دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی musculus

musculus
‎ muscle عضله ، ماهیچه عضله آگونیستیک ، عضله ایکه عمل آن متضاد با عمل عضله دیگری است که آنتاگونیست نامیده میشود ‎agonistic m عضله آنتاگونیستیک ، عضله ای که عمل آن مخالف عمل عضله دیگری است که آگونیست نامیده می شود ‎antagonistic عضلات ضد قوه جاذبه ، عضلاتی که بوسیله تنوس خود در برابر فشار ثابت جاذبه زمین در حالت و وضعیت عادی مقاومت میکند ‎antigravity m's عضله اندامی ، یکی از عضلات مربوط به دست یا پا ‎appendicular عضله مفصلی ، عضله ای که یکی از انتهای آن به کپسول سینوویال یک مفصل میچسبد ‎articular m عضله بل ، رشته های عضلانی که بین سوراخهای میزنائی (حالب) و زبانه مثانه قرار دارند و مثلث مثانه ای را محدود می کند ‎Bell's m عضله بروک ، رشته های طولانی عضله مژگانی ‎Bruckes's عضله قلبی ، عضله قلب که متشکل از رشته های عضلانی مخطط میباشد ‎cardiac m عضله جلدی ، عضله مخططی که داخل پوست قرار دارد ‎cutaneous عضله اپی مری ، عضله ای که از یک اپی مره مشتق میشود و از ریشه خلفی عصب نخاعی عصب میگیرد ‎epimeric m عضلات خارج چشمی ‎extraocular m's عضله خارجی ، عضله ایکه مبداء آن در یک قسمت و انتهای آن در قسمت دیگری قرار داشته باشد مثل عضلاتی که مبداء آنها در خارج چشم و انتهای آنها روی چشم قرار دارند و کره چشم را حرکت می دهند ‎extrinsic m عضلات ثابت کننده ، عضلات فرعی که در ثابت نگهداشتن قسمتی از بدن کمک میکند ‎fixator m's عضله دوکی شکل ‎fusiform m عضله گاوارد ، عناصر عضلانی مایل دیواره معده ‎Gavard's عضلات پشت ران ‎hamstring m's عضله هوستون ، رشته های عضله پیازی‎- غاری که سیاهرگ پشتی آلت تناسلی مرد را منقبض میکند ‎Houston's عضله هیپومری ، عضله ای که از یک هیپومر مشتق شده و از ریشه قدامی عصب نخاعی عصب می گیرد ‎hypomeric عضلات شهیقی ، عضلات دمی ، عضلاتی که در موقع دم و دخول هوا به ریه ها کار می کنند ‎inspiratory m's عضلات داخل چشمی ‎intraocular m's عضله داخلی ، عضله ایکه مبداء آن در همان قسمتی از عضو قرار دارد که انتهای آن ، مثل عضله ایکه تماما در داخل چشم قرار گرفته است ‎intrinsic m عضله غیر ارادی ، عضله ای که کار آن تحت کنترل اراده نیست ‎involuntary m عضلات عنبیه ای ، عضلاتی که عنبیه را کنترل می کنند ‎iridic m's عضله لندستروم ، الیاف عضلانی کوچکی هستند در نیام اطراف و پشت کره چشم ، این الیاف در جلو به نیام قدامی چشم و پلکها می چسبند ‎Landstrom's m عضله لانگر ، رشته های عضلانی که از محل چسبندگی عضله شانه ای بزرگ از روی شیار دو سری بطرف چسبندگی عضله پشتی بزرگ کشیده شده اند ‎Langer's عضلات لوشکا ، لیگمانهای رحمی‎- خاجی که محتوی بافت عضلانی هستند ‎Lushka's m's عضله مولر ، رشته های مدور عضله مژگانی ‎Muller's m عضله صاف ، نوعی عضله که رشته های متشکله آن عاری از خطوط عرضی هستند ، این نوع عضلات غالبا همیشه جزو عضلات غیر ارادی می باشند ‎nonstriated m عضله حلقوی ، عضله ای که اطراف مدخل یک قسمت را حلقه وار احاطه می کند مثل عضله حلقوی چشم یا دهان ‎m's ‎orbicular عضله فیلیپس ، باریکه عضلانی که از رباط پهلوئی زند اعلائی مچ و زائده نیزه ای استخوان زند بطرف انگشتان کشیده شده است ‎Phillips's m عضله پس محوری ، عضله ای که در طرف پشتی دست یا پا قرار دارد ‎postaxial m عضله پیش محوری ، عضله ای که در طرف شکمی دست یا پا قرار دارد ‎preaxial m عضله قرمز ، بافت عضلانی پر رنگ تر که در بعضی از پستانداران دیده میشود و مرکب است از رشته های غنی از سارکوپلاسم ولی فقط دارای خطوط متقاطع ضعیفی می باشد ‎red m عضله ریسیسن ، رشته های عضلانی صاف نایژکها ‎Reisseisen's عضلات سواری ، عضلات نزدیک کننده ران ‎rider's m's عضله روژه ، قسمت مدور عضله مژگانی ‎Rouget's m عضله رویش ، بافت عضلانی گردن رحم ‎Ruysch's m عضله اسکلتی ، عضلات مخططی که به استخوان میچسبند و لااقل از یک مفصل میگذرند ‎skeletal m عضله صاف ، عضله بدون خط غیر ارادی ‎smooth m عضله مخطط ، هر عضله ای که رشته های آن بوسیله نوارهای عرضی تقسیم بندی شده باشد اینگونه عضلات معمولا ارادی هستند ‎striped m عضلات همکوش ، عضلاتی که در موقع کار یکدیگر را یاری دهند ‎synergistic m's عضلات کف دستی یا کف پائی ، عضلات نزدیک کننده و باز کننده شست ‎thenar m's عضله باقیمانده ، عضله ای است که در انسان بصورت ابتدائی و رشد نکرده باقیمانده ولی در بعضی از پستانداران دیگر رشد کرده است ‎vestigial m عضله احشائی ، رشته های عضلانی که اصولا با احشاء توخالی همراه می باشند ‎visceral m عضله ارادی ، عضله ایکه بطور عادی تحت کنترل اراده قرار دارد ‎voluntary m عضله سفید ، بافت عضلانی کمرنگ تر که در بعضی پستانداران دیده میشود این نوع عضله از الیاف کم سار کوپلاسم و خطوط متقاطع مشخص تشکیل شده است ‎white عضلات وابسته بهم ، عضلاتی که معمولا بطور همزمان و متساوی با هم کار میکنند مثل عضلات حرکتی چشم ‎m's ‎yoked
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشكی است.

موسسه ترجمه البرز با بیش از 14 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله پزشكی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI پزشكی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه پزشكی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین پزشکی

با تلاش مترجمان گروه پزشکی، یک دیکشنری تخصصی برای رشته پزشکی ایجاد شده است. این دیکشنری می تواند برای ترجمه انگلیسی به فارسی و یا فارسی به انگلیسی اصطلاحات رشته پزشکی استفاده گردد. بانک لغات و اصطلاحات دیکشنری پزشکی را به طورت مرتب بروزرسانی می کنیم و اصطلاحات جدیدی به ان می افزاییم.

واژه نامه تخصصی پزشكی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی پزشكی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه