته توسط امواج و جریانات دریایی ، در این مورد به معنای واژه wave built نیز مراجعه نمایید ، موج ساخته ساخته شده یا شکل گرفته توسط امواج و جریانات دریایی
marine caves
غارهای دریائی ، غارهائی که در اثر عوامل دریا بوجود می آیند
marine chart nautical
نقشه ناوبری دریایی
marine climate
آب وهوای دریایی ، آب هوای اقیانوسی
marine cut terrace
تراس های بوجود آمده بوسیله آب دریا ، تختان های بوجود آمده بوسیله آب دریا
marine denudation
تخریب دریائی ، فرسایش دریائی ، تخریب وسایش بوسیله امواج دریا
marine deposits
نهشت های دریائی ، رسوبات دریائی
marine environment
محیطهای دریایی
marine environments
محیط های دریائی
marine formations
فورماسیون دریائی ، تشکیلات دریائی
marine geodesy
زمین پیمایی دریایی
تعیین دقیق موقعیتها ، مرزها و علائم مرزی در دریا چنین مباحثی ، همچنین شامل اندازه گیری گرانش در دریا و بررسی آن دسته از مشخصات محیط دریا که بر اندازه گیریهای مورد نظر تاثیر می گذارند ، نیز می باشد ، زمین پیمایی دریایی تعیین دقیق موقعیتها
marine geology
زمین شناسی کف دریا ، زمین شناسی دریایی
marine marsh
مرداب دریایی
تالاب دریایی ، زمینی مسطح و گرمدشتی با پوشش گیاهی اندک که در مجاورت دریا واقع بوده و به هنگام مد به زیر آب فرو می رود
مقایسه شود با: salt Marsh ، مرداب دریایی تالاب دریایی ، زمینی مسطح و گرمدشتی با پوشش گیاهی اندک که در مجاورت دریا واقع بوده و به هنگام مد به زیر آب فرو می رود مقایسه شود با: salt Marsh
marine platform
سکوی دریایی (Marine catplatform)
marine platform|marine catplatform|marine catplatform
سکوی دریایی (Marine catplatform)
marine regression
پسروی دریا
marine regression|regression|regression
پسروی دریا
marine salina
نمکزار دریایی
حجم معینی از آب شور در امتداد یک ساحل خشک که توسط مرزی متشکل از ماسه یا قلوه سنگ از دریا جدا شده است ، لازم به ذکر است که آب دریا از طریق مجاری موجود در این مرز به محدوده مزبور که در حقیقت فاقد هرگونه جریان ورودی آب شیرین است ، می رسد (نمونه ای از این دست در لارانکای قبرس دیده می‌شود) و بر این اساس احتمالاً مقداری نمک در ته آن ته نشین می شود ، نمکزار دریایی حجم معینی از آب شور در امتداد یک ساحل خشک که توسط مرزی متشکل از ماسه یا قلوه سنگ از دریا جدا شده است
marine surveying
نقشه برداری از کف دریا
marine swap
باطلاق دریائی ، ناحیه نسبتاً پایین که بوسیله آب شور که از دریا آمده است پر شده باشد
marine water
آب اقیانوس
marine-built platform
سکوی موج ساخته
مترادفی برای Marine bulit terrace از آنجا که یک پلات فرم ، معمولاً به عنوان یک ساختار فرسایشی در نظر گرفته می شود ، سکوی موج ساخته مترادفی برای Marine bulit terrace از آنجا که یک پلات فرم
marine-cut bench
سکوی موج بریده
یک سکو که توسط امواجی با منشاء دریایی قطع شده یا برش خورده است ، سکوی موج بریده یک سکو که توسط امواجی با منشاء دریایی قطع شده یا برش خورده است
marinellite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: [(Na ، K)42Ca6](Si36Al36O144)(SO4)8Cl2•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [(Na
maritime
بحری ، دریایی ، وابستهبهبازرگانیدریایی
maximum access time
نگاه کنید به زمان دستیابی(access time)
mineral time
زمان کانیایی
زمان زمین شناسی که بر پایه کانیهای پرتوزا ، تخمین زده می شود مقایسه شود با: absolute time ، زمان کانیایی زمان زمین شناسی که بر پایه کانیهای پرتوزا
minimum access time
حداقل زمان دستیابی
minimum access time|access time|access time
حداقل زمان دستیابی
production time
عمرمعدن
به کلیه مراحل پیجویی ، اکتشاف ، آماده سازی وبهره برداری درمعدنکاری مدرن عمرمعدن گفتهمی شود
مترادف با : mine life
real time
زمان واقعی
پردازش داده هایی که نتایج آن بلافاصله آماده می شود و در نتیجه اثرگذاری بر پردازش بعدی داده ها را ممکن می سازد ، زمان واقعی - پردازش داده هایی که نتایج آن بلافاصله آماده می شود و در نتیجه اثرگذاری بر پردازش بعدی داده ها را ممکن می سازد
relative time
زمان نسبی
زمان زمین شناختی تعیین شده توسط قرار گرفتن رخدادها در نظم زمانی رخداد خصوصاً زمان تعیین شده توسط تکامل آلی یا اصل روی هم قرارگیری لایه ها مقایسه شود با: زمان مطلق ، زمان فسیلی ، زمان نسبی - زمان زمین شناختی تعیین شده توسط قرار گرفتن رخدادها در نظم زمانی رخداد خصوصاً زمان تعیین شده توسط تکامل آلی یا اصل روی هم قرارگیری لایه ها مقایسه شود با: زمان مطلق
relative time scale|relative time|relative time
مقیاس زمانی نسبی - یک مقیاس زمان زمین سنجی غیرمدرج که بر پایه توالی های سنگی مطبق و شواهد دیرین شناختی درون آنها استوار است و ترتیب نسبی از توالی رخدادها بدست می دهد مقایسه شود با: مقیاس زمانی زیست شناختی مقیاس زمانی اتمی
residence time
زمان توقف ، زمان استقرار
مقدار میانگین زمانی که یک ماده خاص در یک سیستم خاکی مشخص می گذراند زمان استقرار بطور معکوس با آهنگ حرکت درون سیستم و بطور مستقیم با اندازه سیستم متناسب است (لاپورت 1975) ، زمان استقرار - مقدار میانگین زمانی که یک ماده خاص در یک سیستم خاکی مشخص می گذراند زمان استقرار بطور معکوس با آهنگ حرکت درون سیستم و بطور مستقیم با اندازه سیستم متناسب است (لاپورت 1975)
response time
زمان وقفه بین پایان یک درخواست روی سیستم رایانهای و آغاز پاسخ
rise time
زمان خیزش
تاریخ زمانی جابجایی گسلی در کانون یک زمین لرزه ، زمان خیزش - تاریخ زمانی جابجایی گسلی در کانون یک زمین لرزه
round trip travel time
زمان حرکت رفت و برگشت
seismic travel time
زمان گذر لرزه یی ، زمان سیر لرزه یی
setting time
زمان گیرش
stand up time
زمان پابرجایی
مقاومت تونل در برابر ریزش بامشخصه ای موسوم به زمان پابرجایی بیانمی شود که عبارت است ازفاصله زمانی که طی آن خاک یاسنگی که تونل درآن احداث شده است بدون هیچ گونه وسیله نگهداری برجای خودباقی می ماند زمان پابرجایی ازصفردر مورد زمینهای شنی سست ، چند روز در موردخاکهای سفت وسنگهای خردشده تازمان عملابی نهایت درمورد سنگهای سالم و محکم ، تغییر میکند ، زمان پابرجایی - مقاومت تونل در برابر ریزش بامشخصه ای موسوم به زمان پابرجایی بیانمی شود که عبارت است ازفاصله زمانی که طی آن خاک یاسنگی که تونل درآن احداث شده است بدون هیچ گونه وسیله نگهداری برجای خودباقی می ماند زمان پابرجایی ازصفردر مورد زمینهای شنی سست
stopping time
زمان توقف
time stratigraphic unit|stratigraphic|stratigraphic|time
واحد چینه شناسی زمانی - شامل: ائونو تم(eonthem) _ دوران(erathem) _ سیستم(system) _ سری(series) _ آشکوب (stage) _ کرونوزون(chronozone)
universal time
زمان جهانی (UT)
uphole time
زمان سرچاه
در یک اکتشاف لرزه ای ، زمان مورد نیاز برای ضربه لرزه ای برای حرکت از یک عمق مشخص در یک سوراخ انفجار تا سطح ، زمان سرچاه - در یک اکتشاف لرزه ای
uptime
زمان فعالیت
waiting time
زمان انتظار
water drop penetration time
زمان نفوذقطره آب
world time
زمان جهانی
زمان زمین شناسی مانند زمانی که توسط گستره حیات یک گونه فسیلی جهانی منفرد نشان داده شود (کوپایاشی ، 1944) ، زمان جهانی - زمان زمین شناسی مانند زمانی که توسط گستره حیات یک گونه فسیلی جهانی منفرد نشان داده شود (کوپایاشی
xenotime
گزنوتیم ، در سیستم تتراگونال متبلور میشود ، گزنوتیم
ترکیب شیمیایی :[Y[PO4
درصد مواد:Y2O361 4% P2O538 6% و ادخال های نادر Zr ، U ، Th
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:فسفات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای ، چرب
شکستگی: نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: پارامغناطیس متوسط
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، شعاعی
ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، سوئیس ، نروژ ، سوئد ، آبرفتهای برزیل ، امریکا ، استرالیا ، ماداگاسکار و
خواص شیمیایی : در حرارت شعله نیز تنها به صورت جزئی در اسیدها حل می شود در حال محلول در H2SO4 به رنگ آبی در می آید
رنگ کانی : قهوه ای زرد ، متمایل به سبز ، خاکستری ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید ، قهوه ای زرد
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، واکنش های شیمیایی و اشعه X
تشابه کانی شناسی : کاستیریت ، زیرکن
پاراژنز : آپاتیت ، مونازیت ، زیرکن و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی ، پگماتیتی ، آبرفتی
شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، قرصی
محل پیدایش: سوئیس
رادیواکتیویته قوی دارد
نام آن از واژه های یونانی Xenos یعنی خارجی و time یعنی ستایش و سپاس گرفته شده است
سختی : 4 - 5
چگالی : 4 5 - 5 1 ، گزنوتیم - ترکیب شیمیایی :[Y[PO4 - درصد مواد:Y2O361 4% P2O538 6% و ادخال های نادر Zr ، Th - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:فسفات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای ، چرب - شکستگی: نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: پارامغناطیس متوسط - اشکال ظاهری : بلوری ، شعاعی - ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، ماداگاسکار و - خواص شیمیایی : در حرارت شعله نیز تنها به صورت جزئی در اسیدها حل می شود در حال محلول در H2SO4 به رنگ آبی در می آید - رنگ کانی : قهوه ای زرد ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید ، قهوه ای زرد - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، واکنش های شیمیایی و اشعه X - تشابه کانی شناسی : کاستیریت ، زیرکن - پاراژنز : آپاتیت ، زیرکن و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی ، آبرفتی - شکل بلورها:منشوری ، قرصی - محل پیدایش: سوئیس - رادیواکتیویته قوی دارد - نام آن از واژه های یونانی Xenos یعنی خارجی و time یعنی ستایش و سپاس گرفته شده است - سختی :
zone time
زمان منطقه ای
مترادفی برای ممان (یا گشتاور) ، این اصطلاح توسط کوبویاشی (1944) برای مدت میانگین به سال یک منطقه یا زون زیست ـ چینه‌ای در هر سیستم زمین شناسی مشخص پیشنهاد شد که بین حدود 000/300 تا 5 میلیون سال قرار دارد
مقایسه شود با: instant
، زمان منطقه ای - مترادفی برای ممان (یا گشتاور) ، این اصطلاح توسط کوبویاشی (1944) برای مدت میانگین به سال یک منطقه یا زون زیست ـ چینه‌ای در هر سیستم زمین شناسی مشخص پیشنهاد شد که بین حدود 000/300 تا 5 میلیون سال قرار دارد - مقایسه شود با: instant -

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه