نتایج برای معنی فارسی fibra
fiber
رشته ، فیبر ، لیف ، ساختمان طویل و نخی شکل بافتهای
آلی
الیاف یا arciform f arcuate f رشته های قوسی ، رشته های خمیده ای که سطح جلوئی بصل النخاع را
قطع میکنند
الیاف یا رشته های آ ، رشته های عصبی A f s آورنده
و برنده میلین دار سوماتیک که بسرعت 5 تا 20 متر در
ثانیه تحریکات را منتقل میکنند
الیاف یا رشته های آدرنرژیک ، adrenergic f s رشته
های عصبی که ماده اپی نفرین مانندی را در موقع عبور
تحریکات عصبی از یک سیناپس ترشح میکنند
الیاف یا رشته های آلوئولر ، alveolar f s رشتههای
غشا پریودونتال که از سیمان ریشه دندان تا جدار حفرات
دندانی کشیده شده
الیاف یا رشته های ریشه ای ، رشته های apical f s
غشا پریودونتال کهاز سیمان دندان تا عمیق ترین قسمت
آلوئولها کشیده شده
رشته محوری ، آکسون ، axial f axon زائده یاخته
عصبی که تحریکات عصبی را از آن دور کرده بمراکز دیگر
نقل میکند
الیاف یا رشته های ب ، رشته های میلین B f s
داربرنده پر گانگلیونیک (پیش عقده ای) اعصاب مستقل که
تحریکات را بسرعت 3 تا 15 متر در ثانیه منتقل میکنند
الیاف یا رشته های قاعده ای ، basilar f s رشته هائی
که لایه میانی منطقه قوسی و منطقه شانه ای عضو
کورتی را تشکیل میدهند
رشته بیل رشته عصبی مارپیچی Beale s f
الیاف یا رشته های ث ، رشته های بدون C f s میلین
سیستم عصبی خود کار که تحریکات را با سرعت 0/6 تا
2/3 متر در ثانیه منتقل میکنند
chromosomal f traction f
رشته کلاژن ، رشته سفید collagenous f نرم و قابل
انعطافی که مهمترین عامل مشخص کننده بافت همبند
میباشد
الیاف یا رشته های کورتی ، Corti s f s ساختمانهای
ستونی شکلی که در عضو کورتی وجود دارند
الیاف یا رشته های تیره ، رشته های dark f s عضلانی
که با سارکوپلاسم زیاد بوده و سیاه رنگ هستند
الیاف یا رشته های دندانی ، dendritic f s رشته هائی
که درخت وار از کورتکس به ماده سفید شوان کشیده شده
اند
رشته مینائی ، ستون مینائی ، enamel f یکی از
اجسام ستونی شکل سازنده مینای دندان
الیاف یا رشته های ژردی ، Gerdy s f s رشته های
رباط سطحی که شیارهای بین انگشتان را در کف دست
بیکدیگر پیوند میدهند
الیاف یا رشته های گوت Gottstein s f استین ، رشته
های عصب سامعه در حلزون گوش
الیاف یا رشته های خاکستری ، gray f s رشته های
عصبی بدون غلاف میلین که در اعصاب سمپاتتیک بطور
فراوان یافت میشوند
الیاف یا رشته های Herxheimer s f s هر کس هیمر ، رشته های مارپیچی در طبقه مخاطی پوست
الیاف یا رشته های رابط ، internuncial f s رشته هائی
که یاخته های عصبی را بیکدیگر مربوط میکنند
lattice f s reticular f
الیاف یا رشته های روشن رشته های light f s عضلانی
که باسارکوپلاسم کم بوده و از الیاف تیره روشن ترند
الیاف یا رشته های حرکتی ، رشته هائی motor f s از
اعصاب که فقط جریانهای عصبی حرکتی را منتقل میکنند
الیاف یا رشته های مولر ، رشته های نقویتی نورگلی در
شبکیه چشم Muller s f s
رشته عضلانی ، واحد ساختمانی muscle f عضله ، که
از اتحاد پروتوپلاسم یاخته های متعدد بوجود آمده و
محتوی رشته های قابل انقباض میباشد
رشته عصبی ، هر کدام از رشته هائی که تار عصبی را
میسازند nerve f
رشته بدون میلین ، nonmedullated f رشته عصبی
خاکستری اعصاب سمپاتیک و عقده ها
esteogenic f s یا esteogenetic f s رشته های پیش
غضروفی که بوسیله استئوکلاستها درست شده و جز
ترکیب کننده فیبروزماتریکس استخوان میباشند
نوعی مجزای رشته بافت همبند exytalan f که بطور
تیپیک در غشا پریودونتال انسان و سایر حیوانات مثل
میمون وجود دارد
perforating f s sharpey s f s
الیاف یا رشته های پس postganglionic f s عقده ای ، رشته های عصبی که به عضلات غیر ارادی و یاخته های
عقده ای میروند و جسم یاخته ای آنها در عقده های خود
کار قرار دارد
الیاف یا رشته های پیش precollagenous f کلاژن ، الیاف شبکه ای که بنظر میرسد الیاف کلاژن نارس باشند
(الیافی که بعدا به رشته های کلاژن تبدیل میشوند)
الیاف یا رشته های پیش preganglionic f s هقده ای ، الیاف عصبی که وارد عقده های عصبی خود کار میشوند
و جسم یاخته ای انها در مغز یا نخاع قرار دارد
دسته هائی از الیاف اکسون projection f s که قسمت
قشری مخ را با پایه مخ متصل میکند
الیاف یا رشته های پورکنژ ، Purkinje s f s رشته های
تسبیح مانندی که در بافت زیر آندوکارد قلب قرار دارد
الیاف یا رشته های ریشه ای radicular f s یارادیکولر ، الیافی که در ریشه های اعصاب نخاعی قرار دارند
الیاف یا رشته های رماک ، الیاف عصبی بدون میلین f s
Remak s
رشته شبکه ای یا رتیکولر ، reticular f یکی از الیاف
بافت همبند که با رنگهای نقره رنگ گرفته و شبکه
اسکلتی بافتهای لنفوئید و میلوئید را تشکیل میدهند ، همچنین در بافت بینا بینی اعضای غده ای ، طبقه پاپیلوی
پوست و قسمتهای دیگر بدن وجود دارد
الیاف یا رشته های رولاندو ، الیاف قوسی خارجی پیاز
مغز تیره Rolando s f s
الیاف یا رشته های شارپی ، Sharpey s f s الیافی که
تیغه های استخوانی را بیکدیگر می چسباند
الیاف یا رشته های یا تارهای spindle f s آکروماتیک
که بین قطبهای یاخته در حال تقسیم کشیده شده و شکل
دوک مانندی درست میکنند
رشته T ، رشته ای که از آکسون یاخته T f عقده ای
یک قطبی بصورت زاویه قائمه خارج شده است
الیاف یا رشته های تومس ، زوائد Tomess f s شاخه
شاخه یاخته های اودونتوبلاست که کانالهای دندانی را پر
میکنند
الیاف و رشته های انقباضی ، traction f s رشته های
دوکی شکلی در میتوز که کروموزومهای دختر در مسیر آن
حرکت میکنند
White f s collagenous f
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته
پزشكی
است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه
با واژه تخصصی
fibra
و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
موسسه ترجمه البرز با بیش از
13
سال تجربه
به دنبال
ترجمه تخصصی متن یا مقاله
پزشكی
هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI
پزشكی
را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه
پزشكی
باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
دیکشنری آنلاین پزشکی
با تلاش مترجمان گروه پزشکی، یک دیکشنری تخصصی برای رشته پزشکی ایجاد شده است. این دیکشنری می تواند برای ترجمه انگلیسی به فارسی و یا فارسی به انگلیسی اصطلاحات رشته پزشکی استفاده گردد. بانک لغات و اصطلاحات دیکشنری پزشکی را به طورت مرتب بروزرسانی می کنیم و اصطلاحات جدیدی به ان می افزاییم.
واژه نامه تخصصی
پزشكی
بر اساس حروف الفبا
(انگلیسی به فارسی)
واژه نامه تخصصی
پزشكی
بر اساس حروف الفبا
(فارسی به انگلیسی)
آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی
لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر