دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی form

form
ریخت ، پیکر ، فرم ، حالت ، وجه ، ورقه ، برگه ، ترکیب ، تصویر
(سنگ شناسی)گروهی از وجوه بلوری که همه آنها ارتباط یکسانی با عناصر تقارن دارند در هر رده بلوری ، اندیس میلر مشابه امکان پذیر است(ممکن است همه وجه (100) داشته باشند)اما تعداد وجوه متعلق به شکل ، به واسطه تقارن رده بلوری تعیین می شود ، تصویر(سنگ شناسی)گروهی از وجوه بلوری که همه آنها ارتباط یکسانی با عناصر تقارن دارند در هر رده بلوری
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی form و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
سازند ، تشکیلات - هر مجموعه سنگی که خصوصیات مشترکی از نظر منشا ، سن یا ترکیب داشته باشد - - از دیدگاه حفاری: عنوانی عام که توسط حفاران برای سنگی رسوبی که بر پایه مشخصات مخزنی یا فیزیکی (حفاری) معین ، قابل تشریح می باشد ، بکار می رود چنین واژه ای که در این مورد فاقد هر گونه مفهوم صنفی در مورد ویژگیهای چینه شناختی می باشد ، در قالب عباراتی چون سازند سخت ، سازند چرتی یا سازند متخلخل ، مورد استفاده قرار می گیرد <br>از دیدگاه ecol؛ گروههایی از موجودات زنده که به خاطر دارا بودن الگوی زیستی مشترک و بسیار متوسط و نیز عبارات یکسان و شرایط آب و هوایی مورد نیاز مشابه ، در کنار یکدیگر زندگی می کنند - - مربوط به cart؛ توده ای با دوام و از سنگهایی آذرین ، رسوبی یا دگرگونی که مرزهای آن به سادگی و بدون نیاز به بررسی های دقیق دیرین شناختی یا سنگ شناختی ، قابل تشخیص بوده و وسعت آن به اندازه ای است که به عنوان واحدی مستقل و به منظور بررسی و تشریح منطقه ای در نقشه های زمین شناسی قابل ارائه می باشد واحد کارتوگرافی اصلی در ارائه نقشه های زمین شناسی -
سازند ، تشکیلات
هر مجموعه سنگی که خصوصیات مشترکی از نظر منشا ، سن یا ترکیب داشته باشد

از دیدگاه حفاری: عنوانی عام که توسط حفاران برای سنگی رسوبی که بر پایه مشخصات مخزنی یا فیزیکی (حفاری) معین ، قابل تشریح می باشد ، بکار می رود چنین واژه ای که در این مورد فاقد هر گونه مفهوم صنفی در مورد ویژگیهای چینه شناختی می باشد ، در قالب عباراتی چون سازند سخت ، سازند چرتی یا سازند متخلخل ، مورد استفاده قرار می گیرد <br>از دیدگاه ecol؛ گروههایی از موجودات زنده که به خاطر دارا بودن الگوی زیستی مشترک و بسیار متوسط و نیز عبارات یکسان و شرایط آب و هوایی مورد نیاز مشابه ، در کنار یکدیگر زندگی می کنند

مربوط به cart؛ توده ای با دوام و از سنگهایی آذرین ، رسوبی یا دگرگونی که مرزهای آن به سادگی و بدون نیاز به بررسی های دقیق دیرین شناختی یا سنگ شناختی ، قابل تشخیص بوده و وسعت آن به اندازه ای است که به عنوان واحدی مستقل و به منظور بررسی و تشریح منطقه ای در نقشه های زمین شناسی قابل ارائه می باشد واحد کارتوگرافی اصلی در ارائه نقشه های زمین شناسی
گونه ریختی
الف) واحد طبقه بندی گیاهی یا جانوری که برای فسیلهایی که از نظر ریخت شناسی دارای شباهتهایی شخصی بوده ولی ارتباط میان آنها مجهول می باشد ، بکار می رود چنین عنوانی در میان فسیلهای گیاهی برای نمونه ای که قابل انشعاب به خانواده ای معین نبوده ولی نسبت به طبقه ای بزرگتر ، مناسب تر به نظر می رسد ، مورد استفاده قرار می گیرد مقایسه شود با: parataxon
ب) در حالت نامتداولتر این عنوان برای گونه ای که از اشتقاق گونه قدیمی تر حاصل شده و به خانواده هایی مختلف راه یافته بکار می رود گونه ای که حاوی نمونه هایی هم ریخت است ، گونه ریختی الف) واحد طبقه بندی گیاهی یا جانوری که برای فسیلهایی که از نظر ریخت شناسی دارای شباهتهایی شخصی بوده ولی ارتباط میان آنها مجهول می باشد ، مورد استفاده قرار می گیرد مقایسه شود با: parataxon ب) در حالت نامتداولتر این عنوان برای گونه ای که از اشتقاق گونه قدیمی تر حاصل شده و به خانواده هایی مختلف راه یافته بکار می رود گونه ای که حاوی نمونه هایی هم ریخت است
سکو ، تختگاه
ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند

در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است

در دیرینه‌شناسی:
الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود
ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان

در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است

در زمین‌ریخت‌شناسی :
الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه ، یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار
ب) فلات کوچک ، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند - - در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است - - در دیرینه‌شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است - - در زمین‌ریخت‌شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار - ب) فلات کوچک
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه