دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از

توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده ، قسمت قابل ملاحظه ای از سطح زمین را می پوشاند و محدود به سطوح جبهه ای می شود توده های هوا معمولا بنابر مناطقی که ازآن منشا می گیرند چون استوایی یا قطبی و بنابر طبیعت دریایی یا قاره ای خود طبقه بندی می شوند ، توده هوا توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده
air mass
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده ، قسمت قابل ملاحظه ای و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
هوا
یک اصطلاح اسکاتلندی معادل ساحل وجه تسمیه: در زبان نورس اسکاندیناوی gravelly bank آبتا گراولی ، هوا یک اصطلاح اسکاتلندی معادل ساحل وجه تسمیه: در زبان نورس اسکاندیناوی gravelly bank آبتا گراولی
air
ورود هوا- دمش هوا
air admission
سامانه ای که به نواحی خاصی از ماشین های آبی هوا تزریق می کند تا تغییرات فشار و اثرات فشار و اثرات کاویتاسیون را کاهش دهد
air admission system
دمنده هوا
air blower
بتن پاشیدنی
air blown mortar (shotcrete)
بتن پاشیدنی
air blown mortar (shotcrete)|air blown mortar|air blown mortar|shotcrete
لرزش هوا
حرکت سریع و آنی مولکولهای هوا در اثر امواج حاصل از انفجارکه می تواند موجب خسارات جانی ومالی شود ، لرزش هوا حرکت سریع و آنی مولکولهای هوا در اثر امواج حاصل از انفجارکه می تواند موجب خسارات جانی ومالی شود
air blust
مقدار آب موجود در خاک را گویند که معادل رطوبت اتمسفر است
air breid soil
آجر متخلخل ، آجر هواکش
air brick
ظرفیت هوای خاک
air capacity
استاندارد برودت و تهویه هوا
air conditioning & refrigeration (ari)
استاندارد برودت و تهویه هوا
air conditioning & refrigeration (ari)|ari|ari|air conditioning & refrigeration
گنجایش هوا ، درصد هوا
air content
گنجایش هوای خاک
air content of soil
دالان هوایی
اساسا دالان هوایی بر فراز زمینهای مناسب برای فرود اجباری واقع است و در بین راه دارای فرودگاههای مجهز به وسایل ناوبری هوایی و بی سیم می باشد ، دالان هوایی اساسا دالان هوایی بر فراز زمینهای مناسب برای فرود اجباری واقع است و در بین راه دارای فرودگاههای مجهز به وسایل ناوبری هوایی و بی سیم می باشد
air corridor
جریان هوا
air course
جدا کردن بوسیله جریان هوا
air current
سیکلون هوایی
در این دستگاه که مانند هیدروسیکلون عمل می کند ، موادجامد همراه با هوا از طریق دهانه ورودی و به طور مماسی وارد بخش استوانه ای می شوند بخش دانه درشت از رأس مخروط و بخش دانه ریز از طریق لوله ای در بالای استوانه خارج می شود حد جدایش این دستگاه 5 تا 50 میکرون است ، سیکلون هوایی در این دستگاه که مانند هیدروسیکلون عمل می کند
air cyclone
سیستم دفاع هوایی
air defence system
دبی هوای مورد نیاز ، میزان جریان هوای مورد نیاز
air demand flowrate
سامانه فشرده کردن آب توسط هوا
سامانه ای که به نواحی خاصی هوا تزریق می کند تا آب زیر چرخ دوار توربین را تحت فشار قرار دهد ، سامانه فشرده کردن آب توسط هوا سامانه ای که به نواحی خاصی هوا تزریق می کند تا آب زیر چرخ دوار توربین را تحت فشار قرار دهد
air depression system
درب تهویه هوا ، دری که در یک سطح برای جریان مستقیم هوا به منظور تهویه نصب می شود
air door
مته هوایی
air drill
حفاری با هوا حفاری چرخشی با استفاده از فشار هوای پر سرعت به جای حفاری سنتی گل این روش برای زمانی که حجم بزرگی از آب ممکن از سر راه قرار داشته باشد و یا در جایی که گاز طبیعی ممکن است یک Downwhole انفجاری مخلوط بوجود بیاورد ، مناسب نیست
air drilling
هوا خشک
air dry
بالا رسان هوایی
air ejector
بتن با حباب هوا ، بتن متخلخل ، بتن هوا داده شده
air entrained concrete
حباب زا
air entraining
ماده محبوس کننده هوا ، ماده حباب ساز ، ماده هوازا ، هواده ، هوادهنده
air entraining agent
سیمان هوازا ، سیمان حباب زا
air entraining cement
ساز و کار هوادهی
air entraining mechanism
دربرگیری هوا ، ایجاد هوا ، هواگیری
نفوذ هوا به درون آب در حال حرکت ، در نتیجه شکست موج های کوچک ، هواگیری نفوذ هوا به درون آب در حال حرکت
air entrainment
نقطه ورود هوا
air entry value
نیروی هوایی
air force
ارگون ، پیستوله بادی ، رنگ پاش ، بتن پاش
air gun
دستگاه هوا رسان ، دستگاه هوا ساز
air handling unit
دریچه هوای تازه
air intake
لوله هوا ، بالا بر هوایی
air lift
پمپ حبابی ، پمب بالا بر ، تلمبه هوایی
air lift pump
هوابند
برای تامین رفت وآمد افراد وحمل ونقل وسایل از بخش هوای آزاد تونل به بخشی که تحت تاثیر هوای فشرده قراردارد درداخل دیواره ، اطاقکهایی احداثمی شودکه در دو طرف درهای غیرقابل نفوذدارند و بنام هوابند معروفند ، هوابند برای تامین رفت وآمد افراد وحمل ونقل وسایل از بخش هوای آزاد تونل به بخشی که تحت تاثیر هوای فشرده قراردارد درداخل دیواره
air lock
هوا گرفتگی
air logging
اختلاط هوا ، تداخل هوا
air mixing
مسیر هوایی ارتباطی
مسیر هوایی که کشورها برای انجام تجارتی وبازرگانی به آن وابستگی دارند ، مسیر هوایی ارتباطی مسیر هوایی که کشورها برای انجام تجارتی وبازرگانی به آن وابستگی دارند
air pace control area
عکس هوایی
air photograph
لوله هوا
air pipe
آلودگی هوا
air pollution
تخلخل هوایی
air porosity
قدرت هوایی
air power
فشار هوایی ، فشار اتمسفری
air pressure
هوا بندی شده
air proof
شاخص کیفیت هوا
air quality index
دوباره پر سازی از هوا ، باز پر سازی از هوا
air replenishment
کیسه هوایی
یک حفره یا وزیکول (هاگ شناسی/گرده شناسی) در دانه گرده یک ، کیسه هوایی یک حفره یا وزیکول (هاگ شناسی/گرده شناسی) در دانه گرده یک
air sac
آهک هوادیده
air -slacked lime
شیار هوا ده ، شکاف هواده
air slot
نسبت هوا به فضا
در یک خاک ، نسبت حجم آبی از خاک اشباع شده که می تواند بوسیله نیروی جاذبه زهکشی شود ، به کل حجم فضای خالی خاک مقایسه شود با : air void ratio ، نسبت هوا به فضا در یک خاک
air space ratio
تقسیم یک جریان به دو یا چند بخش
air split
میزان جریان هوای ورودی ، میزان جریان تهویه هوا
air supply flowrate
هوابندی شده
air tight
حمل و نقل هوائی
air transit
شیر هواگیر ، شیر تخلیه هوا
air valve
هواکش ، دریچه هوا
air vent
حفره هوا (بتن ، ملات)
air void
نسبت تخلخل
air void ratio
موج هوا ، هوا موج
یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه ، هوا موج یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه
air wave
ماسه
airannot
خاک خنثی
airaux
هوا برد ، هوایی
airborne
طیف نگاری تصویری هوایی
airborne imaging spectrometry
مغناطیس سنج هوا برد
ابزاری برای اندازه گیری میدان مفناطیسی کره زمین توسط یک هواپیما در حال حرکت
مترادف :Flying Magnetomore ؛ مغناطیس سنج هوایی
airborne magnetometer
مغناطیس سنج هوا برد ابزاری برای اندازه گیری میدان مفناطیسی کره زمین توسط یک هواپیما در حال حرکت مترادف :Flying Magnetomore ؛ مغناطیس سنج هوایی
airborne magnetometer|flying magnetomore|flying magnetomore
سنجش از راه دور
airborne remote sensing
روبشگر هوابرد/ اسکنر هوابرد
یک نوع اسکنر طراحی شده برای استفاده در هواپیما که در آن ، حرکت رو به جلوی هواپیما ، پوشش دهی نرمال به جهت اسکن کردن را فراهم می آورد ، روبشگر هوابرد/ اسکنر هوابرد یک نوع اسکنر طراحی شده برای استفاده در هواپیما که در آن
airborne scanner
جدا کردن بوسیله جریان هوا
air-current
وزن هوا- خشک
air-dry weight
زمین صاف وهموار
aire
تخلخل پرازهوا
air-filled porosity
تصحیح هوائی
air-line correction
ارو ، محیط خشک سال
airoux
حالت پرواز
قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر mp3 player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند ، با فعال کردن این بخش ، کاربر می تواند در محیط هایی این چنینی از امکانات گوشی خود استفاده کند بدون اینکه تداخلی در سیستم رادیویی هواپیما به وجود بیاید ، حالت پرواز قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر mp3 player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند
airplane mode
دریچه هوا ، هواکش ، فرودگاه
airport
کنترل فضای هوایی
فرآیندی که برای تقویت پدافند هوایی واز طرف دیگر پیشبرد عملیات هوایی در محدوده ناحیه ای از مسئولیت به صورت مطمئن و موثر وقابل انعطاف طراحی شده است ، کنترل فضای هوایی فرآیندی که برای تقویت پدافند هوایی واز طرف دیگر پیشبرد عملیات هوایی در محدوده ناحیه ای از مسئولیت به صورت مطمئن و موثر وقابل انعطاف طراحی شده است
airs pace control
هوازدگی نوعی حال تهوع که به علت پرواز در ارتفاع زیاد یا سرعت زیاد در انسان عارض می شود
airsickness
کشت وفلاحت
airure
راه هوایی ، مسیر جریان هوا ، (air course)
airway
فرضیه آیری/ انگاره آیری
یک مفهوم سازوکار ایزوستازی ، پیشنهاد شده توسط George Bedell Airy که هم ترازی بلوک های پوسته ای که دارای چگالی مساوی ولی ضخامت متفاوت هستند را ، ادعا می کند بنابر این کوه هایی با توپوگرافی بلندتر ، هم چگالی سایر بلوک های پوسته ای است ولی دارای حجم و عمق ریشه بیشتر ، می باشد
مقایسه شود با : تئوری پرات ، فرضیه آیری/ انگاره آیری یک مفهوم سازوکار ایزوستازی ، می باشد مقایسه شود با : تئوری پرات
airy hypothesis
زیست توده ، زیست توده یا توده زنده
مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد
به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد ، بیوماس می گویند 1- بیوماس نخستین (اولیه): گیاهانی با رشد سریع را می گویند که یا به طور مستقیم انرژ ی زا هستند و یا پس از طی فرایندهای تبدیل (واگردانی)برای انرژی زایی آماده می شود 2-بیوماس دومین(ثانویه ): به پسمانده های بیوماس گفته می شود که بعد از تولید الیاف گیاهی فیبر ، خوراک و دیگر فرآورده های کشاورزی به جای می ماند و یا به بیوماس فرآورده های فرعی که از دامداری ها و یا پس مانده های صنایع خوراکی غذایی که بیشتر از دیدگاه فیزیکی و نه به لحاظ شیمیایی بهبود یافته باشد گفته می شود مانند بیوماس سلولز چوبی ، بیوماس گلوسیدیک(glucidic biomass) یا قندی (سلولز ، نشاسته و دیگر قندها) ، بیوماس لیپیدیک (lipidic biomass) یا چربی ، زیست توده یا توده زنده مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد
biomass
مرکز جرم
center of mass
توده تهی شده
حجمی از مواد جابجا شده که سطح گسیختگی را می پوشاند و زیر سطح اولیه زمین بوده است ، توده تهی شده حجمی از مواد جابجا شده که سطح گسیختگی را می پوشاند و زیر سطح اولیه زمین بوده است
depleted mass
عمق توده جابجا شده
بیشینه عمق توده جابجاشده که به سطح توده جابجا شده عمود است(dd)
depth of the displaced mass
عمق توده جابجا شده بیشینه عمق توده جابجاشده که به سطح توده جابجا شده عمود است(dd)
depth of the displaced mass|displaced mass|displaced mass
توده هم ارز
equivalent mass
زمینه
groundmass
توده نفوذی
intrusive mass
طول توده جابجاشده
فاصله بین قله تا نوک لغزش را نامند (ld)
length of the displaced mass
طول توده جابجاشده فاصله بین قله تا نوک لغزش را نامند (ld)
length of the displaced mass|displaced mass|displaced mass
توده سنگ جرم ، توده ، انبوه
mass
توده میانی
median mass
زیست توده میکروبی
microbial biomass
توده ی عضلانی
muscle mass
توده سنگ
rock mass
کل جرم تزریق شده
total injected mass
زیرتوده
مواد سنگی مقاوم تر (یا پی سنگ) که در زیر توده پوششی قرار گرفته است و بوسیله یک ساختار پیچیده تر یا بشدت تغییر شکل یافته تشخیص داده می شود مواد زیر سطح یک ناپیوستگی زاویه دار را گویند
نیز ببینید: ساختار یا ساختمان مرکب ، زیرتوده - مواد سنگی مقاوم تر (یا پی سنگ) که در زیر توده پوششی قرار گرفته است و بوسیله یک ساختار پیچیده تر یا بشدت تغییر شکل یافته تشخیص داده می شود مواد زیر سطح یک ناپیوستگی زاویه دار را گویند - نیز ببینید: ساختار یا ساختمان مرکب
undermass
جرم مجازی
virtual mass
توده آب
توده ای از آب که بخشی از اقیانوس یا دریاچه را پر می کند و با توجه به ویژگیهای خاص خودش همانند دما و شوری شناخته می شود ، توده آب - توده ای از آب که بخشی از اقیانوس یا دریاچه را پر می کند و با توجه به ویژگیهای خاص خودش همانند دما و شوری شناخته می شود
water mass
پهنای توده جابجا شده ، بیشینه پهنای توده جابجا شده که بر ld عمود باشد (wd)
width of the displaced mass

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسي نساجی مهندسی نفت مهندسی شهرسازی مهندسی هوافضا محيط زيست مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری مديريت حقوق روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه